تعریفی از صلح دینی
«خوانش جامعهشناختی صلح دینی در اسلام و تشیع» سومین کتاب از مجموعه مطالعات مفصل «جامعهشناسیهای دین-اسلام-تشیع» و حاصل دو دهه دینپژوهی فرهنگی اجتماعی (تدریس و تألیف و تحقیق و نقد و گفتوگو) و تجربه دین زیستی عقیدتی معرفتی مؤلف است.

مجموعه مطالعات «خوانش جامعهشناختی صلح دینی در اسلام و تشیع» بخشی مهم از ادبیات دینپژوهی چند رشتهای و چند دانشی مهم و ضروری هستند که برای کاربست در زمینه بومی جهان اسلام و تشیع مقام استراتژیکی دارند و مشتمل اند بر: جامعهشناسی دین (نگاه اجتماعی به دین)؛ جامعهشناسی دینی (نگاه دینی به جامعه)؛ جامعهشناسی اسلام (نگاه جامعهشناختی به دین و زیستجهان اسلام)؛ جامعهشناسی تشیع (نگاه جامعهشناختی به مذهب تشیع و زیستجهان شیعی).
اما کتاب حاضر، که سومین مکتوب از مجموعه مطالعات «جامعهشناسیهای دین-اسلام-تشیع» است، درباره یک مفهوم-پدیده کلیدی در دینپژوهی مدرن است که با سیاست، جامعه، فرهنگ و تاریخ دین پیوند میخورد: «صلح دینی».
منظور از «صلح دینی» دستکم در این کتاب وجود امنیت و نبود خشونت فیزیکی، مادی و نمادین و وجود آرامش و آسایش خاطر و همبستگی، وفاق اجتماعی و نظم انسانی، همچنین تعامل پویا و پایا بین گروههای اجتماعی در اجتماع دینی و حوزه عمومی و جامعه مدنی عرفی و نیز جاری بودن تفاهم و توافق گفتوگویی و اخلاق گفتوگویی بین نهادها و گروههای دینگرا، همچنین پایبندی و گفتوگوی معنوی مدنی و عقلانی اخلاقی در درون دین، بیرون دین، بین ادیان و نیز در زیست روزمره دینگرایان است.
به این معنا «صلح دینی» از طرفی یک امر اجتماعی فرهنگی است که دارای آثار و نتایج و همچنین ابعاد دینی، عقیدتی و آیینی است؛ و از طرفی یک امر فقهی حقوقی دینی نیز هست که واجد آثار اجتماعی فرهنگی و سیاسی امنیتی است؛ بهعلاوه یک امر سیاسی حقوقی مدنی هم هست که بر جامعه، فرهنگ و تاریخ تأثیرگذار است و میتواند روال، کارکرد و عملکرد ساختارهای جامعهای، سیستم حکمرانی، اعمال قدرت، حاکمیت دولت، ماشین سیاسی و زیستجهان کنشگران را هم تغییر دهد.
روی هم و به این معنا، نگرش و گرایش جوامع دینی و اجتماعات دینگرا و ایستار متون دینی نسبت به «صلح دینی» هم یک سوژه متنی است برای فهم هرمنوتیکی آموزهای متون مدنی درباره صلح و ناصلح؛ هم از لحاظ اجتماعی برای شناخت چگونگی نهادینه شدن صلحگرایی و ضد صلحگرایی در زیست روزمره کنشگران، یک سوژه جامعهشناختی است؛ هم بهلحاظ آیینی و فرهنگی برای فهم روحیه مدنی یا ضد مدنی دینگرایان یک سوژه انسانشناختی است؛ هم از منظر روانشناسی اجتماعی دین برای پی بردن به نحوه تعامل و تقابل کنشگران دینورز و غیر دینورز در گروههای اجتماعی و زیستگروهی یک سوژه فردشناختی است؛ و هم از لحاظ فهم ماهیت باورها و رفتارها و آموزهها و ایستارهای نهاد شرعی و فقهی و سازمان روحانیت دین درباره صلح و ناصلح و نحوه تدبیر و تجویز صلح یا ناصلح برای زیست دینی کنشگران دینورز سنتی که هنوز دینورزیشان کموبیش مبتنی بر احکام شرعی فقهی است، یک سوژه فقهی است؛ و هم در معنای فلسفه دینی آن، از حیث تعقل دینی و شناخت دینی که ناشی از مواجهه کنشگران معتقد با خداوند، دین و متن مقدس در جامعه، فرهنگ و تاریخ رخ نموده است یک سوژه فلسفی الهیاتی است؛ و هم از حیث چگونگی تعریفی که دینگرایان از تشخص یافتن خدا، خداشناسی، خداپرستی، خداگرایی و خدامداری دارند یک سوژه الاهیاتی است.
روی هم، خوانش جامعهشناختی از «صلح دینی»، بهمعنای موصوف در بالا، چه از منظر«جامعهشناسی دین» (نگاه اجتماعی به دین و امردینی- از جمله صلح دینی) وارسی شود؛ و چه از منظر «جامعهشناسی دینی» (نگاه دینی به امر اجتماعی - از جمله صلح) واکاوی شود، در هر دو منظر «صلح دینی» یک پدیده «اجتماعی دینی»/«دینی اجتماعی»است.
«دینی»است، چون (بهویژه اگر به سبک جامعهشناسی زیمل نگاه کنیم) «محتوای» آن ناشی از آموزههای اخلاقی الهیاتی متون دینی مرجع (در اینجا – قرآن، حدیث، تفسیر و کلام)، توجیهها، تجویزها و فتاوای فقهی، عبادی و شرعی (در اینجا - کتب فقهی مرجع و رسالههای عملیه و توضیحالمسائل مراجع تقلید شیعی) است؛ و «اجتماعی» است چون «فرم» آن متأثر از ساختارهای جامعهای و رویههای فرهنگی و تجربیات زیسته تاریخی یک قوم، یک ملت، یک نژاد و یک امت دینی (از جمله امت مسلمان و امت شیعی) است.
همچنین مفهوم پدیده صلح دینی بهلحاظ ریختار دینی و وجوه جامعهشناختی آن دارای بار اپستمولوژیکی (شناخت شناسی) و اگزیولوژیکی (ارزش شناختی) و اونتولوژیکی (هستیشناختی و وجودشناختی) و ایدئولوژیکی (عقیدهشناختی) و آنتروپوسوفیکی (انسانشناختی فلسفی) و آنتروپو تئولوژیکی (انسانشناختی الهیاتی) است.
با این وصف هر هشت فصل این کتاب و نیز سه پیوست مختصر آن، به نحوی و آنهم از منظری که مرتبط با «علوم اجتماعی دین» (جامعهشناسی دین– انسانشناسی دین- روانشناسی اجتماعی دین- مطالعات فرهنگی دین) و نیز «الهیات فلسفی اجتماعی» و «فلسفهی اجتماعی دین» (بهویژه در کتاب حاضر- «الهیات اجتماعی فرهنگی صلح» و «فلسفه اجتماعی صلح دینی») است؛ زوایای پیدا و پنهان این پرسش- مسأله - مضمون مهم را کاویدهاند.
پرسش محوری مشترک این فصول این است که «چرا و چگونه صلح دینی در متون دینی اسلامی شیعی مرجع بازنمایی شدهاند؛ چگونه صلح دینی با جامعه نسبت دیالکتیکی برقرار میکند؛ و اینکه وفق چه مکانیزمها و فرآیندهای جامعهشناختی این نسبت دیالکتیکی میان صلح و دین در جامعه جاری میشود؛ و به تبع آن صلح دینی در حوزهی عمومی مدنی و جامعه مدنی عرفی و نهادها و سازمانها و گروهها و اجتماعات دینی پویا و پایا میماند».
بنابراین ماهیت این کاوش چند دانشی، یک کاوش ترکیبی است، هم در معنای علوم اجتماعی مدرن آن و هم در معنای علوم اجتماعی دین که موردنظرما است. بنابراین کاوشهای موصوف توصیفی (تاریخی)، تحلیلی (تبیینی، تجربی)، تفسیری (هرمنوتیکی) و هنجاری(الاهیاتی، اخلاقی) هستند. این محتواها و کاوشها در بخش های مختلف بهصورت زیر آمده است.
بخش اول: مطالعات متنی
- الاهیات فرهنگی و صلحپژوهی دینی: بازخوانی مبانی تئوریک دیدگاههای مرتبط با مسائل صلحپژوهی دینی
- ظرفیتهای متون دینی برای سیاست صلحگرایی و حل گفتوگویی منازعه: مروری فشرده بر متون ادیان ابراهیمی
- اخلاقیات صلح در حکمت دینی: بازخوانی شبکه متون معارف اسلامی – شیعی.
بخش دوم: مطالعات تجربی
- امرصلح دینی و سیاست همسایگی در جمهوری اسلامی ایران: نسبت دین با روابط صلحآمیز خارجی و بینالمللی در عرصه سیاست منطقهای و جهانی
- جهانی شدن، امپریالیزم فرهنگی و اسلام سیاسی: مروری بر چالشهای صلح دینی در خاورمیانه و شمال آفریقا
- تحلیل جامعهشناختی الهیات سیاسی اسلامی و چالشهای صلح دینی: مطالعه موردی گروههای اسلامگرای افراطی خاورمیانه و شمال آفریقا
- تحلیل جامعهشناختی توانش صلحسازی پیمانهای بینادینی و دروندینی: از «پیمان بینادینی ابراهیم» اسرائیل و اعراب تا «پیمان دروندینی محمد» مسلمانان.
برای مناسبسازی مباحث مندرج در هر کدام از فصلهای این کتاب با تحولات جامعهشناختی رخ داده مهم اخیر که به نحوی مرتبط با مسأله و مضمونهای مباحث فصول کتاب است، یک پیش درآمد و یک پینوشت به این فصول افزوده شده است تا هم نسبت منطقی میان مطالب فصول - که پیش از این تحولات جامعهشناختی جدید و در پرتو فاکتهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حقوقی قبل تدوین شدهاند- با تحولات جامعهشناختی دو سال اخیر میلادی/ شمسی را مطمح نظر و بحث قرار گیرند و هم اینکه نشان داده شود چرا و چگونه با وجود همه تحولات در منطقه خاورمیانه، جهان اسلام، جوامع اسلامی و سیستمهای سیاسی حاکم بر این جوامع، بنیانهای فکری عقیدتی مرتبط با ضرورت و اهمیت «صلحگرایی و صلح سازی عرفی» و «صلح دینی» همچنان موضوعیت خودش را، فارغ از این تحولات جامعهشناختی داشته، دارد و خواهد داشت. اما این محتواها و کاوشها همانطور که گفته شد در سه بخش بهصورت زیر مرتب شده اند.
«خوانش جامعهشناختی صلح دینی در اسلام و تشیع» نوشته سیدمحمود نجاتی حسینی (خراسانی) را انتشارات منشور صلح ( ۱۴۰۴) در ۲۸۰ صفحه چاپ کرده است.