به روز شده در
کد خبر: ۱۳۰۳۷

پس لرزه‌های رفتار ترامپ در راه است

ارزیابی عملکرد ترامپ در ۱۰۰ روز اول دور دوم نشان می دهد که او در یک کارنامه ترکیبی، از یک سو موفقیت شگفت‌انگیزی را به دست نیاورده است و از سوی دیگر زلزله‌ای سیاسی مخصوصاً در عرصه داخلی آمریکا ایجاد نموده که پس لرزه‌های آن جدی است.

پس لرزه‌های رفتار ترامپ در راه است
اطلاعات

روزنامه اطلاعات در یادداشتی نوشت:

۱۰۰ روز از استقرار ترامپ در کاخ سفید در دور دوم ریاست جمهوری گذشت. این صد روز بسیار پرماجرا و پرسروصدا بوده است. چرا و چگونه صد روزگی ترامپ در کاخ سفید را می‌توان مورد تجزیه و تحلیل قرار دارد؟ درخصوص چرائی باید گفت که هیچ چارچوب حقوقی برای لزوم ارزیابی ۱۰۰ روزه در قوانین آمریکا وجود ندارد. ولی، علیرغم فقدان مبنای قانونی، از نظر سنت سیاسی آمریکا، ۱۰۰ روز اول ریاست جمهوری بسیار مهم است. بدین دلیل که رئیس جمهوری در سال اول، پرقدرت‌ترین کنشگر است و در سال اول هم ۱۰۰ روز اول، تصویری از رئیس جمهوری عرضه می‌شود که شکل دهنده جایگاه او در شطرنج سیاسی آمریکا و جهان است.

ترامپ در ۱۰۰ روز اول دور دوم، تولید هیجان سیاسی در داخل و خارج آمریکا کرده است. در چگونگی ارزیابی این دوران باید به «روش‌ها»، «پرونده‌ها» و «پی‌آمدهای» اقدامات او توجه کرد. این ارزیابی نشان می‌دهد که او در یک کارنامه ترکیبی، از یک سو موفقیت شگفت‌انگیزی را به دست نیاورده است و از سوی دیگر زلزله‌ای سیاسی مخصوصاً در عرصه داخلی آمریکا ایجاد نموده که پس لرزه‌های آن جدی است.

روش‌های اتخاذ شده توسط ترامپ در ۱۰۰ روز اول ریاست جمهوری خود، آمیزه‌ای از «ایدئولوژی راست‌گرایانه»، «تخریب عامدانه بوروکراسی سنتی آمریکا» و «محوریت دادن به شخص ریاست جمهور و قوه مجریه» را به نمایش می‌گذارد. این ویژگی‌ها به تولید ترس و نگرانی‌ قابل ملاحظه و عدم اطمینان جدی منجر گردیده است. در این ۱۰۰ روز، بنیاد ایدئولوژیک اقدامات ترامپ، راست‌گرائی سنتی و در عین حال واکنشی می‌باشد.

 

 

 او و همراهانش، از نظر ایدئولوژی حکمرانی، منتقد به دولت کوچک، کاهش مالیات‌ها و مقررات زدائی می‌باشند و با اراده جدی در این مسیر حرکت کرده‌اند. از سوی دیگر ایدئولوژی آنها، واکنشی و در ضدیت با هر آنچه که لیبرال‌ها دنبال کرده‌اند ،است. مخالفت ترامپ و دولت او با سه گانه «متنوع»، «برابری» و «شمول‌گرائی» که پایه‌های نگرش لیبرال‌ها و دمکرات‌ها در حوزه حقوق اجتماعی می‌باشد، در این صد روزه، منجر به بازنگری در بسیاری از سیاست‌ها مخصوصاً در حوزه استخدام و مدیریت منابع انسانی شده است. 

در این مدت، عناصر دیگری از ایدئولوژی هویت‌گرای راست، نظیر تکیه بر نژاد سفید، اعلام زبان انگلیسی به عنوان زبان رسمی توسط یک دستورالعملی اجرائی، بازگشت به عنصر مسیحیت در آموزه‌های تعلیم و تربیت عمومی مشاهده می‌شود.اما این روش ایدئولوژیک، در کمتر حوزه‌ای مانند بوروکراسی و به هم زدن ساختارهای سنتی اداری آمریکا قابل مشاهده است. برچیدن وزارت آموزش و پرورش، راه‌اندازی وزارتخانه کارائی دولتی به رهبری ماسک، اخراج و پایان دادن به کار حدود ۱۰۰ هزار کارمند فدرال، قطع کمک‌های فدرال به ده‌ها سازمان و نهاد ملی و تغییر هیئت مدیره نهادهای مؤثر، نشانه‌هایی از یک انقلاب و یا شبه انقلاب اداری و اجتماعی را در بر دارند. این برهم زدن‌ها، باید در کنار، گماردن افراد بی‌تجربه، و یا کم تجربه در عرصه‌های مهم، مانند وزارت دفاع قرار گیرد. 

حمله ترامپ و گروه همکاران او به نخبگان و نهادهای جا افتاده جدی است. ترامپ از وزرای خود خواسته که سازمان‌های خود را کوچک کنند. حتی در عرصه مناسبات بین‌المللی، سخنی از بستن ده سفارتخانه دهنده کنسولگری آمریکا در دنیاست. در این پهنه، یعنی به‌هم ریختن بوروکراسی، کمتر موضوعی مانند وزارتخانه کارآئی دولتی سروصدا ایجاد کرده است. در روش شناسی حکمرانی ترامپ در این ۱۰۰ روزه، دو موضوع دیگر نیز شایسته دقت می‌باشد. اول تکیه بر دستورالعمل‌های اجرایی ریاست جمهوری برای قانون و تزریق نوعی اضطرار ملی در رسانه‌ سیاسی آمریکاست و جالب آنکه علیرغم در اختیار داشتن کنگره، در ۱۰۰ روز گذشته، فقط شش قانون، که چندان هم کلیدی نیستند، از مراحل تصویب گذشته است. دوم، تولید و تزریق ترس در سیاست آمریکاست. ترس از انتقام از مخالفین سیاسی ترامپ، از طریق استفاده سیاسی از وزارت دادگستری، بسیار جدی است.

 

 

 ترامپ حتی علیه وکلایی که در دوره چهار ساله بایدن که در پرونده‌های متعدد حقوقی علیه او مشارکت کرده‌اند، دستورالعمل‌های اجرایی انتقام‌گرا صادر کرده است. حرکت‌های اقتدارگرایانه و ضدیت با قانون ترامپ را در داخل کشور با اقدامات روزولت، در دوران رکود اقتصادی دهه ۳۰ قرن بیستم میلادی مقایسه می‌کنند. روزولت، دستورالعمل‌های اجرایی برای سهمیه‌بندی، کنترل قیمت‌ها و زندانی کردن ۱۳۰ هزار آمریکایی ژاپنی تبار در دوران جنگ دوم جهانی کرد. در خارج از آمریکا، روش ۱۰۰ روزه ترامپ با اوربان مجارستان و اردوغان ترکیه مقایسه می‌شود.

پرونده‌هایی که دولت ترامپ در این صد روز دنبال کرده، متعدد ولی همگی پرسروصدا و چالش‌آفرین بوده است. مهم‌ترین پرونده مهاجرت است که به اخراج  ۱۴۶ هزار نفر از مهاجرین غیرقانونی انجامیده و جالب آنکه در توجیه قانونی برخی از این اخراج‌ها، ترامپ به قانون مصوب ۱۷۹۸ کنگره با عنوان «قانون بیگانه دشمن» استناد کرده است و یک قاضی فدرال که منصوب دوران ترامپ است، در ایالت تگزاس، استناد دولت به قانون مزبور را غیرقانونی اعلام کرد. پرونده تعرفه‌ها مخصوصاً تعرفه ۱۴۶ درصدی بر کالاهای چینی و تعرفه بر کالاهای حدود ۱۰۰ کشور، بازارهای بورس را فرو ریخت. در پرونده‌های سیاست خارجی، در این ۱۰۰ روزه، پرونده اوکراین، علیرغم، تغییر جدی موضع آمریکا نسبت به دوران بایدن، هنوز به صلح منجر نشده است، پرونده غزه نیز خونین است و مذاکره غیرمستقیم با ایران نوساناتی داشته است و جالب آنکه این سه پرونده، در این ۱۰۰ روز توسط ویتکاف، دوست تجارت پیشه ترامپ، با کنار گذاشتن نهادهای بوروکراتیک آمریکا در امور خارجی مدیریت شده است.

 

 

پی‌آمدهای اقدامات ۱۰۰ روز دولت ترامپ، در داخل آمریکا، با بروز جوانه‌های مقاومت قابل ملاحظه روبرو شده است و در خارج از آمریکا، مخصوصاً در موضوعاتی چون الحاق کانادا، ادعای تصاحب پاناما و گریلند، اظهارات تند علیه متحدان اروپایی، کنار کشیدن از برخی از نهادهای بین‌المللی مانند سازمان بهداشت جهانی باعث عدم اطمینان به آمریکا شده و بازسازی جهانی آمریکا را دچار مشکل کرده است. در مجموع ۱۰۰ روز اول دوره دوم ترامپ نشانه تغییر جدی در روش‌های داخلی این کشور، با پس لرزه‌های جدی بین‌المللی است.

 

برچسب ها

ارسال نظر