به روز شده در
کد خبر: ۲۷۸۷۶
رئیس کمیته سیاسی جبهه اصلاحات:

آنهایی که خودشان را ولایت‌مدار دوآتیشه می‌دانند، جز مزاحمت برای کشور کار دیگری نمی‌کنند

رئیس کمیته سیاسی جبهه اصلاحات گفت: اگر اشتباه کنیم ممکن است در یکی، دو ماه آینده مکانیسم ماشه فعال شود یعنی دوباره ایران به عنوان تهدید جهانی تلقی شود، پرونده به شورای امنیت برود آن زمان تحریم‌های جهانی بازمی‌گردند.

آنهایی که خودشان را ولایت‌مدار دوآتیشه می‌دانند، جز مزاحمت برای کشور کار دیگری نمی‌کنند

ابراهیم اصغرزاده فعال سیاسی اصلاح‌طلب و از دانشجویان پیرو خط امام بود که در اشغال سفارت آمریکا نقش به‌سزایی داشت و یکی از موسسان دفتر تحکیم وحدت محسوب می‌شود.

اصغرزاده در دوره سوم مجلس شورای اسلامی با حدود 412 هزار رای به‌عنوان نماینده تهران برگزیده شد و در اولین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر تهران هم با کسب حدود 350 هزار رای یکی از نمایندگان تهران لقب گرفت.

این فعال سیاسی چند روز پیش مهمان آوش بود و از هر دری سخن گفت. متن مصاحبه ابراهیم اصغرزاده، رئیس کمیته سیاسی جبهه اصلاحات، با آوش را می‌خوانید: 

*پیش از این شما از مذاکره ایران و آمریکا استقبال کردید. اما در حین مذاکره حمله اسرائیل به ایران با چراغ سبز ترامپ انجام شد. این حمله چقدر غافلگیرانه بود؟

اینکه بگوئیم در مقابل یک طرح فریب هستیم و مذاکره اساساً فریب است، خود این فریب محسوب می‌شود. یعنی روایت غلط از برگشت به میز مذاکره است. کسانی‌که دوست ندارند و می‌خواهند شرایط کشور همیشه در حالت اضطراری یا استثنایی باقی بماند، سعی می‌کنند روندهای طبیعی برای حل مشکلات را مختل کنند. ما دچار یک سندروم هستیم؛ سندروم ناتوانی تصمیم‌گیری قاطع و به موقع. در طول جنگ، مسئله اشغال سفارت آمریکا، پرونده هسته‌ای... مسائل طول می‌کشد و مسئولین ناتوان هستند تا سریع مسائل را حل کنند که بعد همان موضوع وبال گردن ما می‌شود و پُر هزینه است.

بعد از طوفان‌الاقصی و ۷ اکتبر کاملاً معلوم بود که اگر بخواهیم به تعریف حماس پیوند بخوریم، هزینه زیادی را در لبنان و سوریه متحمل خواهیم شد اما هیچکس در مملکت دنبال آتش‌بس میان اسرائیل و حماس نرفت و بعد از آن هم همین‌طور بود. فکر می‌کنم جریان تندرو، جریانی که پارازیت شرایط نرمال است، کرم روده یک نظام طبیعی و جمهوری است. تندروها فکر می‌کنند که می‌توانند، یک روایت ۱۸۰ درجه‌ای معکوس ارائه دهند. این روایت‌سازی برای این است که کسی یقه‌ آنها را نگیرد و نگوید که شما با این تندروی‌تان کشور را به اینجا رساندید. منتقدان دائماً موجب بی‌اعتمادی شدند، دائماً شرایطی ایجاد کردند که اجماع جهانی علیه ما شکل بگیرد. ببینید چه بر سر برجام آوردند. می‌گوییم ترامپ از برجام خارج شد، می‌گوییم اسرائیل مذاکرات را متوقف کرد اما دونالد ترامپ از اول گفت ۶۰ روز برای رسیدن به نتیجه مهلت دارید. شما در این ۶۰ روز می‌توانستید مذاکرات را کاملاً بسته‌بندی و آماده کنید. بارها گفتیم مذاکرات باید مستقیم باشد اما غیرمستقیم انجام شد و تندروها نیزدائماً سنگ‌اندازی و کارشکنی کردند.

تندروها در ایران مسئولیت‌پذیر نیستند، فرار به جلو می‌کنند تا کسی نگوید اشتباهات شما منجر به این شرایط شده است

یادتان باشد اسرائیل در قضیه غزه تا جایی پیش رفت که تبدیل به جنایتکار جنگی شد و افکار عمومی دنیا را از دست داد اما بعد اشتباهاتی که برخی نیروها در منطقه مرتکب شدند، باعث شد اسرائیل دوباره وجهه خود را با آن همه کشته در غزه یعنی کشتن ۵۰ هزار زن، کودک و مرد غیرنظامی تغییر دهد. یعنی قادر شد افکار عمومی دنیا را با روایت خودش تغییر بدهد و گفت این‌ها می‌خواهند مرا نابود کنند. این قرائتی که او ارائه می‌دهد توسط جامعه جهانی شنیده می‌شود. ما بی‌خودی دائماً مسائل را کِش می‌دهیم و نمی‌توانیم آنها را حل کنیم. یکی آن طرف پیدا می‌شود می‌گوید فلانی را اعدام کنیم، یکی می‌گوید من برای قتل فلانی پول می‌گذارم. این ادبیات، نگاه، پیام و سیگنالی که از ایران به خارج منعکس می‌شود، تبلیغ می‌شود این است که کشور آشفته بوده وقرائت مشخص ندارد و اگر شرایط را به نفع خودش ببیند، در صورت داشتن بمب اتم مثل همین موشک‌های هایپرسونیک روی سر تل‌آویو می‌ریزد. این تعریف که نظام ایران غیرمسئول است، تعریف درستی نیست. ایران بارها نشان داده نظام در مقابل نظم منطقه‌ای و مسائلی که در منطقه و جهان هست، مسئولانه برخورد می‌کند. برای نمونه مذاکرات آقای عراقچی با ویتکاف نشانه این بود که ایران مسئولانه برخورد می‌کند اما تندروها در ایران مسئولیت‌پذیر نیستند، فرار رو به جلو می‌کنند تا کسی نگوید اشتباهات گذشته شما منجر به این وضعیت در مملکت شد. 

آنهایی که خودشان را ولایت‌مدار دوآتیشه معرفی می‌کنند، جز مزاحمت برای کشور کار دیگری نمی‌کنند

اقلیت تندرویی که خود را ولایت‌مدار دوآتیشه معرفی می‌کند، جز مزاحمت و به هم زدن یک مسیر نرمال برای کشور کار دیگری انجام نمی‌دهند. این بیماری است که متأسفانه به آن مبتلا شدیم و تا حل نشود، فکر می‌کنم حتی اگر ترامپ تهران بشیند، با دنیا اعلام آتش‌بس کنیم و بگوییم صلح‌طلب هستیم، مجدداً یک عده در ایران بازی را به هم خواهند زد، کافه را به هم می‌ریزند چون منافع‌شان را در این می‌بینند. من طرفدار مذاکره هستم و مذاکره را مثبت می‌دانم. مذاکره به مفهوم تسلیم نیست، مذاکره یعنی شرافتمندانه از یک مسیر عقلانی دفاع کردن، مسیری که همه دنیا به آن رسیده‌اند. این که مدام بگویند «آقا، میز مذاکره نشانه تسلیم است و نشانه فلان است» درست نیست. نشانه تسلیم بچه‌هایی هستند که در سطل آشغال دنبال غذا می‌گردند، نشانه تسلیم شدن این است که میلیون‌ها جوان ایرانی عاشق خارج رفتن هستند، اینها نشانه تسلیم شدن هستند.

مذاکره کردن از موضع عزت و برابر با یک ابرقدرتی مثل آمریکا امکان‌پذیر است. آمریکا دنبال فریب دادن هم هست اما اگر شما هوشمندانه و عقلانی وارد میز مذاکره شوید، دائماً برای شما ارزش افزوده خواهد داشت و شرایطی ایجاد می‌کند که موقعیت و منزلت بهتری در جامعه جهانی پیدا کنید.

«شعار مرگ بر آمریکا» پاس گل دادن به دشمن است

*برآیند صحبت‌های شما نشان می‌دهد اقدامات تندروها به نفع کشور نیست؟

این اقدامات پاس گل به دشمن است. تندروها داخل میدان دشمن بازی می‌کنند. «مرگ بر آمریکا» شعاری بود که ما اول انقلاب می‌دادیم، می‌گفتیم «مرگ بر آمریکا، مرگ بر آمریکا». کارکرد آن این بود که بسیج اجتماعی ایجاد کند. انقلابی شده بود و مردم به خاطر کودتای ۲۸ مرداد و ساقط کردن دولت مصدق، نسبت به امپریالیسم و استکبار جهانی این حس را داشتند. لذا این شعار برای عقده‌گشایی یک ملت در مقابل استکبار جهانی یک نماد بود.

نماد و شعار ابدی نیست که تا آخر همان شعار بماند یک زمانی هم نتیجه عکس خواهد داد. الان مهم‌ترین راهبرد حکومت ایران باید این باشد که اجازه ندهد اجماع جهانی علیه ایران ایجاد شود. وقتی شما شعار «مرگ بر آمریکا» می‌دهید، این پاس گل به کسانی است که می‌خواهند علیه ایران اجماع ایجاد کنند. می‌گویند ببینید این‌ها وقتی این شعار می‌دهند، چنین ملتی هستند، فرهنگ‌شان هم همین است، خشن هستند، می‌خواهند دنیا را به هم بریزند در صورتی‌که اکثریت جامعه ایران هم این شعار را نمی‌پذیرد. اکثریت جامعه ایران کار، معیشت آبرومند و شرافتمندانه می‌خواهد، یک اقتصاد شکوفا می‌خواهد، توسعه می‌خواهد، یک نوع حضور بین‌المللی می‌خواهد به دنبال این است که در منطقه سرش را بلند کند.

از آن طرف رادیو و تلویزیون ما سخنگوی عده اقلیت شده است، اقلیتی که می‌خواهند از این نماد استفاده کند. زمانی می‌رسد که عقل حکم می‌کند مسئولین کشور شجاعانه تصمیم بگیرند و بگویند که این شعار را کنار می‌گذاریم. این یک امتیاز به دنیا و به آمریکا است.

*با تندروها چه کنند؟

 کنترل تندروها خیلی مهم است. این تندروها فقط داخل کشور نیستند، در آمریکا هم پروتستان‌هایی هستند که خیلی رادیکال‌اند، آن‌ها هم آخرالزمانی فکر می‌کنند، نئوکان‌ها تندرو هستند و تندروها در همه ادیان و اقوام هستند. بودیسم هم تندرو دارد، در مسیحیت در خود اسرائیل هم بین تندرو و میانه‌رو تقسیم‌بندی وجود دارد. تندروها در ایران فکر می‌کنند اگر بگوییم آن خانم بی‌حجاب و آن خانم با‌حجاب شأن اجتماعی دارند، در اینجا اسلام از دست می‌رود، مملکت از دست می‌رود و انقلاب زمین می‌خورد. این روایتی است که این‌ها از یک دست‌سازی و خالص‌سازی می‌سازند.

همان‌ افرادی که از نظر برخی ولایت‌شان قوی نبود، پشت حکومت ایستادند

از نظر آن‌ها خالص‌سازی، یک دست‌سازی ایده‌آل است، فکر می‌کنند جامعه هم‌بسته، یک‌دست و با یک نمونه مشخص ایجاد کردند که تراز انقلاب اسلامی است. چرا جنگ اسرائیل علیه ایران به لحاظ اطلاعاتی و امنیتی نشان داد ما چنین مشکلاتی حتی در حوزه‌های سایبری یا امنیت یا مسائل اطلاعاتی داریم؟ اتفاقاً همان گروه‌هایی از مردم را که این‌ها نفی می‌کردند و می‌گفتند این‌ها شهروند درجه دو هستند، اقوام‌ هستند، فلان‌اند، مثلاً دین‌شان فلان است، ولایت‌شان قوی نیست، اعتقادشان به نظام زیاد نیست، همه این ملت یکپارچه تجاوز اسرائیل را محکوم کردند و پشت سر حکومت ایستادند. واقعاً از این اتفاقات درس نمی‌گیرید؟ آیا از رفتار ملتی که شجاعانه، صبورانه و با شکیبایی در این ۱۲ روز تحمل کرد، درس نمی‌گیرند؟ پروژه جنگ ۱۲ روزه بر این اساس بود که بتوانند مردم را به خیابان بکشانند که این پروژه شکست خورد. یعنی رژیم چنج یا آن برنامه‌ای که اسرائیل داشت تا با فشار، خیابان‌ها به تصرف گروه‌های معترض قرار گیرد، شکست خورد و این ارزش دارد.  

رهبری می‌گویند که «ای ایران، ایران» داخل نوحه‌ها برود اما آقای مداح شعر «ای ایران، ای مرز پُر گُهر» را که شعر ملی کشور است، تحریف می‌کند، واژه‌هایش را قصابی می‌کند و یک شعر دیگر می‌سازد. این‌ها جزو فرهنگ این مردم است. وقتی شما نوحه می‌خوانید و این اشعار را سانسور می‌کنید، متوجه نیستید که ما به خاطر همین سانسور علیه رژیم شاه مبارزه می‌کردیم. این تغییر ادبیات، بازی کردن با فرهنگ مردم است. فکر می‌کنید این اقدام به مذاق مردم خوش می‌آید؟ 

گفتگو با ابراهیم اصغرزاده فعال سیاسی اصلاح طلب

مسیر غلطی که تندروها دائماً در حَلق ملت می‌کنند، تله فریب است. ارزش واقعی مردم در این است که حق مشارکت داشته باشند، شهروند درجه یک تلقی شوند، مسائل‌شان دیده شود، نارضایتی‌ها برای‌شان برداشته شود و اقتصادشان رونق بگیرد و با جامعه بین‌المللی رابطه برقرار کنند. اگر با شعار «مرگ بر آمریکا» دائماً منزوی‌تر شوید و با شعارهای ایدئولوژیک و این شعارهایی که مداح‌ها می‌گویند، در مسیر برگشت‌ناپذیری قرار بگیرید، کدام مسئله شما را حل خواهد شد؟ تصمیم‌گیری‌ها باید به گونه‌ای باشد که منافع کشور، منافع ملی و مصالح کشور در اولویت باشد. اولویت نخست آقای پزشکیان، دولت آقای پزشکیان، آقای عراقچی و حکومت این است که اجازه ندهند اجماع جهانی علیه ایران ایجاد شود. خیلی مهم است که افکار عمومی دنیا ماجراجویی علیه ایران را پرهزینه کنند.

از نظر تندروها خاتمی، ظریف، حسن روحانی، هاشمی رفسنجانی با ترامپ و نتانیاهو یکی هستند

*باتوجه به قرار گرفتن در شرایط بعد از جنگ، حفظ انسجام سخت‌تر شده و یا در مسیر بهتری برای حفظ وحدت قرار داریم؟

معنای جاسوس برای تندروها به مفهوم کسی که در موساد آموزش دیده نیست، بلکه می‌گویند خاتمی، ظریف، حسن روحانی، هاشمی رفسنجانی تا ترامپ و نتانیاهو همگی یکپارچه هستند. در دنیا هیچ حکومتی کاری نمی‌کند که دشمنانش یکپارچه شوند. آمریکا و اسرائیل دارای اختلافاتی در استراتژی هستند، هدف‌شان این است که حکومت ایران را مهار کنند اما در همان استراتژی اختلاف دارند. هدف آمریکا ضد غنی‌سازی است و می‌گوید «غنی‌سازی صفر»، اما بحث اسرائیل رژیم چنج و حتی بالاتر تجزیه ایران است، در صورتی‌که این در اهداف آمریکا نیست. این اختلاف مهم است یا نیست؟ خود آقای ترامپ در آمریکا توسط نئوکان‌ها، پروتستان‌های بنیادگرا، صهیونیست‌ها و لابی‌های صهیونیست تحت فشار است، یک عده‌ می‌گویند باید به ایران حمله کنید، برخی دیگر می‌گویند نباید اصلاً حمله کنید. 

چرا مذاکراتی که اسرائیل به‌هم زد را سر دیپلمات‌های ما و دولت پزشکیان خراب می‌کنید؟

می‌گوییم فرقی ندارد، آمریکا و اسرائیل سر و ته یک کرباس هستند. قبول دارم، من هم می‌دانم هماهنگی بین‌ آنها وجود دارد. اسرائیل بدون نظر آمریکا که حمله نکرد اما نمی‌توانستیم این را بفهمیم؟ جبهه اصلاحات قبل از عید به آقای پزشکیان نامه نوشت، بسته سیاستی داد و اعلام کرد با آمدن ترامپ چنین رویه‌هایی شکل خواهد گرفت. چرا ما صبر می‌کنیم تا وقتی دشمن حمله کند، بعد بَر سَرمان می‌زنیم که بله اینها همگی باهم‌اند. ما هم می‌فهمیم که اسرائیل با پشتیبانی دنیا، ناتو و آمریکا حمله می‌کند اما قابل پیشگیری نبود؟ اخیراً مقاله‌ای از آقای عراقچی در یک روزنامه خارجی دیدم که در آن گفته بود ما در مذاکراتی که با ویتکاف داشتیم، در حال رسیدن به نتایج بسیار مهمی بودیم، یک اتفاق مهم می‌افتاد. وزیر خارجه که دروغ نمی‌گوید. یعنی در مذاکرات اتفاقی در حال وقوع بوده است. چرا این مذاکرات را که در آن پیشرفتی حاصل شده بود و اسرائیل بازی را برهم زد، سر دیپلمات‌های ما و دولت پزشکیان خراب می‌کنند؟ اگر می‌توانستند مملکت را اداره کنند، در دولت آقای رئیسی اداره می‌کردند. در دولت رئیسی یکدست‌سازی شد، همه را بیرون کردند و فقط نیروهای خود را وارد سیستم کردند و حتی نتوانستند یک قدم در مذاکرات با بایدن به جلو بردارند. مذاکرات را متوقف کردند. همه شاخص‌های اقتصادی نشان داد که فاجعه‌ای در کشور در حال وقوع است، اقتصاد در حال فروپاشی بود، در همه حوزه‌ها محیط زیست، امنیت، معیشت و فناوری دچار بحران بودیم. 

تندروها باعث شدند ما از سرمایه‌گذاری بین‌المللی، تکنولوژی‌های روز، از رابطه با دنیا و ساختن یک تصویر قابل قبول از خودمان در جهان محروم شویم این هزینه‌ها بسیار زیاد است. این هزینه‌ها را چه کسی باید حساب کند؟  

الان مذاکره سخت اما ضروری است

در موقعیت بسیار خوبی هستیم. بله سخت است، قبول دارم، مذاکره سخت است اما ضروری‌ست. ما از این شکاف حداقلی بین ترامپ و نتانیاهو بهره‌برداری کنیم. یک پنجره باز شده، این پنجره بارها در زمان بایدن و اوباما باز شد و بارها تندروها آن را بستند. اوباما با شخصیت‌ترین رئیس‌جمهور آمریکا بود، کلینتون هم همین‌طور. این‌ها آدم‌های باسوادی بودند، گارسیا مارکز می‌خواندند مثل بوش و ترامپ بی‌سواد نبودند اما تندروها همیشه مشکل ایجاد کردند که ما نتوانستیم مسائل‌مان را حل کنیم. الان آخرین فرصت است. نه اینکه من بگویم ملت ایران سازش کند؛ ملت ایران، ملتی بسیار بسیار بزرگ است. آن افرادی که دنبال رژیم‌چنج‌اند و می‌خواهند ملت را به خیابان بکشند و حکومت را ساقط کنند این‌ها از وضعیت داخلی و از ظرفیت‌های ملت درک درستی ندارند.

نباید ناظران آژانس را بیرون کنیم بلکه باید در تعامل با دنیا اعتمادسازی کنیم

ملت ایران، ملتی بالغ است. ملتی رشید است، دارای توان و ظرفیت‌های بسیار زیادی است به این ملت رجوع کنید. نمی‌شود دائم یک تیغ روی سر ملت بگذارید و بگویید در این انتخابات شرکت کنید، آن هم انتخاباتی که نماینده‌های واقعی ملت را به اسم نظارت استصوابی رَدصلاحیت می‌کنند و بعد یک مشت آدم میان‌مایه داخل می‌آید. نتیجه می‌شود که یک گروهی داخل مجلس بروند که ضعیف‌اند، بعد مجبورند شعارهای رادیکال دهند تا ضعف‌شان را بپوشانند. نباید ناظران آژانس را بیرون کنیم بلکه باید برعکس در تعامل با دنیا اعتمادسازی کنیم. اگر قرار است صنعت هسته‌ای داشته باشیم که فقط برای تولید برق و صنعت است چرا باید در زیر زمین مخفی‌ کنیم؟ چرا ناظر نیاید؟ ژاپن و آلمان هر دو جزو کشورهایی هستند که در جنگ جهانی دوم مورد بی‌اعتمادی مطلق دنیا قرار گرفتند اما الان بیشترین استفاده را از انرژی هسته‌ای دارند و دنیا هم راضی است. چرا؟ چون کاملاً تحت نظارت‌اند. داشتن کنسرسیوم و برقراری نظارت پادمانی قدرتمند چیزی از ما کم نمی‌کند. مذاکره کردن هیچ چیز از ما کم نمی‌کند، برعکس به ما اضافه می‌کند.

پنهان شدن پُشت شعارهای رادیکال یعنی اینکه ما اصلاً افکار عمومی مردم ایران را در نظر نمی‌گیریم و افکار عمومی دنیا را هم نادیده می‌گیریم. این کار باعث بی‌اعتمادی و اجماع‌سازی علیه ایران می‌شود. در حالی‌که دنیای امروز دنیایی نیست که بتوانی بگویی من عاشق چین و روسیه هستم و دشمن اصلی من اروپا و آمریکا است. دنیای آینده، دنیای نفرت و شیفتگی نیست. نمی‌توانی بگویی این کشور دوست مادام‌العمر من است و آن کشور دشمن همیشگی‌ام. همین دوستان مادام‌العمری که به اسم «نگاه به شرق» معرفی‌ می‌کنید، در این ۱۲ روز کجا مخفی شده بودند؟ یک کلمه حرف نزدند. در شورای امنیت یا وزارت خارجه‌شان فقط چند جمله گفتند که «نباید جنگ شود».

گفتگو با ابراهیم اصغرزاده فعال سیاسی اصلاح طلب

شما که می‌گفتید این‌ها متحدان استراتژیک ما هستند، متحد استراتژیک باید بتواند به‌موقع از شما پشتیبانی و تأمین لجستیکی کند. همین چند روز پیش اعلام شد ایران می‌خواهد تجهیزاتی از چین بخرد، بلافاصله سفیر چین در اسرائیل تکذیب کرد. این یعنی چی؟ یعنی بدانیم دنیای امروز دنیای ائتلاف‌های متغیر و سیال است، چیزی که باید قطب‌نمای ما در این ائتلاف‌ها باشد، منافع ملی است. باید کشوری مقتدر باشیم و این اقتدار باید قدرت بازدارندگی ایجاد کند. قدرت بازدارندگی فقط با موشک، تسلیحات یا نیروهای نظامی نیست. قدرت بازدارندگی یعنی توان اطلاعاتی که ما در آن ضعف داریم. بازدارندگی ملی به معنای آشتی ملی است.

انقلاب که مدعی بود علیه استبداد تأسیس شده امروز در زندان‌هایمان زندانی عقیدتی و سیاسی دارد، این اصلاً معنی ندارد. بهترین زمان است که عفو عمومی داده شود و زندانیان سیاسی آزاد شوند. اجازه داده شود تا مردم بعد از این جنگ ۱۲ روزه که خسارت دیدند اما محکم پشت کشورشان ایستادند، احساس کنند چیزی به دست آوردند. 

 نتانیاهو می‌گوید کشور بزرگ ایران باید تجزیه شود، ترامپ می‌گوید غنی‌سازی متوقف شود

بخشی از آتش‌بس به دلیل توان نظامی و موشکی ایران بود که بازدارندگی ایجاد شد اما کامل و دائمی نیست. آتش‌بس باید تبدیل به ترک مخاصمه شود، روی کاغذ بیاید و در مرجع بین‌المللی مثل سازمان ملل ثبت شود. صلح پایدار نمی‌خواهیم اما حداقل یک چارچوب دیپلماتیک لازم است. اگر شما به نحوی رفتاری کنید که هژمونی اسرائیل در منطقه گسترش پیدا کند در آن صورت نظم جدید خاورمیانه را، اسرائیل تعیین خواهد کرد. 

به نظر من باید دیپلماسی را وسط آورد. دستاوردهای جنگ ۱۲ روزه، مقاومت ملت ایران و بلوغ سیاسی مردم باید ترجمه و به دستاوردهای دیپلماتیک، تبدیل شوند. باید اجازه داد روی میز مذاکره امتیاز بگیریم و امتیاز بدهیم. به نظر من پنجره باز اما فرصت کم است و باید از این وضعیت استفاده کرد. فراموش نکنیم ترامپ با نتانیاهو فرق دارد، ترامپ دنبال دستاورد اقتصادی و سرمایه‌گذاری در خلیج فارس است. او دنبال این است که به مردم آمریکا بگوید من فشار آوردم که صلح شد. او می‌خواهد یک دستاورد نمایشی ارائه دهد چرا این اجازه را به او نمی‌دهیم؟ نتانیاهو می‌گوید کشور بزرگ ایران باید تجزیه شود.

اگر مکانیسم ماشه فعال شود، دوباره ایران به عنوان تهدید جهانی تلقی خواهد شد

اروپا را باید در قضیه آمریکا شریک کرد. اگر اشتباه کنیم، ممکن است در یکی دو ماه آینده مکانیسم ماشه فعال شود، یعنی دوباره ایران به‌عنوان تهدید جهانی تلقی شود، پرونده به شورای امنیت برود و ذیل فصل هفتم و ماده ۴۰ و ۴۱ قرار گیرد بنابراین باید قطعنامه ۲۲۳۱ منحل شود. در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه تحریم‌های جهانی بازمی‌گردند. آن وقت حتی یک کشور کوچک هم می‌تواند کشتی ما را مصادره و هواپیمای ما را توقیف کند. آیا واقعاً این وضع قابل قبول است؟ این مشکلات باید هرچه زودتر حل شود. باید کاری کنیم تا اروپا از مکانیسم ماشه استفاده نکند. آسیب ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت از ضررهای این جنگ 12 روزه بیشتر خواهد بود. اجازه ندهیم پرونده ایران به شورای امنیت برود آنجا وتوزدایی خواهد شد و وتوی روسیه و چین هم کارساز نخواهد بود اگرچه آنها وتوی خود را برای ما استفاده نخواهند کرد.

باید از این تجربه ۱۲ روزه درس گرفت. اجازه دهند در این بازی دولت پزشکیان محوریت تصمیم‌گیری باشد تا بتواند مذاکرات را جلو ببرد. باتوجه به اعتمادی که رهبری نسبت به رئیس‌جمهور دارد و در شورای عالی امنیت ملی در این زمینه مسئولیت دارد، او بازی را جلو ببرد.

نیروهای موازی و دولت‌های سایه را بیرون بریزید

این‌که دَست دولت موازی در اقتصاد، فرهنگ و صداوسیما باشد فاجعه است. صداوسیما باید ملی و اجازه دهند در اختیار مردم باشد. حداقل در اختیار دولت باشد و تندروها از روایت‌سازی‌های کلیشه‌ای و غلط دست بردارند. به افکار عمومی فضا و اجازه دهند نخبگان، کارشناسان و فعالان سیاسی به کشور کمک کنند. منِ فعال سیاسی جرأت نمی‌کنم با یک سفارت خارجی تماس بگیرم. سابقه‌ و پرونده من مشخص است. وقتی از یک سفارت تماس می‌گیرند و می‌گویند می‌خواهیم با شما مشورت کنیم، جرأت نمی‌کنم بگویم این حکومت مستقر است، شما این کار را انجام دهید. وقتی سیاستمداران و روشنفکران را در قوطی می‌کنند و اینها را نامحرم ‌می‌دانند و فقط به نیروهای خاص میدان می‌دهند، نتیجه این می‌شود که سیاست کشور را کسانی هدایت می‌کنند که اولویت‌شان منافع ملی و سیاست‌های کلام نیست بلکه موی سر زنان است. بایداعتماد مردم را بازسازی و مشارکت را احیا کرد. رضایت و حضور مردم مهم‌ترین بازدارندگی را ایجاد می‌کند.  

سیستم اطلاعاتی آمریکا دانشگاه‌ محور و نخبه‌ محور است. اینقدر خالص‌سازی کردیم، سر و ته مردم را زدیم، افراد بی‌سواد و خاص را به صداوسیما و جاهای دیگر بردیم که این اتفاقات افتاد. 

*نکته پایانی:

در دوران پس از جنگ باید روایتی ارائه دهیم که مردم به آینده امید داشته باشند. اگر این روایت تبدیل به توهم  شود آن‌وقت اثر معکوس دارد. نباید اجازه داد روایت‌سازی جلوی مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی حکومت را بگیرد. هیچ اشکالی ندارد که گفته شود در اینجا خطا کردیم، اشتباه راهبردی ما این بود و این هزینه هم شده است. مردم این موضوع را می‌پذیرند به‌شرط اینکه شرایطی فراهم شود که حکومت یعنی هسته‌ اصلی آن از نیروهای کارشناس و منتقد خالی نشود و تنها بله‌قربان‌گوها و بادمجان‌دورقاب‌چین‌ها در صحنه حضور نداشته باشند.

گفتگو با ابراهیم اصغرزاده فعال سیاسی اصلاح طلب

به‌نظر من مسیر باید تغییر کند. راهبردهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیازمند بازنگری جدی است. دکترین امنیت ملی نیز باید تغییر کند. من از مسئولان تقاضا می‌کنم تا اجازه دهند شورا، نهاد یا گروهی تحت عنوان «نهاد ملی» متشکل از همه چهره‌های سیاسی، فرهنگی و نمایندگان واقعی مردم تشکیل شود تا در دوران پساجنگ و پساآتش‌بس به حکومت کمک و مسیر را نشان دهند. باید دانشگاه‌ها و احزاب وارد میدان شوند این گروه‌ها می‌توانند کمک کنند تا در مذاکرات، دستِ بالا داشته باشیم. منظور از دستِ بالا حضور عزتمندانه در مذاکرات است؛ حضوری برآمده از موضعی مستقل، برابر و در دفاع از منافع ملی. از هیچ‌کس نباید ترسید. دفاع از منافع ملی و حضور عزتمندانه پای میز مذاکره به‌معنای تسلیم شدن نیست. این جمله‌ای که ترامپ می‌گوید، «ایران باید بدون قید و شرط تسلیم شود» شوخی است و قابل‌قبول برای ملت ایران نیست. تاریخ و فرهنگ ما چنین چیزی را نمی‌پذیرد و مردم‌مان هم اهل تسلیم شدن نیستند. ملت ایران اهل مقاومت است و قطعاً مقاومت خواهد کرد نباید از این مقاومت، روایتی غلط ارائه دهیم که نتیجه‌اش فشار بی‌حد، تحریم‌های کمرشکن، زندگی سخت و معیشتِ دسته پایین برای مردم باشد.

ارزش پول ملی فاجعه‌آمیز است. تورم نیز به‌همین اندازه فاجعه است، این مسائل باید حل شوند. برداشتن تحریم‌ها مسیر مهمی است و این مهم تنها از طریق مذاکره ممکن است نه اسلحه.

ارسال نظر

آخرین اخبار