تعلیق محدود
چگونه یک گروه کوچک کارزار، دچار محدودیت شد
سکوی کارزار در سال ۹۶ راهاندازی شده است. با یک ایده ساده که هر کسی که میخواهد موضوعی را مطرح کند بتواند روی این سکو درخواست خود را برای عموم بگوید و اگر مردم با او موافق بودند بتوانند درخواست او را امضا کنند و بعد با این درخواست نوشته شده و آن امضاها رسانهها و بعد هم مسئولان از وجود یک مسئله خبر شوند و برای برطرفکردن کاری کنند.

در فیلم درخشان «بلوط پیر» از آخرین ساختههای «کن لوچ»، که خودش از آخرین کارگردانهای متعهد به یک ایده سیاسی چپ شناخته میشود، سکانسی هم از جمعشدن آدمها در سالن پشت یک میخانه برای حرفزدن و توافق بر سر یک خواسته جمعی وجود دارد. تلاشی آرمانشهری برای این که شهر، شهر و شهروند، شهروند باقی بماند. برای این که مردم جایی را داشته باشند که در کنار هم قرار بگیرند و با هم حرف بزنند و از اختلافهای اطراف «عنب و انگور» کم کنند و واقعاً با چشم خودشان ببینند که همه یک چیز را میخواهند و برای بهدستآوردن آن یک چیز فکری بکنند.
«کارزار» سکوی آنلاین امضا جمعکردن برای خواستههای مردم، البته آن سالن رویایی سینمای کن لوچ نیست. حتی طرحی از آن ایدهها هم نیست. بااینوجود، حتماً میتوان آن را تلاشی به سمت آن ایدهها در نظر گرفت. سکوی کارزار در سال ۹۶ راهاندازی شده است. با یک ایده ساده که قبل از آن در بسیاری جاهای دیگر دنیا و همینطور در بسیاری سکوهای شناخته شده دیگر مانند تغییر داتکام و پتیشن دات او ار جی دیده میشد؛ ایده این بود که هر کسی که میخواهد موضوعی را مطرح کند بتواند روی این سکو درخواست خود را برای عموم بگوید و اگر مردم با او موافق بودند بتوانند درخواست او را امضا کنند و بعد با این درخواست نوشته شده و آن امضاها رسانهها و بعد هم مسئولان از وجود یک مسئله خبر شوند و برای برطرفکردن کاری کنند.
ماجرا البته به این سادگی پیش نرفت. کارزار بهمحض این که به محلی برای گردهمایی مردم اطراف برخی خواستههای ریزودرشت تبدیل شد هدف تیر حملات مختلف هم قرار گرفت. از مسئولانی که آن قدر گندهدماغ بودند که حاضر نبودند بپذیرند مردم حق دارند از آنها مطالبهای داشته باشند تا ادعاهای رنگبهرنگ در مورد توهینآمیز بودن کارزارها، تشویش اذهان عمومی توسط کارزارها و از طرف دیگر هم همدستی کارزار به نهادهای مختلف سیاسی و امنیتی علیه اینوآن و غیره. کارزار هم در بین مسئولانی که حالا خودشان را برابر گزارشهای مستند به خواستههای عمومی مردم دست پرتر میدیدند و هم در بین برخی از متکلمین عرصه عمومی که کارزار را به ترویج «سست کوشی» و «مشارکت سیاسی مبتنی بر شبکه»، که موجب کاهش مشارکت سیاسی در فضای واقعی میشود، کم طرفدار بوده و هست. بااینحال، این مسئله که اینهمه کاربر به این سکو اعتماد کرده و آن را مسیری برای مطرحکردن دغدغههای خودشان میبینند با آن انتقادات از بین نرفته است.
مدافعان این سکو میگویند کارزار در طول سالهای فعالیت خود از ۹۶ تا امروز توانسته است ۵۱ میلیون امضا را در ۴۷ هزار و ۵۰۰ مطالبه مختلف جمعآوری کند، رقمی که حتی برخی پارلمانهای دموکراتیک جهان به آن دست نیافتهاند. آنها همچنین میگویند کارزار تلاش کرده فاصله بین مسئولان دولتی و مردم را پر کند، گاهی پا را از این هم فراتر گذاشته و میگویند کارزار این فاصله را اساساً پر کرده و از بین برده است؛ برای چنین ادعایی شواهدی وجود دارد. اما بههرحال در دولت پزشکیان نهادهای جوانی مانند «معاونت راهبردی» هم تلاش کردهاند از این سکو برای ارتباط با مردم استفاده کنند که نشان دهند رابطه از طریق کارزار قرار نیست همیشه یکطرفه و از پائینبهبالا باشد بلکه میتواند گاهی هم از بالابهپایین شکل بگیرد.
کارزار البته تنها از طرف یک طیف سیاسی مشخص مورد بهرهبرداری قرار نگرفته است. درحالیکه مطالبات صنفی و عمومی بیشترین درخواستهای ثبت شده در کارزار را شامل میشوند، طراحان طرحهایی مانند صیانت اینترنت یا محدودیت آزادی بیان، یا اجرای مصوبههای مسئلهساز و ازایندست هم از سکوی کارزار استفاده کرده و میکنند.
حالا یکی از این کارزارها که بعد از رشد قرارگاهی هشتگ «استیضاح رئیسجمهور» در توییتر و ایتا، راه خودش را به کارزار باز کرده است، کارزار را که در طول سالهای گذشته بارها با تعلیق و گرفتاری روبهرو بود به سنگ سخت دیگری زده است. گفته میشود سکوی کارزار متهم شده دست به «نشر اکاذیب بهقصد تشویش اذهان عمومی» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» . کارزار که در پی دستور دادستانی مدتی مسدود شده بود حالا چند روزی است با فشار فعالان فضای مجازی به شکل بسیار محدودی به کار خود ادامه میدهد. تمام کارزارهای اجتماعی و سیاسی آن حذف شده و تنها محدودی درخواستهای بیخطر مانند تغییر بستهبندی نان صنعتی در آن باقیمانده است. مدیران کارزار هم برای مدتی از فعالیت در فضای مجازی محروم شدهاند تا رسیدگی قضایی به پرونده ادامه پیدا کند.
سخنگوی دولت، فاطمه مهاجرانی، در واکنش به این مسئله که سکوی کارزار به دلیل انتشار کارزاری در مورد طرح درخواست استیضاح رئیسجمهور محدود شده گفته است «تاکنون از هیچ فرد، پلتفرم یا رسانهای شکایتی نکرده است». قوه قضائیه هم البته نگفته بود دولت از کارزار شکایت کرده یا شکایت خواهد کرد. اما آن چیزی که روشن نشد این بود که دولتی که باید در مورد حفظ و حراست از آزادیهای عمومی پاسدار قانون اساسی باشد چطور صرفاً با گفتن این که «شاکی کارزار ما نیستیم» مسئله را از سر خودش بازکرده است.
کارزار سوای این که یک سکوی اجتماعی است که علیرغم تمام انتقادات جای خود را در فضای عمومی و بخصوص رسانهها باز کرده، یک بنگاه است که تعدادی کارمند جوان دارد. یکی از همراهان این سکو میگوید: «وقتی کارزار تعلیق شد، چیزی بیش از یک وبسایت از کار افتاد. این پلتفرم در طول هشت سال فعالیت خود، شکل منحصربهفردی از کنشگری مدنی ایجاد کرده که پاسخی ایرانی به سؤال دموکراسی دیجیتال محسوب میشد.» محمد رهبری، جامعهشناس سیاسی، این تمایز را چنین توصیف میکند: «اتفاقی که در کارزار میافتد، بهجای فردگرایی، به کار جمعی هویت میدهد و بهجای برجستهشدن فرد، کار جمعی برجسته میشود»
مدلی که کارزار تلاش میکند از آن پیروی کند، مدل کسب «سرمایه اجتماعی» برای مطالبهگری است. در سال ۲۰۱۳، زمانی که سازمان «شهروند عمومی» در آمریکا توانست با جمعآوری ۷۰۰ هزار امضا، قوانین مربوط به شفافیت کمکهای مالی به کمپینهای انتخاباتی را تغییر دهد، این ایده که شاید بتوان با جمعآوری امضا بر سیاست واقعی تأثیر گذاشت در اوج خود قرار داشت. هر چند پتیشن دات اورگ در روزهای رفراندوم بریگزیت و بعد از آن نشان داد که بههرحال این نوع از کنشگری محدودیتهای قابلملاحظهای هم دارد؛ اما وجود آن کسی را تهدید نمیکرد. حمید ضیاییپرور، روزنامهنگار، در این مورد میگوید: «جمعآوری امضا به شیوه مسالمتآمیز یکی از مدرنترین و متمدنترین روشهای ابراز عقیده عمومی است.»
کارزار در ساختار پیچیده سیاست ایران نقشی دوگانه ایفا میکرد. از یک سو، بستری بود برای مطالبات مردمی، و از سوی دیگر، ابزاری برای دولت جهت رصد افکار عمومی. فعالان و همراهان کارزار میگویند همین مسئله باعث میشود تعلیق کارزار برای هر دو طرف ضرر دارد. زمانی که هزاران مطالبه مردمی در ۱۶ روز نخست تعلیق امکان انتشار پیدا نکرد، نهتنها حق شهروندان برای ابراز عقیده نقض شد، بلکه دولت نیز از ابزار مهمی برای درک نبض جامعه محروم شد. فعالان کارزار معتقد هستند که حلقه مفقوده جامعه مدنی نهادهای مدنی هستند که اجازه فعالیت ندارند یا محدود میشوند، و کارزار تلاش میکند تا بخشی از این خلاء را پر کند، هرچند که جایگزین کاملی برای نهادهای مدنی مستقل نبوده است و در شرایطی که ایران پس از جنگ ۱۲ روزه نیاز به همبستگی ملی دارد، چنین برخوردهایی پیام متناقضی به جامعه میفرستد. درحالیکه حاکمان از مردم انتظار همراهی در شرایط سخت دارد، ابزارهای مشارکت آنها را محدود میکنند.
از طرف دیگر، حامیان برخورد با کارزار میگویند اجازه انتشاردادن به درخواست استیضاح رئیسجمهور در شرایط فعلی جامعه اشتباهی بوده است که میتواند وزن گروه تندرویی که خواهان بههمریختن رویهها در کشور است را بیشتر از آن چیزی که هست نشان دهد. کارزار با محدودنکردن این درخواست تلاش کرده از بیطرفی خود دفاع کند، در مقابل کسانی که این کارزار را طرح کردند بازیای را آغاز کردهاند که طرفهای مقابل از کارزار و دولت گرفته تا نهادهای قضایی به هر طریقی که آن را ادامه دهند بازنده هستند.
مدافعان کارزار میگویند: این سکو نه یک سامانه رأیگیری برای تعیین نظر اکثریت بود و نه ابزاری برای براندازی. بلکه «ایوانی پر از گروههای متکثر و گاه متعارض مردم معترض و مطالبهگر» بود. هدف آن نمایش کثرت اقلیتها و صدای گروههای مختلف از مردم بیصدایی بود که حقوقشان دیده نشده یا پایمال شده است. این نمایش تنوع، با محدودکردن ابزارهای ابراز آن، تهدیدی علیه انسجام اجتماعی میشود.
البته که تهدید تلقیکردن محدودیت کارزار، شامل مقادیری از بزرگنمایی در مورد تأثیر این شبکه است، اما بههرحال با محدودکردن کارزار، واقعیت تنوع و مطالبات بر زمینمانده مردم، زیر فرش نمیرود و از جهان هستی به بیرون پر نمیکشد. محدودکردن کارزار تنها یک امکان متمرکز و کانالیزه شده برای طرح خواستههای عمومی را از بین میبرد و جمعیتی که از آن خواستهها حمایت میکنند را در سایه قرار میدهد. یک گام دیگر به عقب برای جامعهای که تمام تلاش خود را به کاهش فاصلهاش با جامعه جهانی متمرکز کرده است؛ اما سرعتش در این مسیر خودش را قانع نمیکند.
چه احتمالی پیش روی کارزار وجود دارد؟ همکاران این سکو میگویند دستکم سه سناریو محتمل وجود دارد. شاید کارزار با رفع تمام محدودیتها به کار خود ادامه دهد. شاید کارزار به شکل محدود بتواند برخی کارزارهای مردمی را منتشر کند و از باقی متون سیاسی یا زهردار عبور کند و شاید برای همیشه تعطیل شود.
هر کدام از این اتفاقات که رخ دهد، کارزار از تاریخ دموکراسی و مشارکت دیجیتال ایران پاک نخواهد شد، نه خودش، نه تأثیرش، نه انتقاداتی که به آن وجود دارد و نه تلاشی که در مسیر دستیابی به اهداف خود انجام داده است.
در پایان فیلم تلخ «بلوط پیر» تمام تلاشها برای ایجاد یک اجتماع هم مسیر در نهایت شکست میخورد. مردم دوباره بر میگردند به خانههای تنهای خودشان و خواستههایشان به فراموشی سپرده میشود. طرحی از یک زندگی که میتوانست وجود داشته باشد البته در اذهان همه باقی میماند.