بازار داغ، اما پنهان فیلترشکن در ایران
براساس دادههای مرکز پژوهشهای مجلس، حدود 81 درصد کاربران ایرانی از فیلترشکن استفاده میکنند و گردش مالی سالانه این بازار به گفته وزیر اسبق میراث فرهنگی به بیش از 20 هزار میلیارد تومان میرسد.

با گذشت بیش از 2 دهه از ورود اینترنت به ایران محدودیتها و فیلترینگ شدید یکی از مهمترین ویژگیهای فضای آنلاین کشور شده است. اینترنت در بسیاری از کشورها بستری برای نوآوری، رشد اقتصادی و تبادل آزاد اطلاعات است.
در حالی که در ایران کاربران هر روز با فهرست بلندبالایی از سایتها، پلتفرمها و اپلیکیشنهای فیلتر شده روبهرو هستند. نتیجه مستقیم این وضعیت رشد سرسامآور بازار ابزارهای دور زدن فیلترینگ یا همان فیلترشکنها بوده است.
آماری که نگرانکننده است
بر اساس گزارش انجمن تجارت الکترونیک تهران گردش مالی بازار فیلترشکنها در ایران به بیش از ۵ هزار میلیارد تومان در سال رسیده است. این عدد تنها مربوط به خریدهای مستقیم کاربران از فروشندگان داخلی و خارجی VPNهاست و هزینههای جانبی مانند اینترنتهای چند برابر گرانتر برای دسترسی پایدار و نرمافزارهای مکمل را در نظر نمیگیرد.
مرکز پژوهشهای مجلس نیز در گزارشی اعلام کرده که ۸۱ درصد کاربران اینترنت در ایران از نوعی فیلترشکن استفاده میکنند. این عدد یعنی تقریبا از هر ۵ کاربر، ۴ نفر برای دسترسی به شبکههای اجتماعی، پیامرسانها، منابع خبری یا خدمات بینالمللی مجبور به استفاده از ابزارهای عبور از فیلترینگ هستند.
اما آمار دیگری هم در این زمینه وجود دارد. از جمله میتوان به توئیت تاملبرانگیز سیدعزتالله ضرغامی، وزیر اسبق میراث فرهنگی در دولت ابراهیم رئیسی اشاره کرد.
او در این توئیت که در صفحه رسمی خود در شبکه ایکس در تاریخ 23 آبان 1403 منتشر کرده، مینویسد: «ادامه بحث فیلترینگ در جلسه شورای عالی فضای مجازی به جلسه بعد موکول شد. وزیر ارتباطات گفت، بالغ بر ۲۰ درصد کاربران از فیلترشکن استفاده میکنند و گردش مالی آن هم به ۲۰ همت میرسد. معتقدم باید پایمان را از روی فیبر برداریم.»
چند روز بعد از این توئیت، فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت چهاردهم در کنفرانس خبری در همین زمینه گفت: «۸۵ درصد از مردم از فیلترشکن استفاده میکنند و ۲۰ هزار میلیارد تومان گردش مالی فیلترشکنها است.»
هزینه ماهانه یک شهروند معمولی
مطالعات آزمایشگاه داده و حکمرانی دیجیتال نشان میدهد که ۳۰ درصد کاربران ماهانه بین ۵۰ تا ۱۵۰ هزار تومان بابت خرید یا تمدید اشتراک VPN پرداخت میکنند. اگر فرض کنیم که دستکم ۳۰ میلیون نفر از جمعیت کشور کاربر فعال اینترنت باشند، میتوان گفت صدها میلیارد تومان به صورت ماهانه از جیب مردم صرف دسترسی به اینترنت آزاد میشود. در شرایط اقتصادی فعلی این هزینه برای بسیاری از خانوادهها چشمگیر و غیرضروری است.
تاثیرات اجتماعی و روانی
فیلترینگ تنها یک مسئله فنی نیست، بلکه آثار روانی و اجتماعی متعددی هم دارد. وقتی کاربران مدام باید در جستجوی راههای دور زدن محدودیتها باشند. این خستگی روانی در بلندمدت به نارضایتی اجتماعی دامن میزند.
همچنین بسیاری از شغلهای مبتنی بر اینترنت مثل فریلنسرها، تولیدکنندگان محتوا یا استارتاپهای دیجیتال به ابزارهایی مثل یوتیوب، لینکدین یا واتساپ نیاز دارند که فیلترند. نتیجه این است که کاربران ایرانی یا از رقابت جهانی عقب میمانند یا باید با هزینههای بیشتر و سرعت کمتر کار کنند.
مساله دیگر هم اینکه دسترسی به فیلترشکنها برای همه یکسان نیست. در مناطق محروم یا روستاها که نه ابزار مناسب وجود دارد و نه سواد دیجیتال کافی، فیلترینگ به معنای واقعی کلمه «قطع دسترسی به جهان» است.
از ناامیدی تا خشم
در نظرسنجیهای غیررسمی که در شبکههای اجتماعی منتشر شده کاربران اغلب از احساس «بیاعتمادی به تصمیمگیران اینترنتی» و «تحقیر شدن» صحبت میکنند. برای بسیاری از دانشجویان، پژوهشگران و هنرمندان، دسترسی به منابع علمی یا شبکههای بینالمللی امری حیاتی است، اما مسدودسازیهای گسترده حتی سادهترین کارها را دشوار کرده است.
جنبههای اقتصادی پنهان
از دست رفتن سرمایه انسانی یکی از خسارات خاموش فیلترینگ است. بسیاری از برنامهنویسان، طراحان، خبرنگاران یا تولیدکنندگان محتوا ترجیح میدهند به کشورهای دیگر مهاجرت کنند تا بتوانند بهطور آزادانه کار و ارتباط برقرار کنند.
همچنین سرمایهگذاریهای خارجی در حوزهی فناوری در ایران به شدت کاهش یافته است. چرا که هیچ تضمینی برای دسترسی پایدار و بدون مداخله به اینترنت وجود ندارد.
همچنین حضور فروشندگان فیلترشکن در مارکتپلیسها و شبکههای اجتماعی عملا تبدیل به یک صنعت زیرزمینی شده که هیچگونه نظارت قانونی یا مالیاتی بر آن نیست. از یکسو کسبوکارها در حال ورشکستگیاند و از سوی دیگر سود کلانی به جیب اپراتورها و فروشندگان VPN میرود.
بازنگری ضروری در سیاستهای فیلترینگ
در مجموع فیلترینگ اینترنت در ایران نهتنها به اهداف فرهنگی یا امنیتی مورد ادعای مسئولان کمکی نکرده، بلکه موجب فشار مالی، نارضایتی اجتماعی و خروج سرمایه از کشور شده است. هزینههایی که مردم ایران صرف فیلترشکنها میکنند، نماد روشنی از شکاف بین سیاستگذاری رسمی و خواست عمومی جامعه است.