پیشنهاد روبیو درباره بازدید از سایتهای هستهای ایران، نشاندهنده سوءتفاهم اساسی از هنجارهای بینالمللی است
حقوقدان و تحلیلگر مسائل بینالملل نوشت: پیشنهاد روبیو مبنی بر اینکه آمریکاییها باید از سایتهای هستهای ایران بازرسی کنند، نشاندهنده سوءتفاهم اساسی از هنجارهای بینالمللی است.

رضا نصری، حقوقدان و تحلیلگر مسائل بینالملل، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
در مصاحبه اخیر با فاکس نیوز، سناتور آمریکایی @SecRubio ادعا کرد که ایران تنها کشوری است که بدون داشتن سلاح هستهای، اورانیوم غنیسازی میکند و استدلال کرد که اگر ایران واقعاً به دنبال یک برنامه صلحآمیز است، باید سوخت هستهای وارد کند. او همچنین اصرار داشت که آمریکاییها - نه بازرسان بینالمللی - باید بر زیرساختهای هستهای ایران نظارت کرده و آن را برچینند. این اظهارات ممکن است در ظاهر فنی و حقوقی به نظر برسند، اما در ماهیت سیاسی هستند و بر فرضیات نادرست استوارند:
1- حق توسعه چرخه کامل سوخت هستهای از جمله غنیسازی اورانیوم به همه کشورهای عضو پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) تعلق دارد.
ماده چهارم این پیمان این حق را بدون ابهام یا شرط تأیید میکند. این ماده هیچ تمایزی بر اساس جغرافیا یا همسویی ژئوپلیتیکی قائل نشده است. غنیسازی بخش جداییناپذیر یک برنامه هستهای صلحآمیز است که از تولید انرژی، ساخت ایزوتوپها و پیشرفت علمی پشتیبانی میکند. هیچ بندی در NPT غنیسازی را ممنوع نکرده و هیچ تعهد بینالمللی ایجاب نمیکند که کشورها در صورت نداشتن سلاح هستهای از این توانایی صرفنظر کنند. روبیو بهصورت یکجانبه استانداردی را تعیین میکند که هیچ کشوری با آن موافقت نکرده است.
2- برخلاف ادعای روبیو بسیاری از کشورهای بدون سلاح هستهای برنامههای غنیسازی پیشرفتهای دارند.
3- برنامه هستهای صلحآمیز ایران مشمول برچیده شدن نیست. این خط قرمز ایران است و روبیو بهخوبی از آن آگاه است. هرگونه درخواست برای توقف غنیسازی، برچیدن تأسیسات یا واگذاری تواناییهای حاکمیتی، نقض حقوق ایران تحت NPT و اصل گستردهتر برابری حاکمیتهاست. ایران تحمل نمیکند که بهصورت استثنا مورد رفتار قرار گیرد.
4- ایده اینکه ایران باید به سوخت وارداتی وابسته باشد، نه عملی است و نه مشروع. کشورهایی که روبیو انتظار دارد ایران برای سوخت هستهای به آنها وابسته باشد، همان کشورهایی هستند که تحریمهایی را اعمال کرده، تجارت را قطع کرده و فعالانه به دنبال انزوای اقتصاد ایران بودهاند. هیچ دولت مسئولی زیرساخت انرژی حیاتی خود را به تأمینکنندگان خارجی که آشکارا خصمانه یا از نظر سیاسی غیرقابل اعتماد هستند، واگذار نمیکند. امنیت انرژی نمیتواند بر وابستگی استوار شود.
5- پیشنهاد روبیو مبنی بر اینکه آمریکاییها باید از سایتهای هستهای ایران بازرسی کنند، نشاندهنده سوءتفاهم اساسی از هنجارهای بینالمللی است. ایران بازرسی توسط یک دولت خارجی را نمیپذیرد. ایالات متحده هیچ اختیاری - قانونی، نهادی یا سیاسی - برای ایفای نقش ناظر یا مجری در خاک ایران ندارد. نظارت هستهای باید چندجانبه، نهادی و غیرسیاسی باقی بماند.
روبیو گزینه دیگری داشت. او میتوانست بهجای بازرسی اجباری، سرمایهگذاری سازنده را پیشنهاد کند. رویکرد سازنده میتوانست شامل مشارکت ایالات متحده در توسعه صلحآمیز هستهای ایران از طریق ساخت راکتور، همکاری علمی یا مشارکتهای انرژی باشد. چنین چشماندازی حقوق قانونی ایران را به رسمیت میشناخت و از منافع مشترک در ثبات و توسعه حمایت میکرد. موضع تحقیرآمیز او فرصتی ارزشمند برای تعامل توسط @realDonaldTrump را تضعیف میکند.
6- استناد روبیو به تهدیدات نظامی در صورت امتناع ایران از تسلیم برنامه قانونی خود، نقض مبانی حقوق بینالملل است. ماده 2(4) منشور سازمان ملل متحد تهدید یا استفاده از زور در روابط بینالمللی را ممنوع میکند. ماده 52 کنوانسیون وین درباره حقوق معاهدات هر توافقی که از طریق اجبار به دست آید را باطل میداند. چگونه ایالات متحده میتواند به دنبال "معاهده" با ایران باشد در حالی که قوانین حاکم بر معاهدهسازی را نقض میکند؟
در واقع، اگر ایالات متحده در مرحله مذاکره از قبل حقوق بینالملل را نقض میکند، چه تضمینی وجود دارد که در مرحله اجرا به تعهدات خود پایبند بماند؟
7- پیامرسانی متناقض از سوی مقامات آمریکایی بهطور فزایندهای مشکلساز شده است. اگر این الگو بهعنوان یک تاکتیک مذاکره در نظر گرفته شده باشد، بعید است ایران آن را بهعنوان اهرم فشار تلقی کند. بلکه به احتمال زیاد آن را بهعنوان استراتژی عمدی برای تضمین شکست دیپلماسی خواهد دید. آیا این همان کاری است که روبیو انجام میدهد؟