تحصیل در تله فقر
جمعیت بازماندگان از تحصیل در سال تحصیلی گذشته افزایش یافت و به حدود یک میلیون نفر رسید. مهمترین علل جاماندگی از تحصیل، فقر و ناامیدی نوجوانان از داشتن شغل با درآمد کافی در آینده است.

روزنامه دنیای اقتصاد در گزارشی نوشت:
فاطمه نصیری: جمعیت بازماندگان از تحصیل در کلیه مقاطع از حدود 900هزار نفر در سال تحصیلی 1402-1401 به بیش از 920هزار نفر در سال تحصیلی 1403-1402 رسیده است. در یکدهه اخیر بیشترین میزان بازماندگی از تحصیل مربوط به سال 1399 است که برخی از دانشآموزان به دلایلی مانند دسترسینداشتن به آموزش مجازی از تحصیل بازماندند و تعداد جاماندگان از تحصیل به بیش از 980هزار نفر رسید.عوامل مختلفی در افزایش بازماندگی از تحصیل در سال گذشته موثر بوده است، اما مشکلات مالی و معیشتی و اشتغال به کار کودکان با هدف بهبود معیشت خانواده از مهمترین موارد است.
در سالهای گذشته عواملی مانند تحریمها و تورم مزمن موجب کاهش قدرت اقتصادی ایران شده و به افزایش نرخ فقر دامن زده است، به طوری که فقر مطلق در سال 1402 در نرخ 30درصد تثبیت شد و بسیاری از خانوارها را به درآمد کودکان خود نیازمند کرد. از سوی دیگر کیفیت پایین مشاغل و بیکاری بالای فارغالتحصیلان آموزش عالی موجب شده است تا برخی از نوجوانان ترجیح دهند به جای ادامه تحصیل، وارد بازار کار شوند. بهطور کلی میتوان گفت، مهار تورم میتواند به افزایش سطح رفاه خانوارها و عدمنیاز به کار دانشآموزان کمک کند. از سوی دیگر دور شدن سایه تحریمها از اقتصاد و جذب سرمایههای مستقیم خارجی به ایجاد شغلهای تخصصی کمک میکند و میتواند به افزایش انگیزه دانشآموزان برای ادامه تحصیل منجر شود.
تصویر بازماندگی از تحصیل
براساس آمارهای مرکز پژوهشهای مجلس، تعداد بازماندگان از تحصیل در سال تحصیلی 1403-1402 با افزایش 26هزار و 500نفری نسبت به سال ماقبل به 928هزار و 700نفر رسیده است. در یکدهه اخیر این بیشترین تعداد بازماندگی از تحصیل، پس از سال1400-1399 است. بازماندگی از تحصیل نشاندهنده تعداد کودکان و نوجوانانی است که در بازه سنی رسمی یک دوره تحصیلی معین قرار دارند، اما در یکسال تحصیلی مشخص در هیچیک از دورههای تحصیل رسمی اجباری ثبتنام نکردهاند. مقایسه تغییرات جمعیت بازماندگان از تحصیل در سال تحصیلی 1403-1402 نسبت به سال تحصیلی 1402-1401 نشان میدهد که جمعیت بازماندگان از تحصیل در مقطع ابتدایی با افزایش 156هزار نفری به بیش از 171هزار نفر رسیده است. به صورت کلی میتوان گفت که بازماندگی از تحصیل در مقطع ابتدایی، نسبت به سایر دورههای تحصیلی هشدارآمیزتر است؛ زیرا پایههای خواندن، نوشتن و حساب در این مقطع شکل میگیرد و جبران آنها دشوار است.
علاوه بر این، این دوره مهمترین مرحله برای تقویت مهارتهای اجتماعی و کار تیمی است که با ترک تحصیل آسیب میبیند. در نهایت آنکه فرصتهای جبرانی برای کودکان ابتدایی بسیار محدود است و بازماندگی از تحصیل موجب کاهش فرصتهای شغلی و افزایش مخاطرات فقر نسلی میشود. علاوه بر این، تعداد بازماندگان از تحصیل در مقطع متوسطه اول در سال تحصیلی 1403-1402 با افزایش 2هزار و 500نفری به حدود 195هزار و 500نفر رسیده است. میتوان گفت که بیشترین تعداد بازماندگان از تحصیل مربوط به دوره دوم متوسطه است که در سال تحصیلی گذشته معادل 549هزار و 700هزار نفر بوده است.
یکی از دلایل بالا بودن جمعیت بازماندگان از تحصیل در مقطع مذکور، افزایش تواناییهای جسمی برای ورود به بازار کار است. با این حال نگاهی به آمارها نشان میدهد که همزمان با افزایش جمعیت بازماندگان از تحصیل، جمعیت افرادی که در سال تحصیلی 1403-1402، ترک تحصیل کردهاند، نسبت به سال تحصیلی 1402-1401، حدود 40هزار نفر کاهش یافته و به 247هزار و 242نفر رسیده است. نرخ ترک تحصیل نیز با کاهش 0.32واحد درصدی، به 1.65درصد رسیده است.
افزایش بازماندگی از تحصیل همزمان با کاهش نرخ ترک تحصیل نشان میدهد که گرچه سیستم آموزشی در نگهداشتن دانشآموزانی که وارد مدرسه شدهاند موثرتر عمل میکند، ولی موانع دسترسی اولیه به آموزش مانند مشکلات مالی، محرومیتهای جغرافیایی یا کمبود آگاهی خانوارها در زمینه آموزش کودکان و نوجوانان تشدید شده است. به عبارت دیگر، سیاستها و طرحهای حمایتی احتمالا بر کاهش انصراف پس از ثبتنام متمرکز بوده، اما توجه کافی به جذب و ثبتنام گروههای آسیبپذیر نشده است.
فقر و ناامیدی از آینده
در سالهای گذشته تحریمهای اقتصادی و تورمهای بالا به کاهش قدرت اقتصادی ایرانیان منجر شده است. در نتیجه این تحولات نرخ فقر مطلق در سال 1402 به 30درصد رسید که به این معناست که یکسوم ایرانیان توانایی برآورده کردن نیازهای ابتدایی خود را ندارند و طبیعتا این مساله بر آموزش رسمی کودکان و نوجوانان نیز تاثیر میگذارد. برخی از خانوارها برای تامین ابتداییترین نیازهای خود به درآمد کودکان و نوجوانان خود نیاز دارند و با افزایش نرخ فقر، این مساله تشدید میشود. برای مثال جمعیت بازماندگان از تحصیل پیش از خروج آمریکا از برجام و جهش نرخ تورم، یعنی سال تحصیلی 1397-1396 کمترین میزان در یکدهه اخیر یعنی 694هزار نفر بود، این در حالی است که در سال تحصیلی بعدی یعنی سال 1398-1397 جمعیت بازماندگان جهش یافت و به بیش از 966هزار نفر رسید.
علاوه بر این، وضعیت بازار کار کشور نیز در کاهش انگیزه نوجوانان برای ادامه تحصیل موثر بوده است. براساس آخرین آمار منتشرشده که مربوط به زمستان سال 1403 است، نرخ مشارکت اقتصادی به کمترین میزان خود از بهار 1398 یعنی پیش از آغاز پاندمی کرونا رسیده است. براساس گزارش سازمان بینالمللی کار، میانگین نرخ مشارکت اقتصادی دنیا در ژانویه 2025 حدود 60.8درصد بوده و نرخهای کمتر از 50درصد، مشارکت پایینی محسوب میشود. علاوه بر این در زمستان سال گذشته تنها 27.3درصد شاغلان، فارغالتحصیلان آموزش عالی کشور بودهاند. این مساله برخی از نوجوانان را متقاعد کرده است که تکمیل تحصیلات (اخذ دیپلم) که پیشزمینهای برای ورود به آموزش عالی به شمار میرود، مفید نیست و بهتر است سریعتر وارد بازار کار شوند.
راههای خاموشی زنگ خطر
بازماندگی حدود یکمیلیون نفر از دانشآموزان زنگ خطری برای آینده است. بنابراین پرسشی که وجود دارد آن است که راههای عبور از این بحران چیست؟ تجربیات سالهای گذشته و کاهش جمعیت بازماندگان از تحصیل در سالهای پس از برجام که تورم تکرقمی بود نشان میدهد که مهار تورم و ثبات اقتصادی یکی از عوامل مهم کاهش جمعیت بازماندگان از تحصیل است. با مهار تورم و پیشبینیپذیر شدن اقتصاد، رفاه اقتصادی مردم افزایش و نیاز خانوارها به درآمد فرزندانشان کاهش مییابد. از سوی دیگر یکی از فواید مهم دور شدن تحریمها از فضای اقتصاد کشور و همچنین خروج از لیست سیاه گروه ویژه اقدام مالی، از بین رفتن موانع تعاملات اقتصادی ایران با سایر کشورهاست. در چنین شرایطی یکی از پیشنیازهای جذب سرمایههای خارجی فراهم شده و این سرمایهها میتوانند فضای اشتغال در کشور را تحتتاثیر قرار دهند.
در صورت ورود سرمایه و تکنولوژی، کارهای تخصصی و نیاز به نیروی کار متخصص نیز افزایش مییابد. به همین دلیل انگیزه نوجوانان در زمینه ادامه تحصیل و کسب تخصص افزایش خواهد یافت و طبیعتا این مساله بر کاهش بازماندگی از تحصیل و ترک تحصیل موثر خواهد بود.