ردپای «منبع سوم» در گزارش آژانس
سخنگوی سازمان انرژی اتمی محتوای گزارش جامع گروسی را ارزیابی کرد

روزنامه ایران گفتگوئی را با سخنگوی سازمان انرژی اتمی منتشر کرده است:
همزمان با برگزاری نشست شورای حکام و گزارش پرحاشیهای که رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره فعالیتهای هستهای ایران منتشر کرده، بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی در گفتوگویی اختصاصی با «ایران»، از پشت پرده جزئیات ادعایی این گزارش پرده برداشته و بسیاری از ادعاهای مطرح شده را زیر سؤال برد.
کمالوندی میگوید برخلاف روایتهایی که این روزها دست به دست میشود، در گزارش جدید، هیچ جا سخنی از نقض تعهدات پادمانی ایران نیامده است. او ادعای انفجار نوترونی در ایران را واهی خواند: «نه اثری، نه تجهیزاتی، نه هیچ نشانهای از یک آزمایش… هیچچیز پیدا نشده است.»
این گفتوگو پاسخی است به فضاسازی که میکوشد فعالیتهای هستهای ایران را در سایه ابهام و تردید قرار دهد.
رافائل گروسی گزارشی را تحت عنوان گزارش جامع آژانس درباره فعالیتهای هستهای ایران تهیه کرده است که به نظر میرسد در آن ادعاهایی مطرح شد که روند تعاملی تهران برای ابهامزدایی از موضوعات اختلافی را نادیده گرفته است. این گزارش تا چه اندازه میتواند فضای حاکم در شورای حکام را در قبال تهران در نشست جاری متأثر سازد؟
در گزارشی که اخیراً توسط آژانس منتشر شده، مجموعهای از ادعاها درباره برنامه هستهای ایران مطرح شده که عمدتاً تکرار گزارههای گذشته و مبتنی بر گزارشهای سالهای قبل است. در این گزارش تلاش شده است القا شود که ایران همکاری لازم را با آژانس نداشته، در حالی که بسیاری از این ادعاها پیشتر مورد بررسی و حل وفصل قرار گرفتهاند.
آژانس از آغاز اجرای برجام (سال 2015) تا سال 2018 مجموعاً 15 گزارش در تأیید اجرای تعهدات جمهوری اسلامی ایران منتشر کرد. با خروج یکجانبه آمریکا و کاهش تعهدات برجامی از سوی ایران، کشورهای غربی مسیر صدور قطعنامههای پیاپی را در پیش گرفتند و خواستار بازرسی از مکانهایی در ایران شدند، بدون آنکه مدارک معتبری برای ادعاهایشان ارائه دهند. با این حال، ایران با هدف شفافسازی، به این بازرسیها اجازه داد. آژانس در این بازدیدها نشانههایی از ذرات آلوده مشاهده کرد، اما این آلودگیها نه غنیشده بودند و نه غیرعادی، بلکه در بسیاری از مکانها نیز یافت میشوند.
با وجود همکاری ایران، چهار قطعنامه علیه کشورمان صادر شد. این اقدامات، بیش از آنکه حقوقی باشند در چهارچوب یک روند فشار سیاسی قابل ارزیابی هستند. سفر اخیر گروسی به تهران و پیشنهاداتی چون محدودسازی انباشت مواد غنیشده و معرفی بازرسان جدید، نشانهای از تلاش برای حفظ گفتوگو بود؛ با این حال، شواهد حاکی از آن است که عزم کشورهای غربی بیش از آنکه معطوف به تعامل باشد بر تشدید فشار سیاسی متمرکز شده است.
در این گزارش نیز از عبارات خاصی استفاده شده که بار سیاسی دارند؛ مانند اشاره به اینکه ایران تنها کشور غیرهستهای دارای غنیسازی ۶۰ درصد است در حالیکه هیچ منع حقوقی برای این سطح از غنیسازی وجود ندارد.
ماهیت منابع اطلاعاتی آژانس چیست؟ چه جایگاهی در چهارچوب حقوقی و فنی نظام پادمان دارد؟ و گزارش اخیر گروسی چه نسبتی با این منابع دارد؟
در گزارش جدید، بخشی از استنادات مطرح شده درباره فعالیتهای هستهای ایران، نه بر پایه دادههای میدانی یا مستندات فنی حاصل از همکاریهای مستقیم با تهران، بلکه بر مبنای اطلاعاتی موسوم به «منبع سوم» ارائه شده است. این اصطلاح مبهم که آژانس در برخی گزارشها از آن با عنوان اطلاعات فنی مرتبط با پادمان یاد میکند، عملاً دربرگیرنده دادههایی است که نه لزوماً دقیقاند و نه مشخص است از چه سازوکاری برای صحتسنجی آنها استفاده شده است. بررسی دقیقتر لحن و ساختار گزارش نشان میدهد که این «منبع سوم» در عمل به منابع اطلاعاتی غیررسمی و عمدتاً امنیتی یا حتی جاسوسی اشاره دارد که آژانس بدون تصریح به منبع آن، اطلاعات دریافتیاش را مبنای ارزیابیهای حساس فنی قرار میدهد. در این میان، به نظر میرسد که رژیم صهیونیستی که بارها و به صراحت مخالفت خود را با برنامه هستهای ایران اعلام کرده و سابقه طولانی در عملیات اطلاعاتی علیه آن دارد، نقش اصلی را در تغذیه آژانس با چنین دادههایی ایفا میکند.
آژانس در گزارش اخیر خود بار دیگر خواستار ارائه توضیحات از سوی ایران درباره چهار مکان موسوم به «مکانهای ادعایی» شده است؛ این در حالی است که تهران پیشتر اعلام کرده که دو مورد از این موضوعات به صورت رسمی بررسی و مختومه شدهاند. چرا علیرغم بسته شدن دو پرونده، همچنان این موضوعات مورد ادعای آژانس باقی مانده است؟
بررسی رویکرد آژانس در قبال برخی موضوعات گذشته مرتبط با برنامه هستهای ایران، نشاندهنده الگویی از طرح اتهام، اثرگذاری رسانهای و سپس بستن بیسروصدای پروندههاست؛ برای نمونه، موضوع «دیسک فلزی» و فعالیتهای آزمایشگاه «جابر بن حیان» سالها پیش مورد بررسی قرار گرفت و با مکاتبات رسمی میان ایران و آژانس، این پرونده بهطور کامل بسته شد. همچنین پرونده موسوم به لویزان - شیان نیز در سال ۲۰۰۴ رسیدگی و مختومه اعلام شد. سال گذشته آلودگی 84 درصد را با سروصدای زیاد مطرح کردند که بعد از ماهها پیگیری و ارائه توضیحات نهایتاً آژانس از توضیحات ایران قانع شد لکن علیرغم سروصدای زیاد رسانهای در طول طرح این موضوع، هنگام بسته شدن این مسأله، رسانههای بینالمللی از کنار این مطلبی که ماهها در خصوص آن هیاهوی زیاد به پا کرده بودند، بیسرو صدا گذشتند.
با این حال در برخی گزارشهای اخیر آژانس، بعضی از موضوعات گذشته دوباره مطرح شد. یکی از ایرادات جدی در این روند، عدم رعایت روال حرفهای و دیپلماتیک در فرآیند اطلاعرسانی است. به طور مشخص، برخی موضوعات بدون اطلاع قبلی یا گفتوگو با ایران، مستقیماً وارد گزارش آژانس شده است. در یکی از موارد، پس از اعتراض رسمی سفیر و نماینده دائم ایران نزد آژانس، معاون پادمانی آژانس اذعان کرد که این شیوه نادرست بوده است، اما در عمل تأثیر رسانهای آن بر فضای بینالمللی گذاشته شده و جبران آن دیگر امکانپذیر نبوده است.
درباره دو مکان دیگر یعنی ورامین و تورقوزآباد، شما پیشتر اشاره کردید که آنجا احتمال خرابکاری وجود دارد.
چرا آژانس به این مسأله بی توجهی می کند؟
بارها تأکید کردهایم که با توجه به تجربه گسترده ایران در مواجهه با انواع خرابکاریها از جمله خرابکاری صنعتی، سایبری و ترور، موضوع احتمال خرابکاری در دو مکان ورامین و تورقوزآباد بسیار محتمل به نظر میرسد. طی مذاکرات و همکاری با مسئولان امنیتی کشور، اطلاعات و شواهد متعددی گردآوری شد؛ از نمایندگان آژانس دعوت شد تا این دادهها و مستندات را مشاهده کنند. در سفر اخیر آقای آپارو، فیلمها و گزارشهای مرتبط به مدت چند ساعت به ایشان ارائه شد که شامل نمونهبرداریهای انجام شده در این مناطق و ارسال نمونهها توسط خرابکاران برای آزمایشگاههای معتبر خارجی نیز بود. با وجود این، فرآیند رسیدگی به این پروندهها هنوز به پایان نرسیده است، چرا که مسئولان امنیتی در جریان بررسیها متوجه نفوذ شده بودند لکن در مسیر رسیدگیها به شواهد مهمی درخصوص خرابکاری در حوزه هستهای دست یافتند. اطلاعات ارائهشده از سوی ایران در گزارش آژانس به عنوان اطلاعات منسجم منعکس شده است اما نمایندگان آژانس ضمن تأیید انسجام دادهها، اعلام کردهاند که این شواهد برای تغییر ارزیابیهای پیشین کافی نیستند.
منابع غربی و عبری مدعی هستند که گزارش جدید آژانس برای اولین بار در دو دهه اخیر ایران را به نقض تعهدات پادمانی متهم میکند، موضع کشورمان در مورد این ادعا چیست؟
آنچه در گزارش جدید آمده، تلاش دارد با رویکردی سیاسی ایران را در جایگاه پاسخگو قرار دهد، گویی که ایران همکاریهای لازم را در چهارچوب پادمانی انجام نداده است. این در حالی است که بخش عمدهای از ادعاهای مطرح شده در این گزارش، مبتنی بر عناصری است که اساساً ماهیت پادمانی ندارند.
مفهوم تعهدات پادمانی در چهارچوب آژانس، مشخص و فنی است؛ بهطور معمول، هر موضوعی که پادمانی تلقی شود، باید مستقیماً به مواد هستهای مربوط باشد. وجود آلودگی یا ذرات اورانیوم به تنهایی، الزاماً به معنای وجود مشکل پادمانی نیست. مسأله اصلی در تعهدات پادمانی، به حسابرسی و ثبت مواد هستهای بازمیگردد؛ فرآیندی که در آن ایران همواره تغییرات کیفی و کمی مواد را اعلام کرده و آژانس نیز این تغییرات را راستیآزمایی کرده است.
در پایان این فرآیند، آژانس بیانیهای صادر میکند که اصطلاحاً «satisfactory» یا «رضایتبخش» بودن عملکرد ایران را تأیید میکند. همواره چنین تأییدی صادر شده و در موارد معدودی که به طور متعارف در حال بررسی است، انتظار میرود با طی مراحل فنی، آنها نیز به سرانجام برسد. بنابراین در وضعیت فعلی، هیچ نشانهای از نقض تعهدات پادمانی از سوی ایران وجود ندارد و گزارش آژانس نیز ایران را به نقض اصول پادمانی متهم نکرده است.
آژانس در گزارش اخیر خود به برخی ادعاهای بیاساس استناد کرده که مبنای آنها، اسناد ساختگی منتسب به رژیم صهیونیستی است. متأسفانه این اسناد که فاقد اعتبار فنی و اصالت رسمیاند، از سوی آژانس بهعنوان مبنای طرح پرسشهای جدید انتخاب شدهاند. این اطلاعات که تحت عنوان safeguard technical relevant information معرفی شدهاند، نه فنی هستند، نه قابل راستیآزمایی. اغلب آنها شامل عکسها یا نوشتههایی روی کاغذهای پراکندهاند که نمیتوانند پایه حقوقی یا فنی برای طرح اتهام علیه یک کشور عضو باشند.
در روزهای اخیر، برخی بنگاه های خبرپراکنی غربی-عبری با تمرکز بر ادعایی درباره «آزمایش انفجار نوترونی» در ایران، تلاش کردهاند فضاسازی گستردهای علیه برنامه هستهای کشور انجام دهند. این اطلاعات جعلی از کجا می آید؟
این ادعا، چیزی فراتر از یک روایت ساختگی نیست. مبنای اصلی آن، مجموعهای از اطلاعات غیرمعتبر است که اولین بار از سوی رژیم صهیونیستی مطرح شده و هیچ پشتوانه فنی یا شواهد میدانی ندارد.
در چنین اتهامی، انتظار میرود حداقل نشانهای از انفجار، تجهیزات خاص یا آثار فنی مرتبط با آزمایش مشاهده شده باشد، اما هیچ مدرک معتبری درخصوص این ادعاها ارائه نشده است. حتی آلودگیای که در محل ادعایی شناسایی شده، مربوط به اورانیوم ۲۳۶ است؛ مادهای که صرفاً در فرآیند بازفرآوری تولید میشود. این در حالی است که ایران اساساً هیچ گونه فعالیت بازفرآوری در خاک خود ندارد. بنابراین معلوم می شود که منبع آن خارجی است.
البته ایران توضیح داده که پیش از انقلاب، در آن منطقه فعالیتهای معدنی مشترکی با یک شرکت شوروی انجام میشده که احتمال دارد برخی تجهیزات آن دوره، منشأ این آلودگی باشند. این توضیح از سوی آژانس نیز پذیرفته شده و در نهایت پرونده مربوط به مکان آباده بسته شده است.
با این حال، آژانس که همواره از این محل به عنوان آباده یاد کرده است در گزارش جدید خود با نامیدن آن تحت عنوان«مریوان» و مرتبط کردن آن با برخی اسناد ادعایی منتشرشده از سوی رژیم صهیونیستی، ارزیابی جدیدی ارائه داده است؛ ارزیابیای که نه بر شواهد فنی استوار است، نه توسط بازرسیهای میدانی تأیید شده. با این حال، متأسفانه این ادعای ضعیف و تکراری در گزارش اخیر آژانس نیز هرچند با لحنی غیرصریح، مورد اشاره قرار گرفته است.