مهرگان؛ جشنی فراموششده یا میراثی زنده؟
مهرگان، جشن کهن ایرانی، نماد دوستی و روشنایی است و یادآور رهایی از ظلم و شکرگزاری از زمین.

دهم مهر، در تقویم امروز شاید روزی معمولی به نظر برسد؛اما در ایران باستان، این روز یکی از بزرگترین جشنها بود؛ جشن مهرگان.
ریشهی این آیین به اسطورهی میترا، ایزد روشنایی، بازمیگردد؛ پیوندی میان مهر و ماه.
از همینرو، مهرگان نماد دوستی، پیمان، عدالت و روشنایی تلقی میشد.
در این روز، مردم پیروزی فریدون بر ضحاک ماردوش را جشن میگرفتند؛ ضحاکی که هر روز با خون جوانان زنده میماند. پیروزی فریدون نه تنها پایان فرمانروایی پادشاهی ستمگر بود، بلکه نمادی از رهایی از ظلم و تاریکی به شمار میرفت.
مهرگان همانند نوروز تنها یک روز نبود؛ شش روز ادامه داشت و اوج آن شانزدهم مهر بود. اگر نوروز آغاز بهار و سال نو بود، مهرگان در میانهی سال و زمان برداشت محصول برگزار میشد.
در این روزها، مردم لباس نو میپوشیدند، خانهها را میآراستند و سفرهای رنگین میگستردند؛ پر از میوههای پاییزی چون انار سرخ، انگور شیرین، سیبهای زرد و براق، همراه با آجیل و شمعهای روشن. این سفره نماد شکرگزاری از زمین، محصول و روشنایی بود.
رنگ بنفش نیز جایگاهی ویژه در آیین مهرگان داشت؛ نماد شادی و مهر. جامهای بنفشِ پر از شراب انگور بخشی جداییناپذیر از این جشن بودند. بازتاب این آیین را میتوان در ادبیات نیز دید: فردوسی پیروزی فریدون را به روز مهرگان نسبت میدهد و منوچهری از «جام مهرگان» یاد کرده است.
در دوران هخامنشی و ساسانی، مهرگان جلوهای سیاسی هم داشت. این روزها با فصل برداشت پیوند خورده بود و زمان گردآوری هدایا و مالیات به شمار میرفت.
امروز، هرچند مهرگان دیگر جشن رسمی نیست، اما هنوز هم میتوان در فضای مجازی سفرههای مهرگانی را دید؛ سفرههایی با آجیل، میوههای پاییزی و شمعهای روشن.
در سال ۲۰۲۴، مهرگان بهعنوان بیستوپنجمین عنصر میراث فرهنگی ایران، در کمیتهی بینالمللی یونسکو به ثبت جهانی رسید.