به روز شده در
کد خبر: ۱۴۶۹۷

​نسل بازنده؛ چرا نسل ایکس بازی را باخته است؟

در هیاهوی نسل‌هایی که یا همه‌چیز را برده‌اند یا لااقل سر و صدا کرده‌اند، نسلی هست که نه فریاد زد، نه سهمش را گرفت. نسل ایکس همان‌هایی هستند که با لبخندهای خسته از میان بحران‌ها رد شدند و هیچ‌وقت قهرمان قصه نبودند.

​نسل بازنده؛ چرا نسل ایکس بازی را باخته است؟
گروه اقتصادی آوش

در هیاهوی دائم نسل‌های پر سر و صدا مثل بیبی‌بومرها، میلنیال‌ها و نسل Z گروهی در میان‌سالگی آرام و بی‌ادعا، بار سنگینی از بی‌عدالتی اقتصادی را به دوش می‌کشد. نسل ایکس همان نسلی است که اکونومیست آن را «بازنده واقعی» می‌نامد.

بحران میانسالی، فراتر از کلیشه

تصور عمومی این است که بحران میانسالی صرفا به بحران هویت یا دل‌زدگی از کار محدود می‌شود؛ اما برای نسل ایکس، ماجرا عمیق‌تر و جمعی‌تر است. براساس یک نظرسنجی جهانی که در ۳۰ کشور انجام شده، ۳۱ درصد افراد این نسل گفته‌اند «خیلی خوشحال نیستند» یا «اصلاً خوشحال نیستند». این آمار از تمام نسل‌های دیگر بالاتر است.

محققان از سال‌ها پیش از الگویی به نام «U-bend» حرف می‌زنند: سطح شادی در نوجوانی بالا است، در میانسالی افت می‌کند، و دوباره در سال‌های سالمندی افزایش می‌یابد. اما برای نسل ایکس، این افت عادی نیست؛ بیشتر به یک سقوط آزاد می‌ماند. یعنی در شرایطی که فناوری، آموزش و امکانات رفاهی باید آن‌ها را به نسلی موفق‌تر تبدیل می‌کرد، عملاً با ناامیدی دست و پنجه نرم می‌کنند.

جیب پر از باد

باور عمومی می‌گوید نسل ایکس به لطف حضور در دوران طلایی رشد اقتصادی، باید از رفاه نسبی برخوردار باشد. اما داده‌ها خلاف این را نشان می‌دهد. درآمد واقعی این نسل نسبت به بیبی‌بومرها در همان سن، تنها ۱۶ درصد بیشتر است؛ کمترین میزان افزایش درآمد در میان تمام نسل‌ها در آمریکا.

بدتر اینکه این درآمد اندک، به معنای ثروت بیشتر هم نبوده. در واقع، میلنیال‌ها و نسل Z در سن ۳۱ سالگی ثروت خالصی دو برابر نسل ایکس در همان سن دارند. چه اتفاقی افتاده؟ چرا درآمد بیشتر نتوانسته به دارایی بیشتر تبدیل شود؟ پاسخ، ترکیبی از عوامل ساختاری و تاریخی است.

خانه‌ای که نماند

یکی از شاخص‌های کلاسیک موفقیت اقتصادی، مالکیت خانه است. اینجاست که ضربه اصلی به نسل ایکس وارد شده. برخلاف تصورات رایج، کاهش مالکیت خانه بیش از همه در نسل ایکس دیده شده نه میلنیال‌ها. به عبارتی، این نسل نتوانسته سوار موج افزایش قیمت مسکن شود.

شاید در دهه ۹۰ میلادی که آن‌ها وارد بازار کار شدند، هنوز مسکن گران نشده بود. اما وقتی به فکر خرید افتادند، با حباب بازار مواجه شدند. حتی آن‌هایی که خانه خریدند، یا در بحران ۲۰۰۸ ضرر کردند یا مجبور شدند وام‌های سنگینی بگیرند که تا امروز هم آن را می‌پردازند.

فشار از بالا و پایین

نسل ایکس در یک تنگنای انسانی گرفتار شده. فرزندان کوچک در خانه دارند و والدینی سالمند که نیاز به مراقبت دارند. آن‌ها را نسل «ساندویچی» هم می‌نامند؛ فشرده میان دو نسل نیازمند.

آمارهای آمریکایی می‌گویند این نسل ۵ درصد از کل هزینه‌های سالانه‌اش را صرف مراقبت از کودکان و والدین می‌کند. این رقم برای بیبی‌بومرها تنها ۲ درصد بود. این یعنی نه‌تنها پول کمتری دارند، بلکه خرج‌های بیشتری هم دارند. ترکیب این وضعیت با نارضایتی روانی، زندگی را به یک میدان مین بدل کرده.

فرصت‌هایی که دود شدند

اگر قرار بود این نسل در بازارهای مالی سود کند، دهه ۲۰۰۰ میلادی باید اوجش می‌بود. اما همه چیز وارونه شد. ترکیدن حباب دات‌کام، حملات ۱۱ سپتامبر و در نهایت بحران مالی ۲۰۰۸ باعث شد که رشد بازار سهام برای بیش از یک دهه تقریباً صفر باشد. دوره‌ای که بعدها به «دهه از دست رفته» معروف شد.

نسل ایکس درست وسط این طوفان‌ها ایستاده بود. نه آن‌قدر جوان بودند که انعطاف‌پذیر باشند، نه آن‌قدر ثروتمند که مصون بمانند. باختند، و هیچ‌وقت هم جبران نکردند.

در نهایت، نسل ایکس شاید نه در رسانه‌ها صدا داشت، نه در سیاست نماینده، نه در اقتصاد سهمی روشن. اما حالا که داده‌ها را مرور می‌کنیم، می‌بینیم بیشتر از همه نسلی که ساکت ماند، آسیب دید. شاید وقت آن رسیده که این نسل دیده شود؛ نه از سر ترحم، بلکه برای اصلاح سیاست‌هایی که عدالت میان‌نسلی را نقض کرده‌اند.

حالا سئوال اینجاست که آیا نسلی که از یاد رفته، می‌تواند دوباره به بازی برگردد؟

ارسال نظر

آخرین اخبار