در هیچجای انپیتی، غنیسازی اورانیوم ممنوع نشده است
رضا نصری - حقوقدان بینالملل و تحلیلگر سیاست خارجی
انپیتی بر اصل راستیآزمایی استوار است، نه بر انکار فناوری هستهای صلحآمیز. این معاهده بازتابدهنده نوعی توازن است: از یک سو، گسترش تسلیحات هستهای را محدود میسازد و از سوی دیگر، استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای را تشویق میکند.

قلب انپیتی، رژیم راستیآزمایی آن است که توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجرا میشود تا اطمینان حاصل شود که برنامههای هستهای صلحآمیز باقی میمانند. این رژیم که در ماده سوم معاهده ریشه دارد، یکی از اصول بنیادین انپیتی به شمار میرود. هر تفسیری که این معاهده را ابزاری برای محدودسازی فناوریهای خاص(مانند غنیسازی اورانیوم ) برای کشورهای غیرهستهای قلمداد کند، انحراف از متن و نیت اصلی آن است.
در هیچجای انپیتی، غنیسازی اورانیوم ممنوع نشده است. ماده چهارم، حق «سلبناپذیر» همه اعضا را برای توسعه انرژی هستهای برای مقاصد صلحآمیز تضمین میکند. غنیسازی، فرآیندی ضروری برای تولید برق هستهای است و به روشنی در چارچوب این حق قرار میگیرد. کشورهای متعددی از جمله آلمان، برزیل، ژاپن و هلند به عنوان کشورهای غیرهستهای، تحت نظارت آژانس دارای تأسیسات غنیسازی هستند. این برنامهها تحت نظارت قرار دارند، نه آنکه ممنوع شده باشند.
ایران نیز از این چارچوب حقوقی مستثنی نیست. ایران به عنوان یکی از امضاکنندگان انپیتی، حق دارد اورانیوم غنیسازی کند، مشروط بر آنکه این فعالیتها تحت نظارت آژانس باقی بماند. حق غنیسازی، امری سیاسی یا وابسته به لطف دیگران نیست؛ بلکه حقی است که ریشه در یک معاهده دارد. این ادعا که ایران برای اثبات صلحآمیز بودن برنامهاش باید ظرفیت غنیسازی خود را کنار بگذارد، منطق انپیتی را وارونه جلوه میدهد. نیت صلحآمیز از طریق بازرسی اثبات میشود، نه با تحمیل محدودیت فنی.
قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد که در سال ۲۰۱۵ توافق برجام را تأیید کرد، بهصورت رسمی شناسایی حق غنیسازی ایران از سوی جامعه بینالمللی را به ثبت رساند. این قطعنامه حقی را از ایران سلب نمیکند، بلکه آن را در قالب چارچوب نظارتی مورد تأیید قرار میدهد. به این ترتیب، بر یک اصل بنیادین انپیتی - یعنی «حق همراه با نظارت» - صحه میگذارد.
هرگونه توافق آینده میان ایران و ایالات متحده باید به مبنای حقوقی انپیتی بازگردد. درخواست برای کنار گذاشتن غنیسازی به عنوان پیششرط پیشرفت دیپلماتیک، نهتنها از نظر حقوقی مخدوش است، بلکه از نظر راهبردی نیز نتیجه معکوس خواهد داشت. چنین خواستههایی به جای ترغیب به همکاری، مقاومت میآفرینند و ماهیت جهانشمول انپیتی را تضعیف میکنند.
راهحل پایدار باید بر مبنای قانون استوار باشد. راستیآزمایی، مسیری برای اعتمادسازی و ثبات فراهم میآورد؛ حال اینکه انکار فناوری، بیاعتمادی میآفریند. پایبندی به این اصل بنیادین انپیتی، موجب برخورداری برابر تمامی اعضا، تقویت عدم اشاعه و صیانت از حق استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای میشود. ایران و ایالات متحده باید بر این پایه حقوقی وارد تعامل شوند. تنها در این صورت است که دیپلماسی موفق خواهد شد و وعده انپیتی پایدار خواهد ماند.
ترجمه مقاله رضا نصری در شبکه اجتماعی ایکس