تاسیس مرکز هستهای مشترک در خلیج فارس
در ادامه گمانه زنی ها در خصوص پیشنهادات برای توافق میان ایران و آمریکا، شنیده می شود که آمریکا به ایران پیشنهاد داده است یک مرکز غنی سازی مشترک با عربستان در جزایر خلیج فارس احداث کند و آمریکا هم بر آن نظارت داشتهباشد.

روزنامه آرمان امروز در گزارشی نوشت:
در ادامه گمانه زنی ها در خصوص پیشنهادات برای توافق میان ایران و آمریکا، شنیده می شود که آمریکا به ایران پیشنهاد داده است یک مرکز غنی سازی مشترک با عربستان در جزایر خلیج فارس احداث کند و آمریکا هم بر آن نظارت داشتهباشد. با این وجود، حال این پرسش مطرح است که درباره گره غنیسازی اورانیوم راهکار میانه چه میتواند باشد؟ توقف موقت غنیسازی به عنوان یک اقدام اعتمادساز توام با پذیرش و شناسایی اصل غنیسازی و ازسرگیری آن بعد از بازه زمانی مشخص؟ یا تشکیل کنسرسیوم غنیسازی؟ یا پذیرش غنیسازی حداقلی در ایران در مقابل دادن امتیازهای مهم دیگر به آمریکا چون تشدید نظارت بینالمللی و افزایش زمانی و فنی محدودیتها و….
یا این که اساسا عمان فعلا راه چاره عبور از این مانع را در شرایط کنونی موکول کردن آن به آینده دانسته و پیشنهاد یک توافق موقت را داده است؟
فارغ از فحوای راهکارهای عمان اما صرف توافق دو طرف برای ادامه مذاکرات و به بن بست نکشاندن آن در نتیجه اختلافنظر اساسی پیرامون غنیسازی خود از یک طرف نشانگر «قسمی اراده» و «سطحی امیدواری» برای رسیدن به راهحل و راهکاری برای اختلافات در مسیر رسیدن به توافق و از دیگر سو منعکس کننده «نگرانی» دو طرف هم نسبت به اعلام بن بست و شکست مذاکرات و آماده نبودن برای پلن جایگزین است.
واقعیت این است که فعلا پیشرفتی «راهگشا» در مذاکرات روی نداده و باید منتظر ماند و دید که آیا این «اراده»، «امیدواری جزئی» و «نگرانی» در نهایت به حل اختلافات کلیدی در مسیر توافق منجر میشود یا خیر و آیا بالاخره یکی از دو طرف به ویژه ترامپ صبر و حوصلهاش به سر میآید و مذاکرات قفل میشود؟
به نظر میرسد که مخالفت ایران با توقف غنیسازی بیشتر از این که ناشی از حیثیتی و پرستیژی شدن این امر باشد، به علت نگرانی از رسیدن به این مرحله است که در آن پس از برچیدن تدریجی برنامه هستهای خود مجبور به گفتگو درباره دیگر پروندهها و امتیازدهی شود.
از این رو به نظر میرسد که تهران این بار بیش از قبل بر پذیرش اصل غنیسازی اورانیوم در توافق احتمالی مانند برجام اصرار دارد. اینجاست که برجام بیش از هر زمانی اهمیت پیدا میکند و چه بسا به آرزویی دست نیافتنی حتی برای مخالفان آن در داخل ایران تبدیل شود.
اما حالا که دولت ترامپ سفت و سخت بر صفرسازی تولید اورانیوم غنی شده در ایران در رسانهها پافشاری دارد، اگر آن را به عنوان موضعی تغییرناپذیر در مذاکرات نیز دنبال کند، لابد فصول جدیدی از فشار حداکثری را به موازات آن از جمله فعالسازی مکانیسم ماشه و…. را نیز در دستور کار خواهد داشت.
فعلا قبل از هر نوع داوری باید ببینیم صفرسازی غنیسازی اورانیوم موضع نهایی دولت ترامپ است یا نه و این که آیا ممکن است برای تسهیل دستیابی به توافق در نهایت به نوعی با اصل غنیسازی در ایران کنار بیاید؟ یا ممکن است که به راه حلی مرضی الطرفین دست یابند؟ اساسا چنین راه حلی وجود دارد؟