«رضا عطاران» و «اجل معلق» قربانی کمدی عامهپسند نشد
برای اولین بار، نسل جوان و نسل زد ایرانی با شیوه تفکر مدرن و سبک سلیقههای خاصی که دارند، نسبت به نگاه معنوی و انسانی یک سریال که در خصوص دنیای پس از مرگ است و آموزههای معنوی بسیار عمیقی که دارد، گارد نگرفته و با هر نوع نگاه عقیدتی که دارند در دنبال کردن سریال اجل معلق علاقه و اشتیاقشان واحد و هماهنگ است.

تا پیش از سریال «اجل معلق»، مخاطبین ایرانی سریال کمدی در پلتفرم را با چنین کانسپتی(محتوا) ندیده بودند، چرا که در اکثر یا بهتر است بگویم در همه موارد، کمدی، زخمیِ و قربانی (آنچه مخاطب می پسندد) میشد اما سریال اجل معلق ساخته عادل تبریزی خود را از این ورطه هولناک ضد ساختاری جدا کرد و در همان قسمت اول با زبانی صمیمانه و با حفظ احترام و شان مخاطبین، ساختمان سریال را آن طور که تکنیک، اصول و خلاقیت حکم میکند، بنا کرده و میبینیم که مخاطبان هم از این خلقگرایی و خلاقیت استقبال ویژهای کردند.
عادل تبریزی در جایگاه یک فیلمساز، سریال اجل معلق را به شکلی پیش برده که فقط کمدی صرف نباشد. برای همین با اجرای دقیقی از دانش کمدی سیاه( گروتسک) اجل معلق را از همان قسمت اول با شیرینی و تلخی به مخاطب معرفی کرده و این معارفه کلی از یک سریال در دکوپاژ، ریتم، تمپو، بازیها و در مجموع هدایت هنرمندانه تمامی عناصر توسط کارگردان در کمتر آثاری به این شکل استاندارد و دقیق اجرا شده است.
در خصوص مخاطبان سریال اجل معلق میبینیم برای اولین بار، نسل جوان و نسل «زد» ایرانی با شیوه تفکر مدرن و سبک سلیقههای خاصی که دارند، برای اولین بار نسبت به نگاه معنوی و انسانی یک سریال که در خصوص دنیای پس از مرگ است و آموزه های معنوی بسیار عمیقی که دارد، گارد نگرفته و با هر نوع نگاه عقیدهای که دارند در دنبال کردن سریال اجل معلق علاقه و اشتیاقشان، واحد و هماهنگ است.
این یعنی موفقیت کامل یک اثر هنری در ارائه مفاهیم به جامعه جوان. چه چیزی قدرتمندانهتر از این که سریال اجل معلق توانست زبان همصحبتی با نسل جوان امروز و نسل زد را با ادبیاتی گیرا، جذاب و روانشناختانه پیدا کند و ارتباطی مستقیم با نسل امروز بگیرد؟!
باید گفت که عادل تبریزی به عنوان کارگردان، به شناخت دقیقی از چگونگی همصحبتی با نسل جدید و همزمان، نسلی قبلتر و در واقع عمومیت جامعه رسیده است، قبل از ورودش به سینمای بدنه رسیده است...به شکلی که در اولین فیلم سینماییاش(گیجگاه ) توانست با ارجاعات نوستالوژیک دهه 60 و تاریخ روایت گذشته، همزمان دهههای ۷۰ و ۸۰ و حتی ۹۰ را هم به صورت گسترده بهعنوان مخاطبانی دارا باشد که از دیدن اثر لذت برده و همزمان، شرایط گذشته دهه شصتیها را با رفرنس(ارجاع) و تصویر ببینند و باور کنند.
در این بین نباید میزان کیفیت بالای متن فیلمنامه را در این سریال نادیده گرفت. حمزه صالحی نویسنده اجل معلق توانست به اثبات برساند که بستر اجرایی اگر فضای مناسبی برای کیفیت نگارشی به او دهد، این جوان شایسته و خوش قلم، بهترین کیفیت را ارائه میدهد و در سریال اجل معلق فضایی با پتانسیل(ظرفیت) بالا به این نویسنده با آتیه سینما داده شد.
همیشه نویسندگان، معصومترین فرد یک گروه فیلمسازی هستند؛ چرا که هیچکس نمیگوید این کار خوب و جذاب را چه کسی نوشته یا اگر هم بگوید، بیشتر زبان به نقد منفی است تا تحسینی انگیزهبخش. لازم میدانم در این بخش اشاره ای هم داشته باشم به حاشیه اخیری که برای این نویسنده لایق و محترم پیش آمده. کوتاه می نویسم که کار کردن در دفاتر سینمایی به انتخاب نویسنده است، نه انتخاب دفاتر. بنابراین اگر صالحی برای یک دفتر یا چند دفتر خاص فیلمنامه مینویسد به معنای این است که ایشان گزیده انتخاب میکنند. اگر اجل معلق امروز موفقیتی جدی را کسب کرده، لازم است که کیفیت قلم را هم در این موفقیت ببینیم و تحسینش کنیم. به نظر من هم تهیه کنندهای که بر حمزه صالحی تاخت، مورد احترام، پیشکسوت و محترم است و هم حمزه صالحی نویسندهای لایق و خوش قلم و اتفاقا این دو هنرمند عزیز باید در کنار هم و پشتیبان یکدیگر باشند تا سینما راه مترقی را طی کند.
به اعتقاد من، عادل تبریزی توانست؛ خوب هم توانست که با گروهی ایدهآل و پر از خلاقیت در سریال اجل معلق مخاطبین را به شکلی دلبسته و شیفته کاراکترها و قصهها و مفاهیمش کند که حالا وقتی به دو قسمت پایانی فصل اول اجل معلق نزدیک میشویم، مخاطبان همه ابراز ناراحتی از پایان این سریال را دارند. ما این دلبستگی مخاطبین، که با پایان یک سریال غمگین شوند را فقط در زمان طنزهای روتین نود شبی از تلویزیون به خاطر داریم و این به معنای موفقیت چشمگیر سریال اجل معلق و عادل تبریزی است که فقط با 20 قسمت مخاطبین را به این شدت شیفته اثر کردهاند.
فاضل اسماعیلی نویسنده، کارگردان و منتقد
منبع: ایرنا