مقابله با ضد انسجام
علی صوفی: ماهیت تندروها تعمیق شکاف مردم-حاکمیت است حسین نورانینژاد: وقت آشتی ملی و آزادی زندانیان سیاسی است غلامعلی جعفرزادهایمنآبادی: در میان تندروها به دنبال عوامل نفوذی بگردید

روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت:
هر اندازه که تاکید بر حضور و نقشآفرینی مردم در ایام دفاع ملی مردم ایران دارای اهمیت است، تاکید بر وظایف نظام حکمرانی برای قدرشناسی از مردمی که در اوج بحران پای کشور و تمامیت ارضی ماندند، دارای اهمیت مضاعف است. اما در شرایطی که هنوز مهر مشارکت مردم در جنگ تحمیلی خشک نشده، اخباری در خصوص تلاش کانونهای رادیکال و ضد انسجام برای تصویب طرحهای شائبهبرانگیز به گوش میرسد.
هر چند مطرح شدن برخی طرحها در این ایام شائبههایی را ایجاد کردهاست، اما برخی تحلیلگران و حقوقدانان این طرح ها را باعث ایجاد شکاف میان مردم و نظام سیاسی ارزیابی میکنند. «اعتماد» برای آگاهی از نحوه مواجهه با مردم و قدردانی از تلاشهای آنان در دوران پساجنگ سراغ فعالان سیاسی رفته تا در گفتوگو با آنان راهکارهای قدردانی از مردم و پاسخگویی به مطالبات آنها را مرور کند. نقطه مشترک اظهارات این 3چهره ضرورت حفاظت از انسجام شکل گرفته، به رسمیت شناختن سبک زندگی مردم و جلوگیری از فعالیت کانونهای ضد انسجام است. اعلام عفو عمومی، آزادی زندانیان سیاسی و آشتی ملی بهزعم این تحلیلگران، زمینههای تعمیق وفاق را در کشور فراهم میکند.
نورانینژاد: وقت آشتی ملی و آزادی زندانیان سیاسی است
حسین نورانینژاد، قائممقام حزب اتحاد ملت در گفتوگو با «اعتماد» درباره راههای حفاظت از انسجام ایجاد شده و تقویت آن میگوید: «یکی از دلایل اصلی شرایطی که کشور در آن قرار گرفته، تندروی افراطیون در سیاست داخلی و خارجی است، اما در شرایط تهاجم خارجی قرار بر «دیدی گفتم» و نبش قبر گذشته نیست. همه در یک کشتی نشستهایم و اولویت فعلی بر مقابله با دشمن بیرونی است. اما اگر قرار بر تداوم آن تندرویها باشد و عدهای شرایط سخت را سختتر یا انسجام ملی را تعبیر به آغُل و با همین رویکرد بحران را به ضرر کشور سختتر کنند، چارهای جز مقاومت در برابر این معضل آزاردهنده و ایرانسوز باقی نمیماند.»
نورانینژاد نظراتش را اینطور ادامه میدهد: «یک نمونهاش طرح تشدید مجازاتهای جاسوسی است که کاملا امکان بهرهبرداری سلیقهای و جریانی دارد، شبیه کاری که در سالهای گذشته با مواد ۵۰۰ و ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی، یعنی تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور کردهاند. قوانینی کشدار که با رویه سالهای گذشته هم میتوان اکثریت کشور را زندانی و هم میتوان از آن عبور کرد. جریانی که در پی تصویب این قانون است، همان جریان غیر قابل اعتمادی است که نشان داده در استفاده ابزاری از دین و قانون و غیره برای اهداف جریانی خودش، از هیچ چیز فروگذار نمیکند. اگر این قانون تصویب شود، آنها (تندروها) هر چه نپسندند را به یک ترتیبی ذیل آن تعریف میکنند و محکومیتهای سنگین برای شهروندان میتراشند. اینکه میگویم تحلیل و پیشبینی نیست، تجربه است.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب یادآور میشود: «خب چه باید کرد؟ چون شرایط جنگی است ببینیم و حرفی نزنیم یا به خاطر مراعاتهای لازم در شرایط جنگی اعتراض کنیم، بلکه یکی جلوی این تندرویها را بگیرد؟ جای اینکه در این شرایط زندانیان سیاسی که تعلق میهنی خود را ثابت کردهاند، آزاد کنند و پیام متقابل همبستگی به بخش منتقد جامعه بدهند، تندروها تور جدید برای برخوردهای بیشتر پهن میکنند. دیگر چه اتفاقی برای کشور باید بیفتد تا بساط این روشها جمع شود؟»
او میگوید: «ای کاش زندانیان سیاسی با درخواست خود اصولگرایان آزاد شوند. من گلایهای دارم از بخش میانه اصولگرایان. آنها دایما اصلاحطلبان را دعوت به میانهروی و ملاحظه شرایط کشور میکنند. گلایه من این است که چرا همین نقش و توصیه را در جناح خودشان جدیتر دنبال نمیکنند؟ آیا آنها هم موافق در زندان ماندن کسانی هستند که میهندوستیشان از آنها اثبات شدهتر است؟ خب شما هم لطفا حرکتی کنید و برای این انسجام گامی واقعی بردارید. درباره اظهارات رادیکالها مثل اعدام گروسی و تولید بمب هستهای و امثالهم، راستش آنها نه عقبه اجتماعی آنچنانی دارند و نه ایرادی دارد که جمعی هم در کشور اینطور فکر کنند و موضع بگیرند. مشکل اینجاست که تریبونهای رسمی و حاکمیتی در اختیار این اقلیت تندرو است و در نتیجه این مواضع پرهزینه به پای نظام و کشور نوشته میشود. تندروها را با موعظه اخلاقی نمیتوان تغییر داد، اما مدیریت صدا و سیما و رسانههای حاکمیتی را که میتوان اصلاح کرد.»
نورانینژاد تاکید میکند: «برای حفاظت از کانونهای انسجام در کشور چند نکته ضروری است؛ یکی مدیریت تندروها و گرفتن تریبونهای اصلی و رسمی از آنها. دوم اینکه به جامعه مدنی اعتماد شود و اجازه دهند تا آنها کنشهای مقاومتی و ملی مستقل خودشان از حاکمیت را داشته باشند، با زبان و شیوه خودشان. راه افتادن کنشهای مستقل مدنی ایجاد یک جبهه سوم در میان منازعه کشور با اسراییل نیست. دو جبهه در حال حاضر بیشتر نداریم. جبهه میهن و جبهه متجاوزان به میهن. دو دسته نیرو هم داریم؛ با وطن و بیوطن. اما اگر قرار باشد عدهای به سیاق تمامیتخواهی و کنترلگری همیشگیشان یک جبهه را از آن خود بدانند و از بقیه بخواهند که تنها با زبان و منش و روش آنها و ذیل آنها کار کنند، این به ضرر جبهه میهنی و گرفتن ظرفیتهای آن است. به عنوان مثال در این روزها جای یک تجمع بزرگ مردمی و مدنی در دفاع از میهن خالی بود که بانیان آن صرفا نیروهای غیرحکومتی و ملی باشند. این کار بیش از نیمی از نقشه دشمنان متجاوز به کشور را خنثی میکرد، چون آنها در پی القای این هستند که جامعه منتظر حمله آنها و استقبال از آنهاست. در چنین شرایطی بگذارید خود این جامعه نظرش را مستقلا بگوید و تبلیغات آنها که از تریبونهایی چون ایران اینترنشنال پخش میشود را نقش بر آب کنند. رسواگر ایران اینترنشنال نمیتواند صدا و سیما یا اجتماعات جریان همسو با صدا و سیمایی باشد که خود در مظان یکجانبهنگری و عملکرد جناحی و غیرملی است. دستکم در این شرایط و به خاطر منافع ملی و منافع خودشان هم که شده اجازه دهند تا جامعه مدنی با سخنگویان خودش و کنشگری مستقل خودش حرفش را بزند.»
این فعال سیاسی میگوید: «آزادی زندانیان سیاسی و تغییرات معنادار در مدیریت سازمانها و نهادهایی چون صدا و سیما جزو ضروریات شرایط امروز است. واقعا در چند کشور ممکن است مدیرانی اظهارات ضدملی و ضدامنیتی را بیان کنند و سر جای خودش باقی بمانند؟ به نظر من اگر نگاه واقعا معطوف به امنیت و انسجام کشور میخواست اقدامی معقول و معنادار انجام دهد، عزل فوری او برای چنان اظهارات خطرناکش بود که در جایگاهی که دارد، اظهارنظر فردی برداشت نمیشود.»
جعفرزادهایمنآبادی: در میان تندروها به دنبال عوامل نفوذی بگردید
غلامعلی جعفرزادهایمنآبادی، نماینده ادوار مجلس در گفتوگو با «اعتماد» از زاویه دیگری به بحث ورود کرده و میگوید: «حاکمیت باید تکلیف خود را با طیفهای تندرو و افراطی روشن کند. اینها نه یک جریان اثرگذار اجتماعی و سیاسی هستند و نه کمکی به پیشبرد امور کشور میکنند. بررسی عملکرد آنها هم طی سالها و دهههای اخیر نشان میدهد این گروهها جز ضربه به نظام هیچ فایده دیگری نداشتهاند.»
او در ادامه میگوید: «برخی اظهارات و اقدامات این افراد هزینههای بسیاری برای کشور داشته است.فقط کافی است به این اظهارات توجه شود تا مشخص شود چقدر برای ایران هزینهسازی کرده و فاکتور آن را برای مردم صادر کردهاند. چرا مردم باید از جیب خود، امنیت خود، آینده خود هزینه این تندرویها را پرداخت کنند.»
جعفرزاده یادآور میشود: «اخیرا صحبتی درباره اعدام کردن گروسی از سوی یکی از این آقایان مطرح شد که باعث واکنش وزیر امور خارجه ایالات متحده و نوعی حاشیهسازی علیه کشورمان شد. چرا از ایرانی که منادی صلح و گفتوگو و تمدن است، توسط تندروها پالس جنگ و تنش و رویارویی صادر میشود. نقش اظهارات افراطیون در جنگ 12 روزه هم قابل ردیابی است. چقدر عقلا و دلسوزان کشور به تندروها تذکار دادند، نگویید «ایران چند روز آینده بمب میسازد. ایران به دنبال تغییر دکترین دفاعی خود و ساخت بمب و...است» اما تندروها مدام چنین اظهاراتی را مطرح کردند. کار به جایی رسید که دشمن به بهانه همین اظهارات فرصت حمله به ایران را پیدا کرد.»
این نماینده ادوار مجلس تاکید میکند: «نماینده ایران در سازمان ملل، مجبور شد این حرفها را تکذیب کند و بگوید ایران چنین قصدی ندارد و دکترین ایران در خصوص سلاح هستهای تغییری نکرده است. حقیقتا بعید میدانم برای برخی از این افراد ایران مهم باشد. دنبال عامل نفوذی باید میان تندروها بگردیم، فراموش نکنید نتانیاهو در اسراییل در حال سقوط بود. به دلیل اظهارات افراطی برخی افراد و جریانات بود که مردم اسراییل ترسیدند و حزب لیکود بالا آمد. وقتی کسی برخلاف ایران و منافع ایرانیان رفتار و سفره معیشت مردم را کوچکتر میکند باید در تدین او هم شک کرد.
جعفرزاده خاطرنشان میکند: «به نظرم نظام در دوران پساجنگ باید تکلیف خود را با این کانونهای افراط و تندروی مشخص کند. شک نکنید این افراد در ادامه هم اقدام به هزینهتراشی برای مردم و پاس گل دادن به دشمنان میکنند. معتقدم باید فرمان آشتی ملی و عفو عمومی صادر شود و با برگزاری یک انتخابات رقابتی دیگر اجازه نداد، نمایندگان اقلیت ساختارهای مهم کشور را به دست بگیرند.»
علی صوفی: ماهیت تندروها و طیفهای افراطی تعمیق شکاف مردم-حاکمیت است
علی صوفی، فعال سیاسی اصلاحطلب هم در پاسخ به پرسشی برای حفاظت از انسجام ملی و دوری از تندروی میگوید: «حفظ انسجام شکل گرفته در دوران جنگ 12 روزه یک موقعیت و فرصت طلایی برای کشور و نظام و انقلاب است. پس از 46سال هیچکس انتظار نداشت مردم چنین واکنش و حمایت و حماسهای شکل دهند و دست دشمنان را از تمامیت ارضی کشور و براندازی نظام کوتاه کنند. این حضور و مشارکت ضامن بقا و استمرار نظام در شرایطی است که تهدید علیه امنیت ملی ما کاملا جدی است. باید توجه داشت که آتشبس درخواست شده از سوی امریکا و اسراییل، بسیار شکننده است و در شمایل یک تاکتیک است. هر لحظه امکان شکسته شدن این آتشبس وجود دارد . در این شرایط نظام همچنان به مردم و انسجام اجتماعی نیاز دارد.»
او میگوید: «در شرایط حساس فعلی، انسجام اجتماعی و اتحاد ملی در برابر همه ناملایمات و هزینههای پرداخت شده ارزشمند است. حاکمیت هم زبان به تجلیل از مردم باز کرده و حضور آنها را قدر نهاده است. در کنار مردم، کنشگران سیاسی و اجتماعی، احزاب و اندیشمندان هم در میدان حمایت از کشور و حاکمیت حضور چشمگیری داشتند. این نتیجه وفاقی است که خوشبختانه طی ماههای اخیر ترویج شد و مردم به آن دعوت شدند. 80 درصد ایرانیان فارغ از دیدگاه و جهتگیری و تفکر از تمامیت ارضی ایران دفاع کردند.»
صوفی در پاسخ به پرسش «اعتماد» که برای صیانت از این اتحاد چه باید کرد؟ میگوید: «انتظار این است که با آرامتر شدن فضا، حاکمیت حفظ و گسترش این وفاق و اتحاد و همدلی را در دستور کار قرار دهد. حاکمیت باید در مسیر رفع نارضایتیها و انتقادات مردم حرکت کند. اما ماهیت تندروها و طیفهای افراطی تعمیق شکاف مردم-حاکمیت است. مردم هنوز فراموش نکردهاند خانمی در صداوسیمایی که مدیریتش در دست تندروهاست، آمد و اعلام کرد کشور برای حزباللهیهاست و اگر کسی دوست ندارد، میتواند کشور را ترک کند. این تفکری است که تندروها دنبال میکنند. تئوریسین بزرگ این طیف فردی است که مردمسالاری، رای مردم و مشارکت مردم را بیهوده تلقی میکرد.»
او ادامه میدهد: «این گروههای تندرو بارها مردم را تحقیر و فشار زایدالوصفی روی مردم بار کردند. اما مردمی که انتقادات و اعتراضات جدی به نظام حکمرانی داشتنند در جنگ 12 روزه همه مشکلات گذشته را فراموش کردند و پای کشور و نظام ایستادند. این تندروها قطعا خواستار سختگیریهای بیشتر در خصوص حجاب و سگگردانی و ... میشوند. آنها سفره مردم را کوچکتر کرده، سبک زندگی مردم را به رسمیت نشناخته و خواستار اعمال نظارت استصوابی در بالاترین سطح خواهند شد.»
صوفی یادآور میشود: «اما طیفهای معتدلتر نظام همانطور که رهبری در انتخابات ریاستجمهوری زمینه مشارکت بیشتر مردم را با تایید صلاحیت آقای پزشکیان هموار کردند باید زمینه قدردانی از مردم را فراهم کنند. معتقدم باید زمینه عفو عمومی و آشتی ملی فراهم شود. معتقدم حصر باید پایان داده شود و آقای میرحسین موسوی و خانم زهرا رهنورد در کنار مردم حضور پیدا کنند. از سوی دیگر لازم است زمینه عفو زندانیان سیاسی فراهم شود تا مردم احساس کنند نظام هم به دنبال افزایش انسجام ملی و مشارکت عمومی است. لازم است نظارت استصوابی هم کنار گذاشته شود تا نمایندگان و مدیران واقعی مردم راهی نهادهای انتخاباتی شوند.»