اراده و اجماع برای توافق
در آخرین دست از اخبار مرتبط با مذاکرات ایران و امریکا المانیتور به نقل از منابع آگاه خود اعلام کرده که امریکا ایده تازهای را در بحث هستهای روی میز گذاشته که موانع مرتبط با این مطالبه را پشت سر گذاشته و درک مشترکی برای دو طرف پیشنهاد میکند.

روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت:
در آخرین دست از اخبار مرتبط با مذاکرات ایران و امریکا المانیتور به نقل از منابع آگاه خود اعلام کرده که امریکا ایده تازهای را در بحث هستهای روی میز گذاشته که موانع مرتبط با این مطالبه را پشت سر گذاشته و درک مشترکی برای دو طرف پیشنهاد میکند. همزمان با انتشار این اخبار ترامپ هم اعلام کرده، احتمال دسترسی به توافق در آیندهای نزدیک وجود دارد. اما این همه ماجرا نیست؛ برخی اخبار پشت پرده حاکی از آن است که ترامپ در مذاکره با اروپاییها به دنبال آن است که از اهرم مکانیسم ماشه استفاده و ایران را مجاب به توافق کند. در عین حال ابزار آژانس انرژی اتمی هم همچنان برای امریکا تاثیرگذار تلقی میشود. در کنار این دوگانه تهدید نظامی و اعمال تحریمهای تازه هم دنبال میشود. این همان سیاست چماق و هویج است که امریکا طی سالهای اخیر بارها آن را آزموده و نتیجهای از آن نگرفته است. ایران اما بدون توجه به فشارهای بیرونی تلاش میکند در راستای منافع ملی خود با امریکا درک مشترکی ایجاد کند. کارشناسان سیاسی و تحلیلگران اما معتقدند بهترین راهکار برای عبور از چالشهای موجود، توافق بر سر Npt است که هم منافع ایران را تامین میکند و هم پاسخگوی مطالبات طرف امریکایی است. در نقطه مقابل حقشناس معتقد است پالسهای ارسالی از سوی بازارهای ایران نشاندهنده دردسترس بودن توافق میان دو کشور است. با توجه به اینکه بازارها معمولا زودتر از سایر گزارهها واکنش نشان داده و تغییر میکنند، ثبات شکل گرفته در بازارهای اقتصادی ایران نشانه توافق احتمالی است.
هادی حقشناس: زودبازدهترین دستاورد برای ترامپ، تفاهم با ایران است
هادی حقشناس، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با «اعتماد» در خصوص آخرین اخبار مرتبط با گفتوگوهای دوجانبه ایران و امریکا و اینکه تا چه اندازه دو طرف به توافق نزدیکند، میگوید: «آنچه به نظر میرسد، بر فضای گفتوگوهای ایران و امریکا حاکم شده، یک راهبرد کلی است مبتنی بر اینکه طرفین حاضر در مذاکرات به یک نوع مواضع مشترک دست پیدا کردهاند. البته تحلیلهای ما بر اساس اخبار منتشر شده از سوی دو طرف مذاکرات است. نکته کلیدی آن است که در هر دو سمت ماجرا، ارادهای سیاسی برای به نتیجه رسیدن توافق شکل گرفته است. مضاف بر اینکه مجموع رفت و آمدهایی که برخی کشورهای همسایه از تهران و بالعکس داشتهاند، اجماعی منطقهای را در خصوص توافق نشان میدهد. روشن است یکی از گزارههای اصلی توافق، همین اجماع منطقهای میتواند باشد.»
حقشناس ادامه میدهد: «2 فرض مهم هم در این میان وجود دارد؛ نخست اینکه بر اساس فتوای رهبر انقلاب، ایران نمیخواهد به سلاح هستهای برسد. فتوای رهبری بر حرام بودن این نوع تسلیحات است. مساله دوم، مطالبه طرف مقابل از ایران است. امریکا یک خط قرمز ترسیمی بیشتر ندارد و آن اینکه ایران به سمت سلاح هستهای نرود. سایر موارد مطرح شده در این خصوص که غنیسازی صفر شود و...بیشتر برای خوراک رسانهای و فضای داخلی کشورهاست.»
این فعال سیاسی یادآور میشود: «این پیشفرضهای تحلیلی این گزاره را در فضای رسانهای پررنگ میکند که دو کشور اراده جدی برای توافق دارند. البته در کنار این گزاره، قراینی که در بازارهای اقتصادی نیز ثبت شده هم تایید بر همین رویکرد برای توافق است. نباید فراموش کرد که بازارها پس از افزایش آخر نرخ ارز در ماههای منتهی به سال جدید به محدوده قیمتی 80هزار تومان رسیده و روی این نقطه، فضای تعادلی ایجاد کردهاند.»
او میگوید: «با مجموعه تحولات جهانی مانند تنازعات روسیه-اوکراین، تنش چین-تایوان، تنشهای اتحادیه اروپا-روسیه، مشکلات اتحادیه اروپا-چین، همچنین وعدههای ترامپ در خصوص الحاق کانادا به عنوان ایالت 51 امریکا و...شرایطی را شکل دادهاند که توافق را برای امریکا امری لاجرم میسازد. به نظر میرسد، زودبازدهترین دستاورد برای ترامپ، تفاهم با ایران باشد. وقتی این دادههای اطلاعاتی را کنار هم میگذاریم، کنش و واکنش بازارها بررسی میشود و سفرهای متعدد رهبران کشورهای خلیجفارس و عمان را کنار هم قرار میدهیم، خبر از اتفاق قریبالوقوعی میدهد که برآیند آن ممکن است، منجر به بهبود مذاکرات شود.»
حقشناس در پاسخ به این پرسش «اعتماد» که نهایتا آیا توافق را در دسترس میبینید یا اینکه باید آن را در دوردستها جستوجو کرد؟ میگوید: «البته در عرصه سیاسی تا زمان قطعی شدن توافق نمیتوان پیشبینی خاصی کرد، اما قرائن نشان میدهد که اتفاقی در راستای منافع ملی در راه حادث شدن است.»
حشمت فلاحتپیشه: توافق ایران و امریکا تنها در قالب Npt معنا دارد
در شرایطی که حقشناس با خوشبینی بیشتری درباره توافق در دسترس صحبت میکند، حشمت فلاحتپیشه ترجیح میدهد با عینک بدبینی به مذاکرات بنگرد. فلاحتپیشه در پاسخ به این پرسش «اعتماد» که فضای مذاکرات را چطور میبینید؟ میگوید: «معتقدم، ترامپ در حال استفاده از بازیگرانی است که قبلا آنها را از مذاکرات کنار گذاشته بود. در واقع در حال بازگرداندن این بازیگران به پرده نهایی مذاکرات است. چماق اولی که ترامپ از آن استفاده میکند، اسراییل است. ترامپ این روزها به دفعات از تهدید نظامی توسط اسراییل صحبت میکند. تهدید بعدی، مکانیسم استفاده از ماشه توسط 3کشور اروپایی است و سومین تهدید امریکا علیه ایران نشست بعدی شورای حکام است. در واقع ترامپ از بطن مذاکره با اروپا تلاش میکند قطعنامهای را آماده کند که ایران را به درگاه شورای امنیت سازمان ملل متحد سوق میدهد. این موارد جدای از فشار حداکثری ترامپ است که مابین هر مذاکرات تحریمهای جدیدی را علیه ایران تصویب میکند.» این تحلیلگر سیاسی با اشاره به اینکه اسم این نوع مذاکرات را باید مذاکره تحت فشار گذاشت، میگوید: «طبیعتا تحت فشار، هیچ طرفی نمیتواند به توافق معقول برسد. تنها راهکار باقیمانده، دستیابی به یک توافق موقت است که به چالش جنگ سرد میان ایران و امریکا پایان میدهد. این رویکردی است که امریکا طی روزهای اخیر آن را دنبال میکند. نوع تحلیل مواضع امریکاییها هم نشاندهنده مفاهیمی خارج از ادبیات دیپلماسی است. مثلا ترامپ از انفجار بخشی از تاسیسات هستهای ایران صحبت کرده و مدام از بمباران سخن میگوید! این روند نشان میدهد ظاهر مذاکرات در راستای توافق است، اما در باطن گفتوگوها، نوعی جنگ سرد در جریان است.» او یادآور میشود: «بهرغم همه این گزارههای متضاد معتقدم طرحی میتواند منتج به توافق میان ایران و امریکا شود که در قالب Npt منعقد شود. هر کشوری که عضو این کنوانسیون است، میتواند از اختیارات و امتیازاتی برخوردار باشد ضمن اینکه سطحی از نظارتها را نیز بپذیرد. هر ایدهای خارج از Npt در ایران خریداری نخواهد داشت و با آن مخالفت میشود. ضمن اینکه امکان پایداری چنین توافقی هم ضعیف خواهد بود.»
فلاحتپیشه در پاسخ به پرسش «اعتماد» در خصوص اینکه برخی طرحهای جدید مثل طرح عمان در خصوص زمانبندی برای غنیسازی یا ایجاد کنسرسیوم طرح شده، آیا این طرحها کاربردی هستند؟ میگوید: «به نظرم ایجاد کنسرسیومی برای سوخت هستهای طرح خوبی است، اما اجرای آن منوط به همکاریهای نزدیک بین ایران و کشورهای منطقه است. چنین بنیادی هنوز کاملا شکل نگرفته است. ضمن اینکه این ایده، چالش دایم بین اسراییل و کشورهای منطقه را حفظ میکند. در خصوص تعلیق زمانی غنیسازی هم نمیتوان با اعتماد سخن گفت، چراکه مرزهای تعلیق هم مشخص نیست.»این فعال سیاسی همچنین میگوید: «طرح تعلیق در شرایط انفعالی مطرح شد. زمانی که عراقچی و ویتکاف نتوانستند به تفاهم برسند، طرف عمانی پیشنهاداتی را مطرح کرد تا شکست مذاکرات اعلام نشود. موضوع تعلیق پس از این فضا مطرح شد. این تعلیق تحت شرایط خاصی قابلیت اجرا دارد. در این طرح ایران باید از حقوق هستهای خود محروم نشود. ضمن اینکه هزینههای گزافی که ایران در حوزه هستهای متحمل شده نیز باید جبران شود. امکان فنی خاموش کردن دستگاههای سانتریفیوژ وجود ندارد. ضمن اینکه موضوع تامین سوخت مورد نیاز ایران در قالب برنامههای توسعهای کشور و وصل شدن فناوریهای هستهای به بسیاری از حوزههای صنعت و تولیدهای تکنولوژی جدی است.» فلاحتپیشه در پایان تاکید میکند: «بنابراین هنوز امکان رسیدن به توافق با چنین پیچیدگیهایی در کوتاهمدت وجود ندارد. تنها راه باقیمانده، توافق بر سر نوعی آتشبس هستهای است. آتشبسی که شامل عدم به کارگیری مکانیسم ماشه، پرهیز از جنگ و امکان مذاکرات بر سر مسائل فنی باشد. از این طریق میتوان به توافق در دورنمای آینده امید داشت. در غیر این صورت با توجه به وجود بازیگران آشوبگری چون رژیم اسراییل، احتمال انحراف گفتوگوها منتفی نیست. اما در عین حال موضوع مهم اراده دو طرف برای دستیابی به توافق است که احتمال دستیابی به یک درک مشترک را بیشتر میکند.»