در ستایش خلاقیت
در روز جهانی هنرمند شاید باید لحظهای درنگ کنیم؛ نه فقط برای تحسین آثار بزرگ، بلکه برای دیدن هنرمندانی که در سکوت میآفرینند؛ آنان که در اتاقهای کوچک، در کارگاههای بینام، یا در قاب گوشیهایشان، جهانی تازه میسازند. هنر، هرجا که روحی بخواهد معنا را بیافریند، حضور دارد.
تاکنون به جهانی فکر کردهاید که در آن هنر وجود نداشته باشد؟ نه نوای موسیقی به گوش برسد و نه دستی رنگی بر بوم بپاشد؛ صحنههای تئاتر خالی و پردهی نقرهای خاموش باشد؟! چه غم¬انگیز جهانی است که در آن خبری از هنر و هنرمند نباشد.
بیست و پنجم اکتبر، روزیست که جهان به احترام هنر، مکث میکند. روزی که نه برای جشن گرفتن نامها، بلکه برای ستایش خلاقیتِ انسان نامگذاری شده است. در چنین روزی، ذهنها آرامتر از همیشه در جستوجوی معنا میگردند و قلبها به رنگ و نغمه و واژه آغشته میشوند. این روز، به یاد تولد «پابلو پیکاسو»، نقاش بیمرز اسپانیایی، در سال ۱۸۸۱ نامگذاری شده است؛ مردی که جسارتِ شکستن فرمها را به جهانیان آموخت و از دل تکهتکههای واقعیت، تصویری نو از هستی آفرید.
روز جهانی هنرمند، تنها یادبود یک چهره نیست؛ پژواکیست از هزاران ذهن و دست که در طول تاریخ، جهان را دوباره ساختهاند — از غارهای آلتامیرا تا دیوارهای شهری که امروز با رنگ و نور جان میگیرند. در این روز، ما به یاد میآوریم که هنر، زبان مشترک انسانهاست؛ زبانی که مرز نمیشناسد، دین و نژاد و ملیت در برابرش فرو میریزند و تنها «احساس» است که باقی میماند.
پیکاسو گفته بود: «هر کودکی هنرمند است؛ مسئله این است که چگونه وقتی بزرگ شد، هنرمند بماند.» شاید همین جمله، فلسفهی پنهان این روز باشد — یادآوری اینکه در هیاهوی جهان مدرن، در میان شتاب و منطق و اعداد، هنوز جایی هست برای خیال، برای لمس لطافت رنگها، و برای ایمان آوردن به زیبایی.
هنر نه سرگرمی است و نه تزئین؛ هنر، شهادت روح انسان است در برابر زمان. هر خطِ نقاشی، هر واژهی شعر، هر آوای موسیقی، تلاشی است برای جاودانه کردن لحظهای گذرا. هنرمند، در جهانی که به فراموشی عادت کرده است، یادآورِ حافظهی جمعی بشر است؛ او درد را میبیند و به زیبایی تبدیلش میکند، تاریکی را لمس میکند و از دلش نور میسازد.
هنر به شکل عمیقی با رنج گره خورده است و آن هنری خلاقانه و ارزشمند و ماندگار است که از رنج انسان سخن گفته باشد، رنجی که شاید حتی خود شناخت دقیقی از آن ندارد اما هنرمند است که آن را میبیند و با زبان رنگ، نور یا کلمه بازتابش میدهد و همین هنر است که میتواند از رنج انسان در هستی بکاهد.
در روز جهانی هنرمند، شاید باید لحظهای درنگ کنیم؛ نه فقط برای تحسین آثار بزرگ، بلکه برای دیدن هنرمندانی که در سکوت میآفرینند؛ آنان که در اتاقهای کوچک، در کارگاههای بینام، یا در قاب گوشیهایشان، جهانی تازه میسازند. هنر، هرجا که روحی بخواهد معنا را بیافریند، حضور دارد.
امروز، ۲۵ اکتبر، روزی است برای قدردانی از تمام کسانی که با قلم و رنگ و صدا، زندگی را روشنتر کردهاند. برای آنانی که با نگاهشان جهان را بازآفرینی میکنند، و با دستانشان واقعیت را-چهرهی خشن واقعیت را- لطیف و قابل تحمل می¬کنند.
به احترام همه هنرمندان، از پیکاسو تا بینامترین خالقان این سیاره باید گفت: شما دلیل آنید که جهان هنوز زیباست.