منصور مصنوعی، فدراسیون واقعی!
در مجمع عمومی فدراسیون فوتبال، کلیپی پخش شد که بیشتر از آنکه بوی احترام بدهد، بوی اضطرار میداد؛ اضطرار برای ساختن تأیید، آن هم با هوش مصنوعی.
منصور پورحیدری، مردی که عمرش را در دعوا با مصلحت و ایستادن پای استقلال رأی گذراند، این بار در قامت یک آواتار دیجیتال ظاهر شد؛ آرام، لبخند به لب، مشغول ستایش صعود به جام جهانی، تعریف از امیر قلعهنویی و حتی دست دادن با مهدی تاج.
مشکل اما این نیست که از یک اسطوره یاد شده؛ مشکل اینجاست که از زبان او چیزی گفته شده که در جهان واقعی بارها خلافش را فریاد زده بود.
پورحیدری و قلعهنویی، دو قطب یک رابطه پرفراز و نشیب بودند؛ از سالهای درخشان استقلال تا مصاحبههای تند و گاه تلخ علیه یکدیگر. اینها در آرشیو رسانهها ثبت شده است. منصور پورحیدری هیچوقت اهل بزککردن واقعیت نبود. او در سالهایی که قلعهنویی تیم ملی را در اختیار داشت، آشکارا از سبک فوتبال، مدیریت و حتی رفتار او انتقاد کرد. حالا همان مرد، در نسخه هوش مصنوعی، تبدیل شده به راوی تعریف و تمجید.
و عجیبتر از همه، صحنهای است که پورحیدریِ مجازی با مهدی تاج دست میدهد و موفقیتهای فدراسیون را تبریک میگوید؛ فدراسیونی که در دوره مدیریتش، فوتبال ایران با بحرانهای مالی، بدهیهای خارجی، محرومیتهای فیفا و شکستهای ساختاری دست و پنجه نرم کرده است. اگر منصور زنده بود، احتمالاً اولین کسی بود که درباره همین «موفقیتها» سؤال میپرسید.
ما این سناریو را قبلاً هم دیدهایم؛ کلیپ خسرو شکیبایی در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر. همان زمان خانوادهاش با صراحت اعتراض کردند که اجازه ندادهاند تصویر و صدای او به ابزار تبلیغاتی یک نهاد تبدیل شود. حالا همان مسیر، اینبار در فوتبال، با چهرهای که اتفاقاً همسرش در رأس همان نهاد نشسته، تکرار شده است.
و اینجاست که جمله فریده شجاعی – نایبرئیس فدراسیون و همسر مرحوم پورحیدری – همهچیز را لو میدهد:
«در این ۵۰–۶۰ سالی که منصور را میشناسم، این بهترین کادویی بود که از فدراسیون آقای تاج گرفتم.»
اما سؤال اینجاست:
آیا منصور پورحیدری «کادوی شخصی» فدراسیون به همسرش بود؟
یا سرمایه تاریخی فوتبال ایران؟
پورحیدری فقط همسر خانم شجاعی نبود؛ او مربی استقلال در بزرگترین روزهایش بود، سرمربی تیم ملی در یکی از حساسترین مقاطعش و صدای منتقد مدیریتی که فوتبال ایران را به این روز انداخت. او به مردم، به هواداران و به تاریخ فوتبال ایران تعلق داشت، نه به میزهای شیشهای ساختمان سئول.
فدراسیون فوتبال با این کلیپ، بیشتر از آنکه منصور پورحیدری را تجلیل کند، خودش را لو داد؛ اینکه چقدر به تأیید مصنوعی محتاج است. وقتی کارنامه واقعی، قابل دفاع نیست، سراغ نسخه دیجیتال اسطورهها میروند تا از زبان آنها، برای خودشان کف بزنند.
اما تاریخ، هنوز نسخه واقعی منصور پورحیدری را در آرشیوش نگه داشته؛
مردی که اگر امروز زنده بود، شاید اولین کسی بود که میگفت: «اسم من را خرج رضایت خودتان نکنید.»
و این دقیقاً همان چیزی است که فدراسیون، با همه هوش مصنوعیاش، نتوانست بسازد.