جاذبههایی که از دست میرود
با توجه به تورم افسار گسیخته، فروش ریالی کتابها دیگر معنایی ندارد، بلکه تعداد کتابهایی که به فروش میرسد مهم است.

روزنامه اطلاعات در گزارشی نوشت:
نمایشگاه کتاب تهران، دیگر آن شور و حال گذشته را ندارد. غرفههای خالی یعنی غرفههایی که جانمایی شدهاند، در همه بخشها از کودک تا بزرگسال و بینالملل حکایت از آن دارد که نمایشگاه دیگر رونقی ندارد.
همیشه آرزوی منتقدان این بود که نمایشگاه کتاب، جایی برای نمایش کتاب باشد نه فروش! در سیوششمین دوره از نمایشگاه کتاب تهران این آرزو به گونهای برآورده شده است؛ نه از آن رو که کتابها واقعا برای نمایش عرضه شده باشند، بلکه قدرت خرید مردم کاهش پیدا کرده و کتابها فروش چندانی ندارند.
در روزهای اول نمایشگاه، بعضی از غرفهداران حتی یک نسخه کتاب هم فروش مجازی یا حضوری نداشتند اما آمارها چیز دیگری را نشان میدهند. به راستی این آمارها چگونه و از کجا میآیند؟
بخش بینالملل هم فقط نام آن را یدک میکشد. درواقع به جز چند کشور عربی و همسایه و یکی دو کشور آمریکای لاتین، خبری از کشورهای دیگر نیست.
کتابهای بخش بینالملل هم عمدتا در زمینه مقاومت یا مذهبی و سیاسی هستند؛ یعنی از تنوع لازم برخوردار نیستند، حتی کتاب کودک هم از این قاعده مستثنی نیست!
زیباترین و انسانیترین لحظات
کودکی خردسال به سوی قفسههای کتاب میدود، از میان آنها کتابی را انتخاب میکند و آن را محکم با دستان کوچکش در آغوش میگیرد. با نگاهی ملتمسانه و تبسمی شیرین از بزرگترش میخواهد تا به انتخابش احترام بگذارند. بزرگتر آگاه، بچه را به سوی فروشنده هدایت میکند. بدون آنکه کتاب را از بچه جدا کنند قیمت آن پرداخت میشود. پدر و مادر هر دو با هم فرزند کوچکشان را به نمایشگاه آوردهاند.
پدر میگوید: ما خودمان تعجب کردیم، بچه در آغوش من بود، همین که او را روی زمین گذاشتم دوید به سمت قفسههای کتاب و کتابی را انتخاب کرد. برایمان مهم نبود چه کتابی را انتخاب میکند، مهم این بود که به خواستهاش احترام گذاشتهایم. البته او هنوز خیلی کوچک است، شاید امروز را یادش نماند ولی اینجا جایی است که برای امثال او جشن بزرگی برگزار کردهاند و او هم مهمان این جشن است.
یارانههایی که خرج کتاب نمیشود
سجاد قدیانی، مسئول غرفه انتشارات برف در بخش کودک و نوجوان درباره استقبال مردم و فروش کتابها میگوید: حضور مردم در روزهای اول نمایشگاه خیلی کم بود. الان هم که روزهای آخر نمایشگاه است حضور چندانی ندارند. فروش ما نسبت به سال گذشته ضعیف بود. قیمت کتابها ۳۰ تا ۴۰ درصد افزایش داشته، ارزانترین کتاب، ۴۰ هزار تومان و گرانترین کتاب ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان قیمت دارد.
از دلایل عمده فروش پایین کتابها وجود بن کتاب است که خرج کتاب نمیشود. ما مراجعهکنندگانی داریم که بن سهمیلیونی، پنجمیلیونی و چندمیلیونی کتاب دارند و میخواهند آن را به پول نقد تبدیل کنند. آنها حتی به نصف قیمت هم راضی هستند. مراجعهکنندگانی هم داریم که وقتی قیمت کتاب را میبینند توان خرید آن را ندارند.
وی میافزاید: حضور مردم در سایه گرانیها کمرنگ شده است و بن کتاب هم در جای نامناسب دارد مصرف میشود، آن هم به دلیل اینکه بن کتاب را به کارکنان فلان وزارتخانه یا نهاد دولتی میدهند؛ کسانی که اصلا قصد خرید کتاب ندارند یا اگر هم قصد خرید داشته باشند توان پرداخت هزینه آن را دارند.
اجاره غرفه ما با هزینههای جانبی از ۱۰۰ میلیون هم گذشته است. مگر فروش کتاب چقدر سود دارد؟ مسئولان به جای آنکه اول، اجاره غرفهها را دریافت کنند بهتر است اجاره غرفه را براساس فروش کتابها محاسبه کنند. کارتخوانها که در اختیار خودشان است، پس میتوانند مثلا درصدی از آن را برای اجاره غرفهها بردارند.
آنوقت خدماترسانیها بهتر خواهد شد، چون هرچه فروش ما بیشتر باشد سود آنها هم بیشتر خواهد شد.
توزیع درست یارانهها
آقای قدیانی در پاسخ به این سؤال که آیا بهتر نیست یارانهها یا بن کتاب را به تمامی ناشران بدهند میگوید: حتی اگر این بنها را در اختیار ناشران بگذارند باز هم رانت ایجاد میشود. قبلا که کاغذ ارزان میدادند، صدها هزار بند کاغذ به کسی میرسید که حتی ما نام او را به عنوان ناشر در جایی نشنیده بودیم. یکی از دلایل فساد در این حوزه، تعداد زیاد ناشر در ایران است. تعداد ناشر خیلی بیشتر از تعداد کتابفروشیهاست. دولت هیچ حمایتی از کتابفروشیها نمیکند. الان خود همین نمایشگاه از نگاه بسیاری از دوستان و همکاران، باعث افت فروش میشود، چرا که کتابفروشیها در این ماه هیچ فروشی نخواهند داشت. بهتر است تعداد کتابفروشیها در سراسر کشور افزایش یابد و اگر یارانهای هست به کتابفروشیها تعلق گیرد تا کتابهای ارزانتری در اختیار مردم قرار گیرد.
مقیاس فروش کتاب
برآورد آمارها نشان از فروش بالای کتابها در نمایشگاه کتاب تهران دارد اما در واقع از نگاه شرکتکنندگان در نمایشگاه، چنین نیست. شهرام سلطانی، مدیر انتشارات آرون در این باره میگوید: مقیاس فروش کتابها نسبت به سال گذشته با توجه به تورم افسارگسیخته، ریالی نیست. افزایش ریال دیگر مفهومی ندارد بلکه تعداد کتابهایی که به فروش میرسد مهم است. هر سال که میگذرد نسبت به دورههای گذشته، تعداد فروش کتابها کمتر و کمتر میشود و این نشان میدهد که مردم بنا به دلایل اقتصادی و اجتماعی از کتاب فاصله میگیرند، چرا که توان خریدشان کاهش پیدا کرده است. وقتی یک کتاب معمولی، ۵۰۰ هزار تومان قیمت دارد، دیگر دانشجو یا پژوهشگری که امکانات محدودی دارد نمیتواند کتابهای موردنیاز خود را تهیه کند. این نشاندهنده آن است که جامعه کتابخوان کشور، توان تهیه کتابهای موردعلاقه خود را ندارد. متأسفانه در مقابل آن با کسانی روبهرو هستیم که کارت یا بن خرید کتاب دارند و قصد خرید کتاب هم ندارند و میخواهند آن را به پول نقد تبدیل کنند.
یک نفر ممکن است یک یا چندین کارت یا بن دومیلیون تومانی داشته باشد و این بنهایی که در اختیار افراد قرار داده شده است به عنوان فروش ریالی کتاب برآورد میشود؛ در صورتی که در مقابل آن شاید هیچ کتابی فروخته نشده باشد.
آقای سلطانی در پاسخ به این سؤال که آیا شما و همکارانتان این بنها را نقد میکنید یا خیر میگوید: متأسفانه من و بسیاری از همکارانم بنا به دلایل اخلاقی مجبوریم این بنها را نقد کنیم. من فروش چندانی ندارم ولی مجبورم این بنها را نقد کنم. اگر واقعا مبلغی که به عنوان بن توزیع میشود به معنای فروش کتاب باشد، فوقالعاده خوب است و گردش مالی خیلی خوبی به وجود میآید ولی در واقع متأسفانه اینطور نیست.
بخش مهجور مانده بینالملل
بخش بینالملل یکی از جاذبههای مهم نمایشگاه کتاب تهران است، چرا که در این بخش میتوانید با کسانی که از بیرون مرز میآیند بهطور مستقیم گپ و گفت داشته باشید یا با بخشی از فرهنگ و آداب و رسومشان آشنا شوید.
اما حسین، دانشجوی دوره دکترا در این باره میگوید: دیگر نمیتوان نام این بخش را بینالملل گذاشت، چرا که به جز کشورهای عربی، چند کشور همسایه و یکی دو کشور از آمریکای لاتین، خبری از کشورهای اروپای غربی یا حتی کشورهایی چون ژاپن و کره جنوبی نیست. چرا ایتالیا که چند سال پیش در بخش «جهان ویژه» انتخاب شد در این نمایشگاه حضور ندارد؟ چرا کشوری مثل کره جنوبی که سریالهایش مرتب از تلویزیون پخش میشود در نمایشگاه شرکت نمیکند؟ من دلم میخواهد به عنوان یک جوان ایرانی با جوانهای همسن و سال خودم که در اروپا یا کره و ژاپن زندگی میکنند از نزدیک روبهرو شوم و گفتگویی مستقیم داشته باشم.
این دانشجوی دکترا در ادامه خاطرنشان میکند: چرا بخش بینالملل فرصتی را فراهم نمیکند تا کشورهای شرکتکننده در نمایشگاه به جز کتاب، بخشی از محصولات فرهنگی خود را هم به تماشا بگذارند؟ مثلا ونزوئلا که به تازگی در نمایشگاه کتاب تهران حضور پیدا میکند بهترین قهوه و شکلات جهان را دارد. این کشور میتواند در کنار کتاب، شکلات و قهوه کشورش را عرضه کند تا امثال بنده بتوانیم بگوییم که ونزوئلا به جز کتاب، بهترین قهوه و شکلات جهان را تولید میکند و ما در نمایشگاه کتاب تهران با این محصولات آشنا شدیم.