هایپرهای لوازم خانگی در آستانه بحران مالی
ظهور فروشگاههای بزرگ اقساطی با مدلهای کسبوکار نوآورانه در ابتدا راه نجاتی برای تولیدکنندگان و مصرفکنندگان به نظر میرسید. اما این هایپرها چگونه با پشتوانه بانکها انحصار بازار را در دست گرفتند و چرا امروز خودشان در آستانه بحران مالی قرار گرفتهاند؟ احسان فدایی، کارشناس صنعت لوازم خانگی در گفتوگو با آوش به بررسی این پدیده، ابعاد پیچیده اقتصاد کلان و چالشهای جدید بازار خردهفروشی این کالاها میپردازد.

احسان فدایی، کارشناس صنعت لوازم خانگی درباره مبدا و عوامل رکود در بازار لوازم خانگی ایران عنوان کرد: رکود در بازار لوازم خانگی مثل بسیاری از بخشهای دیگر با شیوع کرونا شدت گرفت. مردم در آن دوره، داراییهایشان را بیشتر صرف هزینههای روزمره مثل مواد غذایی و دارو میکردند و تمایل به خرید کالاهای بادوام و سرمایهای مثل لوازم خانگی کاهش پیدا کرد. بعد از کرونا با اینکه برخی حوزهها مثل خودرو ترمیم شدند، اما متاسفانه خروج شرکتهای خارجی و ممنوعیت واردات باعث شد این رکود در بازار لوازم خانگی ادامه پیدا کند و تمایل مردم به خرید کمتر شود.
فدایی راهکار این شرایط را چنین برشمرد: راهکاری که برای برونرفت از این وضعیت پیش گرفته شد، این بود که مجموعههای توزیعکننده به سمت فروش اقساطی، تسهیلاتی و اعتباری رفتند. ما قبل از کرونا هم فروش سازمانی داشتیم، اما بعد از کرونا فروش اقساطی روزبهروز پررنگتر شد. نکته جالب اینجاست که مجموعههایی مثل سرای ایرانی، شهر لوازم خانگی و سرای دلپذیر که همگی از شهر قم شروع به فعالیت کردند، فعالیتشان را از قبل از کرونا آغاز کرده بودند، اما اوج رشد شارپ آنها بعد از کرونا اتفاق افتاد. این فروشگاهها از طریق ارتباطاتی که با نمایندگان، بانکها و حمایتهای مالی در قم داشتند، موفق شدند هسته اصلی این فروشگاههای بزرگ یا اصطلاحاً «هایپر»های لوازم خانگی را شکل دهند.
او درباره چگونگی عملکرد این نوع کسب وکارها و تاثیرشان بر بازار گفت: این هایپرها به سمت خرید دِین رفتند. آنها یک بستر فراهم کردند که با تولیدکنندگان قرارداد میبندند، محصولات آنها را در فضای خودشان به نمایش میگذارند و از طرف دیگر بانکها هم با اختصاص پیشخوانهایی در این مجموعهها، تسهیلات اعتباری ارائه میدهند. در واقع این هایپرها حلقه اتصال بین تولیدکننده، خریدار و بانک هستند و بدون هزینه اضافی، فقط بسترسازی میکنند.
فدایی افزود: مدل اولیه این کسبوکار از بازار فرش شروع شد. آنها در دوران رکود فرش با کارخانههای کاشان قرارداد بستند و کل تولید یک مدل خاص را خریدند به شرط اینکه آن مدل در هیچ جای دیگری توزیع نشود. به همین دلیل میتوانستند در تبلیغاتشان مدعی شوند اگر کسی فاکتور رسمی با قیمت پائینتر پیدا کند، محصول را به او هدیه میدهند. این انحصار در خرید و توزیع، همان مدلی است که در بازار لوازم خانگی هم اجرا کردند. رکود بازار باعث شد که حتی شرکتهای بزرگ تولیدکننده هم مجبور شوند با این هایپرها کار کنند، چون آنها با پشتوانه بانکها، کل یک گروه از محصولات را خریداری میکردند. همین امر موجب شد که بسیاری از مدلهای یک محصول فقط در اختیار این فروشگاهها قرار گیرد و آنها بتوانند قیمتهای رقابتی با گارانتی مناسب ارائه دهند.
این کارشناس صنعت لوازم خانگی در پاسخ به این سوال که چرا بانکها و حتی دولت از این مدل استقبال کردند؟ گفت: برای بانکها این مدل تسهیلاتی بسیار سودآور بود. به جای اینکه به هزاران فروشگاه کوچک تسهیلات بدهند و درگیر مسائل اداری شوند، فقط با یک شخص حقوقی بزرگ طرف بودند. حتی در نگاه کوتاهمدت، نهادهایی مثل تعزیرات، سازمان حمایت و امور مالیاتی هم به این سمت گرایش داشتند، چون به جای درگیر شدن با هزاران فروشگاه برای مالیات یا تخلفات، فقط با یک مجموعه طرف بودند. این نگاه متاسفانه در بدنه دولتی هم وجود داشت که از این مدل حمایت کرد.
فدایی آینده این هایپرها و فروش اقساطی را در شرایط فعلی این چنین پیشبینی کرد: حجم تبلیغات این مجموعهها به اندازهای است که زمانی حتی الجی و سامسونگ با بودجههای خارجی هم نداشتند، چون کل شبکه بانکی کشور برای رقابت با یکدیگر به این سمت سوق پیدا کرده است. اما باید بگویم که خود این هایپرها نیز در ماههای اخیر با رکود عجیب و غریبی مواجه شدهاند. شبکه توزیع خرد و فروش مویرگی عملا ورشکسته شده و رغبتی برای خرید وجود ندارد. بعد از ماجرای جنگ ۱۲ روزه اخیر، مردم داراییهایشان را به چیزی تبدیل میکنند که ارزشش کم نشود و هر لحظه بتوانند آن را به پول نقد تبدیل کنند؛ به همین دلیل به بازارهای موازی میروند. همین امر باعث کاهش شدید فروش اعتباری و تسهیلاتی در این هایپرها شده است و قطعا در پایان سال با بحران مالی عظیمی مواجه خواهند شد، چرا که حجم تقاضا به شدت پایین آمده و قراردادهای زیادی با تولیدکنندگان بستهاند.
او در پایان ابراز کرد: علاوه بر این، یک مشکل دیگر هم به وجود آمد؛ برخی افراد برای کسب درآمد، حوالههای تسهیلات را میگرفتند، کالا را خریداری میکردند و با قیمتی پایینتر از قیمت کارخانه در بازار به فروش میرساندند. این زیرفروشی باعث نارضایتی تولیدکنندگان و برهمریختگی بازار شد. اینها همه مشکلاتی است که صرفا برای یک نگاه کوتاهمدت و روزمره به اقتصاد ایجاد شده و آسیبهای جدی به همراه دارد.