مدیران نیامدند؛ سعید مظفری روی دوش مردم و همکاران تشییع شد
روز گذشته مراسم خاکسپاری سعید مظفری، صداپیشه پیشکسوت در حالی برگزار شد که جای خالی مدیران تلویزیون و سینما به شدت حس میشد.

صداپیشگان چند نسل روز گذشته در قطعه هنرمندان گردهم آمدند تا دوست و همکار خوشذوق و مهربانشان را به سمت منزل ابدی بدرقه کنند. آنها از روزهای شیرین همکاریشان با مظفری گفتند و دفتر خاطراتشان را ورق زدند.
ناصر ممدوح، میرطاهر مظلومی، منوچهر زنده دل در کنار تورج نصر، علیرضا باشکندی، آزیتا یاراحمدی، همت مومیوند، کسرا کیانی، مهدی امینی، جواد پزشکیان، شراره حضرتی، مهوش افشاری، زهره شکوفنده، از دیگر صداپیشگان حاضر در مراسم بودند.
روز گذشته خبرنگاران حاضر در مراسم کنجکاو بودند که از مدیران صداوسیما و سینما چه کسانی برای تکریم مظفری، هنرمند فقید به بهشت زهرا آمدهاند. آنها ناباورانه در بین جمعیت گشتند و متوجه جای خالی بسیاری از مدیران شدند. از بین مسئولان فرهنگی فقط دو نفر آمده بودند. فرشید شکیبا، مدیر دوبلاژ سیما و سپیده حیدرآبادی، مدیر روابط عمومی صداوسیما تنها افرادی از جمع مسئولان بودند که صبح جمعه خودشان را به قطعه هنرمندان بهشت زهرا رسانده بودند.
این غیبت وقتی بیشتر به چشم میآید که بدانیم مدیران در مراسم بدرقه و خاکسپاری بازیگران و فیلمسازان حضوری پرشور دارند؛ ولی به دیگر حرفهها کمتر بها میدهند.
دوبلوری را میتوان در زیرشاخه فن و هنر بازیگری دستهبندی کرد. یک صداپیشه تمام احساس و خلاقیتش را داخل صدایش میریزد و رفتارهای بازیگر را برای مخاطب باورپذیر میکند. بازیگر از زبان بدن برای بازیگری بهره میبرد؛ اما تنها ابزار یک دوبلور صدایش است.
بازیگران از آنجا که جلوی دوربین میروند؛ خیلی سریع به قله شهرت میرسند. اما صداپیشگان عمرشان را در کنج استودیو سپری میکنند و به اندازه بازیگران مشهور نمیشوند. از این رو مدیران سینما و تلویزیون ترجیح میدهند بیشتر با بازیگران و فیلمسازان عکس یادگاری بگیرند.
صداپیشگان به اندازه بازیگران مشهور نیستند؛ ولی این نکته باعث نمیشود که نقش و تاثیرگذاری و تلاش آنها در عرصه هنرهای تصویری را نادیده بگیریم. سعید مظفری سراغ هر فیلم و سریالی که رفت با صدای ماندگارش کیفیت آن محصول را چند پله ارتقا داد.
بدون هنرنمایی سعید مظفری بازیهای کلینت ایستوود در فیلمهای «خوب، بد، زشت» و «به خاطر یک مشت دلار»، دمین توماس در نقش «زید» در فیلم «محمد رسولالله» و «ریوزو» شوهر شخصیت اصلی داستان (اوشین) در سریال «سالهای دور از خانه» برای ما مخاطبان ایرانی اینقدر جذاب نمیشد.
یکی از دلایل کمتوجهی به صداپیشگان، نبود نهاد مستقل و قدرتمند برای صنف دوبلورهاست. اگر خانه دوبله یا انجمن صداپیشگان با حمایت رسمی شکل میگرفت، امروز شاید صدای این هنرمندان در برابر بیمهریها بلندتر شنیده میشد.
فراموش نکنیم که صدا در سینما و تلویزیون فقط مکمل تصویر نیست؛ گاه «خودِ تصویر» را میسازد. در بسیاری از آثار کلاسیک دوبلهشده، بیننده بیشتر از بازیگر، با لحن و حس دوبلور ارتباط برقرار میکند. با اینحال، هنوز در ساختار تصمیمگیری رسانه ملی، دوبله بهعنوان هنری درجهدو تلقی میشود.
شاید بخشی از این بیتوجهی به نسل جدید مدیران فرهنگی بازگردد که اغلب خودشان تجربه زیستهای از دوران طلایی دوبله ندارند؛ نسلی که با محتوای دوبلهشده بزرگ نشده و ارزش آن را بهاندازه نسلهای پیشین درک نمیکند.
در دنیای امروز، بسیاری از کشورها برای صداپیشگان جشنواره و جایزه مستقل دارند. در ایران اما هنوز جایزهای معتبر برای دوبله وجود ندارد تا نامهایی چون سعید مظفری یا منوچهر اسماعیلی در کنار ستارگان بازیگری بدرخشند.
روز گذشته کسانی که برای آخرین وداع به قطعه هنرمندان بهشت زهرا آمده بودند با یک علامت سوال مراسم را ترک کردند. اینکه چرا زحمات و تلاشهای هنرمندانه صداپیشگانی چون سعید مظفری آنگونه که باید و شاید به چشم مدیران و مسئولان نمیآید.
صدای هنرمندان دوبلاژ بخشی از حافظه احساسی مردم ایران است. هر صدایی که خاموش میشود، بخشی از خاطرات جمعیمان نیز از بین میرود.
امروز سعید مظفری که یکی از برجستهترین دوبلورها بود، از میان ما رفته و حسرت خوردن برای آنچه در گذشته اتفاق افتاده؛ دیگر فایدهای ندارد. کاش قدر آنها که ماندهاند را بیشتر بدانیم.