گرانترین بازیکن فوتبال ایران کیست؟
در فوتبال حرفهای جهان، شفافیت مالی، بهویژه در مورد قرارداد بازیکنان، نهتنها یک اصل پذیرفتهشده، بلکه یکی از پایههای اعتمادسازی در میان هواداران، رسانهها و نهادهای نظارتی است.

انتشار رقم دقیق قرارداد بازیکنان و مربیان در لیگهای معتبر اروپایی همچون لالیگا، لیگ برتر انگلیس یا بوندسلیگا، نهتنها مسئلهای غیرعادی نیست بلکه امری رایج و پذیرفتهشده محسوب میشود.
رسانهها با استناد به منابع رسمی باشگاهها یا فدراسیونها، جزئیات قراردادها را منتشر میکنند و از این رهگذر، افکار عمومی میتوانند نسبت به سیاستهای نقلوانتقالاتی باشگاهها، عملکرد مدیران و حتی روند سرمایهگذاری در فوتبال قضاوت کنند. اما در فوتبال ایران، چنین سطحی از شفافیت نهتنها وجود ندارد، بلکه به نظر میرسد ارادهای برای ایجاد آن نیز احساس نمیشود. بهعنوان مثال، در فصل نقل و انتقالات جاری، شاهد انتقال یا تمدید قرارداد چهرههای مطرحی چون پیام نیازمند، علیرضا بیرانوند، رامین رضاییان، روزبه چشمی و امید عالیشاه و حتی سیدحسین حسینی بودهایم، اما درباره هیچکدام از آنها عددی رسمی از میزان قرارداد یا بندهای مالی توافقشده منتشر نشده است. این در حالی است که گفته میشود برخی از این بازیکنان در زمره گرانترین نفرات تاریخ لیگ برتر قرار گرفتهاند.
پرسش بنیادین این است که چرا چنین پنهانکاری سیستماتیکی در فوتبال ایران جریان دارد؟ کمتر از یکماه تا شروع لیگ برتر باقی مانده و هر روز اخبار مختلفی درخصوص نقل و انتقالات منتشر می شود اما دریغ از یک خط اشاره به رقم قرارداد.
در پاسخ باید به نبود زیرساختهای شفافیت مالی، ضعف نظارت نهادهای بالادستی، و نبود مطالبهگری رسانهای ساختارمند اشاره کرد. قراردادهای بازیکنان بهعنوان بخشی از هزینههای عمومی باشگاههایی که عمدتاً وابسته به منابع دولتی یا عمومی هستند، باید به اطلاع افکار عمومی برسد. وقتی یک باشگاه با بودجه دولتی یا نیمهدولتی اقدام به جذب یا تمدید قرارداد بازیکنی با ارقام میلیاردی میکند، این رقم نه صرفاً یک توافق مالی شخصی، بلکه بخشی از سرمایه عمومی کشور است که هزینه میشود. پنهانماندن این ارقام، امکان نظارت را از نهادهای قانونی و مردم سلب میکند و زمینهساز رانت، فساد، بدهیهای بیرویه و در نهایت بحرانهای مالی در باشگاهها میشود.
نکته نگرانکنندهتر اینجاست که حتی معدود ارقامی هم که بهصورت غیررسمی یا گاه در قالب یک خبر رسانهای منتشر میشوند، اغلب با واقعیت فاصله دارند. روی کاغذ یک عدد ثبت میشود، در سازمان لیگ رقمی دیگر درج میشود و در واقعیت، توافق نهایی میان باشگاه و بازیکن رقم متفاوتتری دارد؛ توافقی که گاه شامل پرداختهای غیرشفاف، آپشنهای مخفی، یا مزایای نقدی و غیرنقدی است که هرگز در قرارداد رسمی ثبت نمیشوند. این چندلایهبودنِ قراردادها، نظارت را بیمعنا میکند و عملاً راه را برای فرار از پاسخگویی و تضییع حقوق عمومی هموار میسازد. به راستی، چرا باید در کشوری که مردم و رسانهها خواهان شفافیت هستند، هنوز قرارداد فوتبالیستها در لفافه بماند؟ چرا با افکار عمومی، رسانهها و حتی نهادهای نظارتی با صداقت رفتار نمیشود؟ آیا این شیوه جز بیاعتمادی و فرسایش سرمایه اجتماعی، نتیجهی دیگری هم دارد؟
در شرایطی که فوتبال ایران از مشکلات مالی، بدهیهای انباشته، احکام متعدد فیفا و ناتوانی در جذب سرمایهگذار رنج میبرد، تداوم این عدم شفافیت، نهتنها باعث تشدید این مشکلات خواهد شد، بلکه به بیاعتمادی هواداران نیز دامن خواهد زد. امروز حتی پاسخ به پرسش سادهای نظیر «گرانترین بازیکن فوتبال ایران کیست؟» بدون دسترسی به اسناد واقعی، ممکن نیست. این در حالی است که در فوتبال حرفهای، چنین اطلاعاتی نه محرمانه تلقی میشود، نه دستنیافتنی. اگر قرار است فوتبال ایران، روزی به استانداردهای حرفهای نزدیک شود، گام نخست آن نه صرفاً خصوصیسازی و ساخت ورزشگاه، بلکه شفافسازی قراردادها و پاسخگویی مالی است؛ اصلی ساده، اما در عمل مهجور.