به روز شده در
کد خبر: ۱۶۹۸۸
طوفان های گرد و غبار امروز در ایران در دهه ۳۰ در آمریکا هم ظاهر شدند

تاریخ چه درسی مورد ابرهای نارنجی دارد؟

طوفان گرد و غبار مسلماً یکی از بدترین بلایای زیست‌محیطی قرن بیستم در آمریکا بودند که بعدا در باقی مناطق جهان هم آسیب زا بودن خود را به رخ کشیدند. این طوفان ها، بهره‌وری خاک را کاهش داد، کیفیت هوا را کاهش داد و گیاهان و جانوران محلی را از بین برد. طوفان‌های گرد و غبار همچنین باعث ذات‌الریه گرد و غبار در بین ساکنانی شد که مهاجرت نکردند.

تاریخ چه درسی مورد ابرهای نارنجی دارد؟
گروه پرونده ویژه

هنگامی که پیشگامان، اولین گروه‌های کارگران که آماده بودند زمین های اشغال نشده آمریکا را زیر کشت ببرند، در اواخر قرن نوزدهم به سمت غرب حرکت کردند، بسیاری نتوانستند در برابر وسوسه زمین‌های بلند و علفزار در دشت‌های نیمه‌خشک غرب میانه و جنوب ایالات متحده مقاومت کنند. آنها برای کشاورزی در این زمین‌ها ساکن شدند، و احساس خوشبختی می کردند اما خبری از بادی که قرار بود بلند شود نداشتند.

این کشاورزان برای دهه‌ها مرفه بودند، اما وقتی دهه ۱۹۳۰ از راه رسید، بادهای شدید، خشکسالی و ابرهای گرد و غبار نیز از راه رسیدند که تقریباً ۷۵ درصد از ایالات متحده را بین سال‌های ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۹ گرفتار کرد. این دوران به عنوان طوفان گرد و غبار افسانه‌ای شناخته شد.

طوفان گرد و غبار، بدبختی‌های زیست‌محیطی، اقتصادی و انسانی را برای ایالات متحده به ارمغان آورد، آن هم درست در دورانی که این کشور از رکود بزرگ رنج می‌برد. این طوفان ها هم ناشی از این رکود و بحران اقتصادی بودند و هم یکی از مقصران ادامه آن. هر چند همه تقصیر ها حتما به گردن آنها نیست. رکود اقتصادی همراه با خشکسالی طولانی، دمای غیرمعمول بالا، شیوه‌های کشاورزی نامناسب و فرسایش بادی ناشی از آن، همگی در ایجاد طوفان شن نقش داشتند.

dust-bowl-causes-1

شرایطی که منجر به طوفان شن شد، در اوایل دهه ۱۹۲۰ آغاز شد. رکود اقتصادی پس از جنگ جهانی اول، کشاورزان را به سمت استفاده از تکنیک‌های جدید کشاورزی مکانیزه سوق داد. بسیاری از آنها گاوآهن و تجهیزات کشاورزی دیگری از این دست خریداری کردند و بین سال‌های ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۰، بیش از ۵ میلیون هکتار (۲ میلیون هکتار) از زمین‌های قبلاً کشت نشده را شخم زده شد؛ با کمک کشاورزی مکانیزه، کشاورزان در فصل ۱۹۳۱ محصولات بی‌سابقه‌ای تولید کردند.

با این حال، تولید بیش از حد گندم، همراه با رکود بزرگ، منجر به کاهش شدید قیمت بازار شد. بازار گندم پر بود اما مردم فقیرتر از آن بودند که بتوانند چیزی بخرند. کشاورزان نتوانستند هزینه‌های تولید خود را جبران کنند و مزارع خود را برای کسب سود گسترش دادند. آنها علفزارهای بومی دشت را با گندم جایگزین کردند و هر زمین استفاده نشده‌ای که به چشم‌شان خورد را زیر کشت بردند.

اما کشاورزی مبتنی بر شخم در این منطقه، به غیر از گندم محصول غیرمنتظره‌ دیگری هم به بار آورد: از بین رفتن خاک سطحی حاصلخیز که به معنای واقعی کلمه باد آن را با خودش می برد و زمین را در معرض خشکسالی قرار می‌داد و برای کشت محصولات کشاورزی نامناسب می‌کرد.

از آنجایی که تمام بدبختی ها پشت سر هم نازل می شوند، بعد از این فرسایش شدید خاک، خشک سالی از راه رسید. بارش باران متوقف شد. تا سال ۱۹۳۲، ۱۴ طوفان گرد و غبار، معروف به کولاک سیاه، گزارش شده بود؛ تنها در یک سال بعد این تعداد به نزدیک به ۴۰ مورد افزایش یافت. در نتیجه این وضعیت میلیون‌ها نفر از منطقه گریختند. دولت فدرال برنامه‌های کمکی برای جبران خسارت و بحران تصویب کرد، اما تا سال ۱۹۳۹ که باران دوباره شروع شد، هیچ کمک واقعی از راه نرسید.

هنگامی که خشکسالی دشت‌های بزرگ را فرا گرفت، تقریباً یک سوم کشاورزان خانه‌های خود را ترک کردند و به دنبال کار به کالیفرنیا رفتند. آنها که به عنوان اوکی‌ها شناخته می‌شدند- لقب مهاجران فقیری از منطقه طوفان گرد و غبار فرار کرده بودند، و حدود ۲۰ درصد از آنها اهل اوکلاهما بودند– از خشک سالی و بحران اقتصادی فرار کرده بودند و بسیاری از آنها دیگر به زمین هایی که تصرف کرده بودند بر نگشتند.

تنها مشکل این نبود که زمین های آنها باروری خود را از دست داده بود و باران هم نمی بارید، مشکل بزرگ تر این بود که آنها برای مکانیزه کردن کشاورزی خود در آغاز دهه سی میلادی با قرض و قسط ماشین های کشاورزی خریده بودند و با خشک سالی از پرداخت اقساط آن عاجز شده بودند در نتیجه نه تنها نتوانستند محصولی برداشت کنند و سودی به دست بیاورند بلکه باید آنچه داشتند را هم به دلیل ناتوانی از پرداخت قسط از به رهن دهندگان تقدیم می کردند. از آن جمله خانه ها و مزارع و ماشین هایشان را.

کالیفرنیا از هجوم اوکی‌ها استقبال نکرد. از آنجایی که تعداد کارگران مهاجر از مشاغل موجود بیشتر بود، تنش‌ها بین کالیفرنیایی‌ها و کارگران افزایش یافت و با افزایش مالیات بر زیرساخت‌های کالیفرنیا، نگرانی‌های بهداشت عمومی افزایش یافت.

معامله جدید

در سال ۱۹۳۳، رئیس جمهور وقت آمریکا فرانکلین دی. روزولت اولین قانون از چندین قانون کمک به وام مسکن و کشاورزی را تحت عنوان معامله جدید تصویب کرد که هدف آن کاهش سلب مالکیت و حفظ مزارع در طول خشکسالی بود. اما تا پایان سال ۱۹۳۴، تقریباً ۳۵ میلیون هکتار (۱۴ میلیون هکتار) از زمین‌های کشاورزی ویران شد و خاک سطحی که ۱۰۰ میلیون هکتار (۴۰ میلیون هکتار) را پوشش می‌داد، از بین رفت. طبق قانون چرای تیلور در سال ۱۹۳۴، دولت ۱۴۰ میلیون هکتار (۵۷ میلیون هکتار) را به عنوان زمین‌های فدرال حفاظت‌شده رزرو کرد. چرا و کاشت برای تشویق به احیای زمین و حفاظت از آن تحت نظارت قرار می‌گرفت.

علاوه بر این، در اوایل دهه ۱۹۳۰، دولت سپاه حفاظت مدنی (CCC) را راه‌اندازی کرد که یکی از موفق‌ترین برنامه‌های معامله جدید بود. سه میلیون مرد جوان برای کارهای جنگلداری و حفاظت از اراضی داوطلب شدند. آنها که «ارتش جنگل» روزولت نامیده می‌شدند، آنها درخت کاشتند، گودال حفر کردند و مخازن آب ساختند - کارهایی که به کنترل سیل، حفاظت از آب و جلوگیری از فرسایش بیشتر خاک کمک می‌کرد.

بین سال‌های ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۵، دولت برنامه‌ها و سازمان‌های بسیار بیشتری را برای کمک به افراد آسیب‌دیده از طوفان شن معرفی کرد، از جمله تلاش‌هایی مانند قانون تخصیص کمک‌های اضطراری، اداره اسکان مجدد، اداره امنیت مزرعه، برنامه بهره‌برداری از زمین و خدمات امداد خشکسالی.

پروژه‌های مربوط به کارها اداره مهاجرت (WPA)، برنامه‌ای که تحت قانون تخصیص بودجه امداد اضطراری آغاز شد، یکی از شناخته‌شده‌ترین برنامه‌های نیو دیل است. WPA یک برنامه امدادرسانی بود که بیش از ۸.۵ میلیون نفر را برای ساخت جاده‌ها، پل‌ها، فرودگاه‌ها، پارک‌های عمومی و ساختمان‌ها استخدام کرد.

قانون حفاظت از خاک ۱۹۳۵

میلیون‌ها تن خاک و آوار که از دشت‌ها به واشنگتن دی سی، معروف به "یکشنبه سیاه"، منتقل شدند، کنگره را به تصویب قانون حفاظت از خاک و تأسیس سرویس حفاظت از خاک (SCS) تحت نظر وزارت کشاورزی سوق داد.

SCS (که اکنون سرویس حفاظت از منابع طبیعی است) مدیریت سالم خاک و شیوه‌های کشاورزی را ترویج کرد و به کشاورزان پول داد تا چنین روش‌هایی را در مزارع خود به کار گیرند. میراث شیوه‌های این سرویس، مانند آبیاری، تنوع محصولات و کشاورزی بدون شخم، هنوز هم به سود دهی کشاورزی در زمین هایی که پیشتر به سمت نابودی می رفت کمک می کند.

یک طوفان گرد و غبار دیگر؟

طوفان گرد و غبار دهه ۱۹۳۰ ایالات متحده را از یک فاجعه زیست‌محیطی دیگر مصون نکرد. بیش از 30 درصد از آمریکای شمالی زمین‌های خشک یا نیمه‌خشک است و حدود 40 درصد از ایالات متحده (17 ایالت غربی) در معرض بیابان‌زایی قرار دارند.

اقدامات کشاورزی پایدار و حفاظت از خاک می‌تواند به جلوگیری از وقوع یک طوفان گرد و غبار دیگر کمک کند، اما کارشناسان مطمئن نیستند که اگر خشکسالی طولانی و شدید دشت‌های بزرگ را دوباره فرا بگیرد، چنین اقداماتی کافی باشند.

کشاورزی بدون شخم

کشت روشی برای زیر و رو کردن لایه بالایی خاک برای حذف علف‌های هرز و افزودن کود و آفت‌کش است. اما شخم زدن همچنین به دی‌اکسید کربن، یک ماده مغذی مهم خاک، اجازه می‌دهد تا از خاک سطحی خارج شود. کشت بدون شخم یک روش کشاورزی پایدار است که به حفظ مواد مغذی کمک می‌کند. مواد آلی، مانند بقایای محصول، در سطح باقی می‌مانند - خاک سطحی سالم حاصلخیز است و رواناب آب و فرسایش را کاهش می‌دهد.

طوفان گرد و غبار نتیجه عوامل مختلف کشاورزی و اقتصادی بود که باعث ایجاد تغییراتی در آب و هوای منطقه دشت‌های جنوبی ایالات متحده در دهه 1930 شد. چرا طوفان گرد و غبار مهم بود؟ چون خشکسالی، بادها و ابرهای گرد و غبار طوفان گرد و غبار، محصولات مهمی (مانند گندم) را از بین برد، باعث آسیب‌های زیست‌محیطی شد و فقر را تشدید کرد. قیمت محصولات کشاورزی به زیر سطح معیشت سقوط کرد و باعث مهاجرت گسترده کشاورزان و خانواده‌هایشان از مناطق آسیب‌دیده شد.

بزرگترین دلیل طوفان گرد و غبار، فقر بود که منجر به تکنیک‌های ضعیف کشاورزی، دمای بسیار بالا، دوره‌های طولانی خشکسالی و فرسایش بادی شد. برخی افراد همچنین سیاست‌های زمین فدرال را به عنوان یک عامل مؤثر در این مسیر سرزنش می‌کنند. سیاست هایی که با واگذاری گسترده زمین به مردم بی زمین مخالف نبودند منجر به از بین رفتن پوشش گیاهی طبیعی زمین ها، افزایش فرسایش خاک و در نهایت طوفان های غیر قابل کنترل شدند که دود آنها به چشم همان کشاورزان فقیر رفت.

DB6

طوفان گرد و غبار مسلماً یکی از بدترین بلایای زیست‌محیطی قرن بیستم در آمریکا بودند که بعدا در باقی مناطق جهان هم آسیب زا بودن خود را به رخ کشیدند. این طوفان ها، بهره‌وری خاک را کاهش داد، کیفیت هوا را کاهش داد و گیاهان و جانوران محلی را از بین برد. طوفان‌های گرد و غبار همچنین باعث ذات‌الریه گرد و غبار در بین ساکنانی شد که مهاجرت نکردند.

افرادی که در دهه ۳۰ زندگی خود مناطق آسیب‌دیده را ترک نکردند، مجبور شدند با «ذات‌الریه ناشی از گرد و غبار»، مشکلات تنفسی، درد قفسه سینه و مجموعه‌ای از عوارض دیگر که زندگی‌شان را تغییر داد، دست و پنجه نرم کنند. اما در نهایت سیاست های یک پارچه دولتی به کاهش بخشی از مشکلات کمک کرد. هر چند صد سال بعد، یعنی همین حالا در سال های دهه سوم قرن بیست و یکم، بحران تغییرات اقلیمی یک بار دیگر نشان داد که از برنامه ریزی های بشری قوی تر است. 

ارسال نظر

آخرین اخبار