کلمات در برابر آتش جان میگیرند
حملهی اخیر رژیم صهیونیستی به ایران، بار دیگر اهمیت روایتهای دفاعی و ادبیات مقاومت را به یاد آورد.

در پی حملهی ظالمانه و ناگهانی رژیم صهیونیستی به چند نقطه از خاک ایران در بامداد امروز (جمعه 23 خرداد)، موجی از خشم، نگرانی و همدلی در میان مردم ایران شکل گرفت.
این حمله که بدون اعلام قبلی و در سکوت جامعهی جهانی انجام شد، بار دیگر واژهی «جنگ» را به تیتر اخبار و ذهن مردم بازگرداند. اما در میان صدای آژیر و تحلیلهای نظامی، چند سوال فرهنگی مطرح است: ما، ایرانیان، جنگ را چطور روایت کردهایم؟ ادبیات ما چگونه از تجربهی جنگ عبور کرده و آیا امروز، باز هم ناچاریم به ادبیات دفاع پناه ببریم؟
در تاریخ معاصر ایران، جنگ هشتساله با عراق، تنها یک رخداد نظامی نبود؛ آن جنگ، تبدیل به تجربهای عمیق، پیچیده و چندلایه شد که در حافظهی جمعی ما، و بهویژه در ادبیات معاصر فارسی، بازتابی گسترده یافت؛ کتابهایی که از دل سنگر و اسارت، از دلهره شبانهی مادران یا از خاطرهی محلههایی ویران نوشته شدند، گواهیاند بر رنجی که هیچ ملتی نباید دوباره تجربه کند. اما همان کتابها، نشانی است از حق مشروع مردم برای دفاع از خانه، خاک و زندگی خود.
در ادامهی این مطلب نگاهی میاندازیم به آثاری که بر این موضوع تأکید ورزیدهاند:
دا (خاطرات سیده زهرا حسینی)
این کتابیکی از مهمترین آثار خاطرهنویسی جنگ است. «دا»با زبان ساده وصادقانهاش از روزهای خونین خرمشهر میگوید، اما نه با لحن قهرمانسازی اغراقآمیز؛ بلکه با روایت یک زن، که میان مرگ و زندگی، پناهدادن و مبارزه، ایستاده است.
پایی که جا ماند
در این اثر، سیدناصر حسینیپور، اسارت در اردوگاههای عراق را با جزئیاتی تکاندهنده روایت میکند. این کتاب، نهتنها بازتابی از خشونت دشمن است، بلکه سندی است بر پایداری و امید آدمی، حتی در عمیقترین لایههای تاریکی.
سفر به گرای ۲۷۰ درجه
این رمان، اثر احمد دهقان نیز نمونهای از روایتی است که نه جنگ را میستاید و نه از آن میگریزد؛ نویسنده در این رمان، جوانی را دنبال میکند که میان معنای مرگ، ترس، رفاقت و تجربهی جنگ، هویت خود را بازمیسازد. این رمان، تصویری انسانی و ضدکلیشه از جنگ ارائه میدهد.
دفاع، یک کنش فرهنگی است
ادبیات دفاع مقدس، هرچند در سالهای اخیر گاه به دام شعار افتاده، اما در ریشههایش، بازتاب نیاز مردم ایران به صلح، امنیت و کرامت انسانی است. مردمی که نمیخواهند جنگ آغاز شود، اما وقتی دشمن آتش میریزد، نمیتوانند ساکت بمانند.
شب گذشته ما بار دیگر در برابر آینهی این ادبیات ایستادهایم. ادبیاتی که به ما یادآوری میکند دفاع، تنها یک واکنش نیست؛ یک کنش فرهنگی است. دفاع از خانه، از حافظه، از زبان و از زندگی.
اگر آنروزها نویسندگانی بودند که روایت کردند، امروز هم باید نوشت؛ برای ثبت رنج و برای اینکه روشن باشد: ما جنگ نمیخواهیم. اما در برابر متجاوز، تا آخرین قطرهی خون خویش میایستیم.