به روز شده در
کد خبر: ۲۴۶۱۶
معاون تشریفات دفتر رئیس جمهور در گفت‌وگو با آوش:

تصور نمی‌کردم اسرائیل ناگهان حمله کند/ میان ایران و اسرائیل پیامی رد و بدل نشد

معاون مراسم و تشریفات دفتر رئیس جمهور گفت: ایران و اسرائیل نه ارتباطی داشتند، نه پیغامی ردوبدل شد، هرآنچه بود از طریق واسطه‌ها انجام شد.

تصور نمی‌کردم اسرائیل ناگهان حمله کند/ میان ایران و اسرائیل پیامی رد و بدل نشد

تنها دو روز بعد از اعلام آتش‌بس میان ایران و اسرائیل سیدعباس موسوی، معاون مراسم و تشریفات دفتر رئیس‌جمهور، مهمان استودیو آوش بود. در گفت‌و‌گویی که با او داشتیم از حمله اسرائیل به ایران، نحوه اطلاع او از حمله اسرائیل  و حضور رئیس‌جمهور در میان مردم سخن گفت.

در ادامه گفت‌وگوی تفصیلی موسوی با آوش را می‌خوانید:

*چگونه رژیم صهیونیستی با حمایت و سپس با ورود مستقیم ایالات متحده جنگ علیه ایران را آغاز کرد؟ از دیدگاه شما پیش‌بینی چنین جنگی وجود داشت؟ آیا واقعاً اجتناب‌ناپذیر بود؟

ابتدا از شما بابت دعوت‌تان تشکر می‌کنم. سلام عرض می‌کنم خدمت مردم عزیز ایران و بینندگان گرامی.

من هم به روح شهدای این سرزمین درود می‌فرستم و برای مجروحان این تجاوز آشکار رژیم صهیونیستی، آرزوی شفای عاجل دارم. آنچه‌که عرض می‌کنم، تحلیل شخصی بنده به عنوان یک دیپلمات و کارشناس مسائل بین‌الملل است. طبیعی‌ست که تحلیل‌ها ممکن است با یکدیگر متفاوت باشد.

از نگاه من اقدام رژیم صهیونیستی در آغاز این جنگ چندان عجیب نبود. وقتی روند تحولات سال‌های اخیر را نگاه می‌کنیم، می‌توان گفت این تقابل، دیر یا زود اجتناب‌ناپذیر بود. هرچند درباره زمان و شرایط دقیق وقوع آن، بین کارشناسان اختلاف‌نظر وجود داشت. در دولت‌های گذشته آمریکا، با دولت‌هایی طرف بودیم که تا حدی به حقوق بین‌الملل، افکار عمومی و سازمان‌های بین‌المللی توجه داشتند اما اکنون با دولتی روبه‌رو هستیم که اساساً برای این مفاهیم ارزشی قائل نیست؛ نه برای حقوق بشر، نه حقوق بین‌الملل و نه حتی نهادهای بین‌المللی. رئیس‌جمهوری که امروز در آمریکا قدرت را در دست دارد یا به این مفاهیم آشنایی ندارد یا خود را ملزم به رعایت آن‌ها نمی‌داند. این باعث شده زمینه نزدیکی و همسویی کامل با رژیم صهیونیستی فراهم شود.

تلاش کردیم تا همه مسیرهای ممکن برای حل‌وفصل دیپلماتیک را طی کنیم

ما می‌دانستیم که رژیم صهیونیستی سال‌هاست در پی کشاندن آمریکا به یک درگیری مستقیم با ایران است. متأسفانه در این مقطع موفق شد، به‌ویژه با شناختی که از فضای فکری و روحی رئیس‌جمهور فعلی آمریکا داشتند. وقتی بحث مذاکره مطرح شد، ما تلاش کردیم تا همه مسیرهای ممکن برای حل‌وفصل دیپلماتیک را طی کنیم. این فقط برای اقناع افکار عمومی داخلی نبود بلکه برای جامعه بین‌الملل هم لازم بود که بدانند ایران اهل گفت‌وگو و تعامل است. اما متأسفانه بعد از پنج دور مذاکره و در آستانه دور ششم که تاریخ و مکان آن نیز مشخص شده بود، ناگهان این حمله صورت گرفت؛ تجاوزی آشکار و کاملاً برخلاف قواعد بین‌المللی و هرگونه انتظار.

در یکی از توئیت‌هایم نوشتم که من هم دلم می‌خواست مثل بسیاری از دیپلمات‌ها و حقوقدان‌ها بنشینم و بر اساس مواد حقوق بین‌الملل، منشور ملل متحد یا اصول حقوق بشر تحلیل کنم. اما دنیایی که امروز با آن روبه‌رو هستیم، عملاً اهمیتی برای این مفاهیم قائل نیست. یکی از دانشجویان حقوق به شوخی می‌گفت مطالعه حقوق در این شرایط چه فایده‌ای دارد؟ متأسفانه باید بگویم در بسیاری موارد حق با اوست. ما آرزو داشتیم که با توسعه انسانی، فناوری، هوش مصنوعی و ورود به عصرهای مدرن پایبندی به حقوق بین‌الملل هم بیشتر شود اما می‌بینیم که برعکس به‌جای آنکه حقوق و قانون تقویت شود، همان قانون جنگل باقی مانده است؛ فقط مدرن‌تر شده، با تکنولوژی پیچیده‌تر، با هوش مصنوعی و ابزارهای نوین.

شاید بعضی از همکاران یا دوستان از من خرده بگیرند که چنین حرف‌هایی می‌زنم اما واقعیت این است که ما در برابر جهانی ایستاده‌ایم که در آن عدالت و حق هنوز به راحتی قربانی منافع قدرت‌ها می‌شود. درست است که باید به نظم جهانی، سازمان‌های بین‌المللی و معاهدات بپیوندیم اما واقعاً نباید به آن‌ها اعتماد کامل داشت یا امید زیادی بست. بنده شخصاً معتقدم راهکار اصلی، قوی شدن است؛ همان نکته‌ای که مقام معظم رهبری نیز بارها بر آن تأکید کرده‌اند و ما هم می‌توانیم و باید به آن برسیم.

تصور نمی‌کردم اسرائیل ناگهان حمله کند

*شما دیپلمات هستید و هم دولتمرد. قرار بود مذاکرات دور ششم برگزار شود. آیا دولت غافلگیر شد؟  

به‌طور کلی دولت ما برای همه سناریوها آمادگی داشت، فکر می‌کردیم شاید در نهایت مذاکرات را عمداً به شکست بکشانند و بعد بهانه‌ای برای حمله درست کنند. بنده شخصاً تصور نمی‌کردم وقتی طرف مقابل تاریخی را برای مذاکره تعیین کرده ناگهان با خدعه و نیرنگ ورق را برگرداند. اگر حتی یک درصد، یا ده، بیست درصد احتمال می‌دادیم که ممکن است رژیم صهیونیستی حمله‌ای انجام دهد، شاید سفر استانی آقای رئیس‌جمهور به ایلام در روز پنج‌شنبه انجام نمی‌شد. این سفر نشان داد احتمال چنین حمله‌ای در ذهن دولت بسیار پائین بوده است. 

از ۲۴ ساعت قبل شواهد و اطلاعات امنیتی و نظامی ما از تحرکاتی حکایت داشت. همچنین باتوجه به مواضع ترامپ و برخی شواهد میدانی و امنیتی که نیروهای نظامی و امنیتی کشور داشتند، نشانه‌هایی از تحرکات پیش‌بینی می‌شد. شاید خوش‌بینی این بود که این تحرکات منجر به حمله نشود آن‌هم در شرایطی که مذاکرات هنوز به بن‌بست نرسیده بود و روند آن متوقف نشده بود. متأسفانه براساس همان منطق جنگل مدرن که قبلاً هم اشاره کردم، این حمله اتفاق افتاد.

ساعت دو یا دو و نیم بامداد از حمله اسرائیل مطلع شدم

*چطور از حمله باخبر شدید؟ به نظر می‌رسید در یکی، دو روز اول همه در نوعی شوک بودند حتی فرماندهان ارشد؟

خود بنده حدود ساعت دو یا دو و نیم بامداد با سر و صدا و آژیرها بیدار شدم. تقریباً سایر افراد هم همین وضعیت را داشتند  جز آن عزیزانی که ناجوانمردانه و در خانه، کنار خانواده‌هایشان در وضعیت غیررزمی به شهادت رسیدند. باید با صراحت بگویم که ما سرمایه‌های بزرگی را از دست دادیم. حتی اگر شبانه‌روز  سرزمین‌های اشغالی را بکوبیم جای یکی از این عزیزان را نمی‌گیرد. من به خاطر مسئولیت‌هایی که در گذشته در حوزه قفقاز داشتم، بارها در جلسات خصوصی و عمومی در کنار فرماندهانی مثل سرلشکر باقری و سردار رشید حضور داشتم. آن‌ها کوهی از تجربه، اراده، شجاعت و وطن‌دوستی بودند. هنوز هم شاید عمق این فاجعه را درست درک نکرده باشیم. ان‌شاءالله در مراسم تشییع، مردم ایران حق مطلب را ادا خواهند کرد. هیچ تردیدی نیست که انتقام این عزیزان باید گرفته شود.

پزشکیان گفت اگر برای وزرا یا مدیران سخت است به وزارتخانه بیایند، شخصاً به آنجا می‌روم

*غیر از یکی دو روز اول که مشخص بود غافلگیر شدیم اما خیلی سریع هماهنگی و بازیابی صورت گرفت. دولت و شخص آقای رئیس‌جمهور نشان دادند که توانایی مدیریت بحران را دارند. بجز مسائلی مثل سوخت و نان که در روزهای ابتدایی با کمی ازدحام مواجه شد در سایر حوزه‌ها با کمبود مواجه نشدیم. در برخی کشورها حتی اسرائیل شاهد غارت فروشگاه‌ها یا هرج‌ومرج اجتماعی بودیم. نظر شما در این باره چیست؟ 

یکی از نکاتی که شاید در حاشیه باقی ماند و به آن کم‌توجهی شد، نقش دکتر پزشکیان، رئیس‌جمهور، در این شرایط بحرانی بود. ایشان فردی شجاع، جنگ‌دیده و با سابقه‌ای روشن هستند. بارها گفته‌ایم که ایشان فردی صلح‌طلب اما جنگ‌آشنا هستند. آنچه ما در این روزها از ایشان دیدیم چیزی فراتر از شجاعت معمول بود. نه کار تعطیل شد، نه جلسات به تعویق افتاد. حتی خودش می‌گفت اگر برای وزرا یا مدیران سخت است به وزارتخانه بیایند، شخصاً به آنجا می‌روم. ایشان در یک روز به ۷ وزارتخانه و سازمان اقتصادی سر زدند و اطمینان حاصل کردند که هیچ قصور یا تعللی در کار نیست.

*به‌نظرمن نقطه‌عطف عملکرد پزشکیان روزی بود که به میدان انقلاب  آمد؟ 

ما معمولاً در آن مکان همراهی محدودی داریم اما می‌دانم این حضور پیشنهاد شخصی خودشان بود.

پزشکیان گفت وقتی مردم شجاعانه در خیابان زیربمباران احتمالی هستند من چرا نباشم؟

*تیم حفاظت توصیه نکرد که رئیس‌جمهور به میدات انقلاب نرود؟

تیم حفاظت باتوجه به شرایط پیشنهادهای امنیتی خاصی داشتند اما آقای دکتر پزشکیان با صراحت و شجاعت اصرار به حضور داشت و می‌گفت، وقتی مردم شجاعانه در خیابان زیربمباران احتمالی هستند من چرا نباشم؟ این چسبندگی و پیوند ایشان با مردم واقعی و عمیق است. ایشان معتقدند هیچ حائلی نباید بین رئیس‌جمهور و مردم وجود داشته باشد. روز چهارشنبه هم دختر خانم ایشان به همراه چند نفر از اعضای دفتر رئیس‌جمهور از جمله خود بنده در تجمع میدان انقلاب شرکت کردیم. این حضورها چیز عجیب یا نمایشی نیست. در کنار برنامه‌های رسمی و جدی این ارتباط مستقیم با مردم هرگز قطع نشده و واقعاً هم در این ۱۲ روزه تعطیل نشد.

در ایام حمله، پزشکیان ۲۰ یا ۲۱ ساعت در شبانه‌روز مشغول کار بود

*می‌خواهم به موضوعی اشاره کنم که درباره‌ آن در فضای مجازی از جمله توییتر چیزهایی گفته شد. بعضی‌ها می‌پرسیدند: «رئیس‌جمهور کجاست؟ چرا تصویرش کم است؟ چرا پخش زنده ندارد؟» رئیس جمهور کجا بود؟ ساعت کاری‌اش چقدر بود؟

واقعیت این است که کار آقای رئیس‌جمهور نه‌تنها کمتر نشده بلکه بیشتر هم شده است. حتی کارهای فوق‌برنامه هم به برنامه‌های عادی روزانه اضافه شده‌اند. می‌توانم با اطمینان بگویم که در این روزها ساعت کاری آقای پزشکیان نه تنها کمتر نشد بلکه بیشتر هم شد. بازدیدهای روزانه هم به برنامه کاری رییس‌جمهور اضافه شد و ایشان گاهی ۲۰ یا ۲۱ ساعت در شبانه‌روز مشغول کار بود.

هیچ‌کدام از امور عادی و ضروری دولت تعطیل نشده است

ممکن است در جاهای مختلف کشور یا در فضاهای متفاوت این کارها انجام شده باشد اما هیچ‌کدام از امور عادی و ضروری دولت تعطیل نشده است. در اوج بمباران‌ها، جلسه هیات دولت برگزار شد. جلسات  شورای‌ عالی امنیت ملی  و سایر شوراهایی که ایشان ریاست‌شان را برعهده دارند، به‌طور منظم ادامه پیدا کرد.

شایعه استعفای رئیس‌جمهور  جنگ روانی دشمن  است

*در همین روزها شایعه‌ای در فضای مجازی درباره استعفای رئیس‌جمهور پخش شد؟ 

این‌ها ادامه همان جنگ روانی دشمن  است. اینها حقه‌های امنیتی است، آن‌ها با راه انداختن شایعات  سعی دارند به‌طور غیرمستقیم مقامات عالی‌رتبه ما را به واکنش وادار کنند و با شناسایی محل حضورشان  اهداف نظامی و تروریستی‌شان را دنبال کنند. اما ما از این مرحله‌ها عبور کرده‌ایم. از اول انقلاب تا امروز  این دست ترفندها را خوب می‌شناسیم. نه‌تنها کار رئیس‌جمهور متوقف نشد بلکه بازدیدهای میدانی ادامه داشت. ایشان به صداوسیما رفتند، از مجروحان در بیمارستان‌ها بازدید کردند، در جلسات مهم سران قوا شرکت داشتند و هیات دولت حتی یک روز تعطیل نشد. الان هم که الحمدالله مثل گذشته همه‌چیز سر جای خودش قرار گرفته است.

به‌هیچ‌عنوان نباید خیال‌مان راحت باشد

*خیلی‌ها معتقدند نمی‌شود به اسرائیل اعتماد کرد. سابقه هم نشان داده که بدعهدی در آتش‌بس جزو روال کاری آن‌هاست. به نظر شما وضعیت شکننده است یا می‌تواند در روزهای آینده به ثبات برسد؟

من خوش‌بین نیستم. البته باید به این آتش‌بس احترام بگذاریم؛ هم به دلیل آموزه‌های دینی‌مان و هم شرایط فعلی. اگر عهدی بستیم و قولی دادیم باید به آن پایبند باشیم. باتوجه به حمایت‌هایی که اسرائیل دریافت می‌کند و سکوت یا حتی همراهی مجامع بین‌المللی و کشورهای اروپایی، به‌هیچ‌عنوان نباید خیال‌مان راحت باشد. الان باید مثل تنگه اُحُد همه‌جانبه مراقب باشیم و برای بازسازی اساسی آماده شویم.

*در ۲۴ ساعت آخر منتهی به آتش‌بس یا شاید کمتر حمله موشکی ما به پایگاه «العدید» انجام شد. بعد از آن تماس‌هایی بین آقای رئیس‌جمهور و امیر قطر صورت گرفت. این نگرانی وجود نداشت که با این حمله یکی از بهترین روابط‌مان را در خلیج فارس از دست بدهیم؟ دوستی‌ای که ممکن بود تبعاتی برای ما در شورای همکاری خلیج فارس داشته باشد؟

من اینجا یک نکته عرض کنم. با سفیر قطر در تهران روابط رفاقتی‌ داریم. در سفر چند ماه پیش امیر قطر به ایران هم به دیدن بنده آمدند. معمولاً در این سطح برخی ارتباطات شخصی هم شکل می‌گیرد. بعد از حمله ایشان به من زنگ زدند که فوری می‌خواهند با فردی از دفتر رئیس‌جمهور یا شخص دکتر حاجی‌میرزایی صحبت کنند، من منتقل کردم. سر شب بود آقای حاجی‌میرزایی در جلسه‌ای بود  گفتم فعلاً با من صحبت کنید. ایشان به‌شدت ناراحت و غضبناک بود، می‌گفت چرا ما را هدف قرار دادید؟ چرا قبلش اطلاع ندادید؟

*قبل از حمله نمی‌دانستند؟

من عرض کردم که در کل به همه هشدار داده شده بود؛ هم به آمریکایی‌ها، هم به کشورهای دارای پایگاه نظامی. همه آن‌ها ممکن بود هدف جمهوری اسلامی ایران باشند به‌ویژه پایگاه‌هایی که از آن‌ها علیه ما شرارت صورت گرفته بود. 

*اینکه به خود قطر بگویید…

به همگی گفته شده بود. همه می‌دانستند. فرآیند انتخاب قطر را من دقیق نمی‌دانم اما می‌دانم که همه مطلع بودند. من به آقای سفیر عرض کردم ما در میان ۱۵ کشور همسایه یکی از بهترین روابط را با قطر کشور دوست، برادر، مسلمان و همسایه داریم. این حمله هم صرفاً مربوط به پایگاه آمریکایی بود و ارتباطی با دولت قطر ندارد. در گذشته هم از این پایگاه اقدامات شرورانه‌ای علیه ما صورت گرفته بود. همچنین شواهدی وجود داشت که در این ۱۲ روز هم چه در رهگیری، چه در کمک‌های لجستیکی اتفاقاتی از آنجا می‌افتاد. لذا گفتم حساب پایگاه‌های نظامی از حساب کشور دوست و برادرمان قطر جداست. صبح روز بعد دوباره تماس گرفتند و گفتند امیر محترم قطر مایل هستند صحبت کنند. ما هم امکانش را فراهم کردیم. ایشان هم تماس گرفتند.

*امیرقطر درخواست داد؟

بله.

همیشه آماده مذاکره هستیم

*در آن مکالمه، جمله‌ای مطرح شد که حاشیه‌ساز شد. آقای رئیس‌جمهور گفت: «ما آماده‌ایم به میز مذاکره برگردیم».

همیشه آمادگی مذاکره وجود داشته است. برخی بخش‌های تندرو در داخل کشور از این جمله خوش‌شان نیامد اما مذاکره یک ابزار و ظرفیت است. مهم است بدانیم که کِی، کجا و چگونه باید از آن استفاده کنیم. گفتن این جمله اشکالی ندارد. اینکه بشود یا نشود بحث دیگری است. جمهوری اسلامی ایران همیشه آماده مذاکره بوده است. حتی این بار زمانی که ما وسط مذاکره بودیم به ما حمله شد. ما چیزی داریم به نام «دیپلماسی جنگ»، یعنی حتی در دل جنگ هم باید از ظرفیت دیپلماتیک برای کنترل دامنه تنش استفاده کرد. کشورهایی هستند که با یکدیگر در حال جنگ‌اند اما سفارت‌خانه‌هایشان باز است و ارتباط دیپلماتیک دارند. این نشان می‌دهد که انتقاد برخی دوستان در این مورد چندان وارد نیست.

*باوجود اینکه شب قبلش ایران به پایگاهی در خاک قطر حمله کرده بود اما فردای آن روز قطر تبدیل به اصلی‌ترین میانجی شد. به این می‌گویند بهره‌برداری از ابزار دیپلماسی کشور....

در اینجا می‌گویند حساب، حساب است، کاکا برادر.

میان ایران و اسرائیل پیامی ردوبدل نشد

*در خصوص آتش‌بس به‌نظر می‌رسد آقای ترامپ کمی زودتر از موعد صحبت کرد. احتمالاً دو سه ساعت زودتر اعلام کرد و تلاش داشت این امتیاز دیپلماتیک را به نام خود ثبت کند. برای دو طرف هم دعای خیر کرد! بهتر نبود خود ایران و اسرائیل در برهه‌ای به نتیجه برسند؟

ایشان البته در جریان برخی جزئیات نبود. ایران و اسرائیل در این فرآیند نه ارتباطی داشتند نه پیغامی ردوبدل شد. هر آنچه بود از طریق واسطه‌ها انجام شد. اما آقای ترامپ فرد باهوشی‌ است. می‌دانست ممکن است اتفاقی بیفتد. شبیه تیراندازی‌هایی است که جایی تیر می‌زند، دورش را خط می‌کشد و می‌گوید من می‌خواستم همین‌جا تیر بزنم.

*یکی از مباحث مهم بعد از آتش‌بس، برنامه‌ریزی برای آینده است. ما در این جنگ ۱۲ روزه به‌وضوح متوجه شدیم که نواقص مهمی در حوزه امنیتی و نظامی داریم؛ به‌ویژه در بخش‌هایی نظیر پدافند هوایی. این نواقص را نباید نادیده گرفت یا در سایه خوشحالی از مقاومت جانانه و تاریخی که بسیار ارزشمند و افتخارآمیز بود، فراموش کرد. نکته بسیار مهم دیگر مسئله انسجام ملی است. یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای این جنگ، انسجام ملی ایرانیان در سراسر کشور و حتی در بسیاری از نقاط دنیا بود، ایرانیان با تفکرات و ظواهر مختلف و با همه سلایق سیاسی کنار هم ایستادند. این انسجام ملی یک سرمایه بی‌نظیر است که در کنار همه تلخی‌ها و دشواری‌های جنگ برای ایران حاصل شد. سؤال اینجاست که چگونه می‌توان از یک سو نواقص و نقاط ضعف را پوشش داد و اصلاح کرد و از سوی دیگر این انسجام ملی را حفظ و تقویت کرد؟

همان‌طور که اشاره کردید، هر لحظه ممکن است دشمن دوباره دست به اقداماتی بزند و ما نمی‌توانیم آسوده‌خاطر باشیم. بنابراین باید کاملاً هوشیار بود. به اعتقاد من باید دو ستون اصلی داشته باشیم: یکی برای ثبت نقاط ضعف و شکست‌ها و دیگری برای نقاط قوت و دستاوردها. تصور من این است که مسئولان کشور چه در سطح اجرا و چه در سطح تصمیم‌گیری حتماً این کار را انجام داده‌اند و در حال تحلیل دقیق شرایط هستند. کاملاً واضح است که آتش‌بس کنونی شکننده است؛ البته امیدواریم پایدار باشد و پیش‌بینی‌ها اشتباه از آب درآید. اما باتوجه به رفتار رژیم‌صهیونیستی و زمزمه‌هایی که شنیده می‌شود، مانند ادعاهایی مبنی بر اینکه فلان نقطه به‌طور کامل ویران نشده نمی‌توان از شرارت‌های احتمالی آینده غافل شد. این قبیل بهانه‌ها ممکن است زمینه‌ساز حمله‌ای دیگر باشند. از همین رو نیروهای مسلح کشور باید همچنان در حالت دست به ماشه باقی بمانند. آنها در این مدت به‌خوبی عمل کردند و به مردم روحیه دادند. من شخصاً قدردان زحمات آنها هستم و دستان همه‌شان را می‌بوسم. افزون بر این ما در این روزها متوجه شدیم که چه سرمایه‌های ارزشمندی داریم. پیش‌تر این ظرفیت‌ها شاید به‌صورت کامل شناخته‌شده نبودند. اکنون مشخص شد مردم ایران به‌ویژه نسل جوان روحیه‌ حماسی دارند. دیدن وحدت و همبستگی مردم در مواجهه با تهدید خارجی مرا به یاد دهه ۶۰ و آغاز جنگ تحمیلی انداخت.

نسل Z با وجود اینترنت محدود توانست صدای مردم را منتقل کند

برای من که، هم آن دوره را دیده‌ام و هم امروز را، واقعاً حیرت‌انگیز بود که نسل جدید همان روحیه را از خود نشان داد. متأسفانه چندی پیش یکی از تحلیلگران یا جامعه‌شناسان صحبت‌هایی تحقیرآمیز درباره نسل Z مطرح کرده بود. آن‌قدر ناراحت شدم که نزدیک بود درباره‌اش توییتی بنویسم اما در نهایت منصرف شدم. واقعاً صحبت‌های توهین‌آمیزی بود و اکنون می‌بینیم که همین نسل Z با وجود اینترنت محدود توانست صدای مردم را منتقل کند و حتی برای نسل‌های پیشین الهام‌بخش باشد. از نگاه من دولت و حاکمیت باید قدر این سرمایه عظیم را بدانند. این مردم هستند که در شرایط بحرانی از ارزش‌ها و سرزمین ما دفاع می‌کنند. 

*یکی از اقداماتی که دولت انجام داد و مؤثر بود ایستادگی منطقی در برابر اجرای قانون عفاف و حجاب بود. شاید اگر آن قانون به‌شکل سخت‌گیرانه اجرا می‌شد ما امروز شاهد افزایش نارضایتی عمومی بودیم. به نظرمن دولت باید این مسیر را ادامه دهد. در بحث فیلترینگ هم دولت می‌تواند نقش مؤثری ایفا کند...

کاملاً موافقم این موضوع به حقوق اولیه مردم مربوط می‌شود. باید راه‌حل‌هایی بهتر و خردمندانه‌تر برای آن پیدا شود نه روش‌های قهری و سخت. دولت، تا جایی که اختیار دارد از حقوق مردم دفاع کرده و شاید باید در متقاعد کردن سایر نهادها یا افراد مخالف تلاش بیشتری کند.

هر کشوری به اسرائیل کمک کرده باشد عواقبش را می‌بیند

*باتوجه به سابقه حضور شما، برخی شایعات به پرواز جنگنده‌های اسرائیلی از خاک جمهوری آذربایجان مربوط می‌شود. این گمانه‌زنی وجود دارد که حملات به ایران از آذربایجان صورت گرفته است. برخی مردم نیز ظاهراً در مناطق شمالی کشور شاهد هواپیماها یا پهپادهایی بوده‌اند یا بقایای مخازن سوخت اضافی را مشاهده کرده‌اند. واقعیت این مسئله چقدر است؟

 البته من اطلاعات دقیقی ندارم اما باتوجه به شناختی که در این مدت از آن‌ها پیدا کرده‌ام، احساس نمی‌کنم که چنین جسارتی داشته باشند که بخواهند مستقیماً یا غیرمستقیم علیه جمهوری اسلامی ایران توطئه‌ای ترتیب دهند. با این حال سرنوشت پایگاه آمریکایی در قطر را هم دیده‌اند. ‌ جمهوری اسلامی ایران در مسائل امنیت ملی اهل شوخی نیست. تمام ۱۵ کشور همسایه ما و حتی کشورهای غیره همسایه که ممکن است به‌نحوی مستقیم یا غیرمستقیم به رژیم‌صهیونیستی کمک کرده باشند و شاید هم این کمک‌ها هم برای جمهوری اسلامی ایران اثبات شود، باید بدانند که این مسئله بدون عواقب نخواهد بود. طبیعی است که چنین اقداماتی تبعاتی به دنبال دارد. یا باید همسایه و رفیق باشیم و دست در دست یکدیگر بگذاریم و پشت هم بایستیم، یا اگر کسی تصمیم بگیرد که علیه ما توطئه کند یا در توطئه‌ها مشارکت داشته باشد، طبیعتاً تبعات آن را خواهد دید. به نظر من اگر چنین موضوعی ثابت شود در زمان و مکان مناسب ممکن است برای آن کشور و سایر کشورهایی که در مظان اتهام قرار دارند، تبعاتی داشته باشد.

*نکته پایانی…

ان‌شاءالله هرچه هست خیر باشد برای کشور و ملت ما. من خوشحالم که این درگیری با دستِ برتر جمهوری اسلامی ایران به پایان رسید. در حال حاضر هم لازم است از نظر امنیتی، سازمان‌های اطلاعاتی و حفاظتی کشور از جمله وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه، نیروی انتظامی و سایر نهادهای مسئول تمرکز خود را بر روی شناسایی عوامل رژیم صهیونیستی بگذارند. ما نمی‌توانیم اجازه دهیم که دشمن نفوذ کند و فقط آثارش را ببینیم. آن‌ها قطعاً اطلاعات بیشتری دارند و نشانه‌هایی هم وجود دارد. امیدوارم روی این موضوع کار دقیق و جدی انجام شود. همچنین آمادگی دفاعی کشور باید در بالاترین سطح حفظ شود. اگر دو حوزه امنیت داخلی و آمادگی دفاعی تکمیل شود، قطعاً فرزندان این ملت در جبهه دیپلماسی بلدند که چگونه از حقوق ملت ایران به‌درستی دفاع کنند و به نفع کشور آن را نقد کنند.

ارسال نظر

آخرین اخبار