EN
به روز شده در
کد خبر: ۳۹۵۷۶
محمدرضا ایمانی، روانشناس در گفت‌وگو با آوش:

نزدیک به 3 میلیون کودک کار در ایران وجود دارد

کودکان کار قربانیان بی‌صدای جامعه‌اند. کودکانی که مجبور شدند خیلی زود قید کودکی را بزنند. در این گفت‌وگو دکتر محمدرضا ایمانی، روانشناس به مشکلاتی که این کودکان در فرایند کار با آن مواجه‌اند اشاره می‌کند.

نزدیک به 3 میلیون کودک کار در ایران وجود دارد

دیدن کودکان کار پشت چراغ قرمزها یا کنار سطل‌های زباله دیگر برای مردم صحنه عجیبی نیست. کودکانی که به جای مدرسه و نیمکت، کیسه‌های پلاستیکی کثیف و چرخ‌دستی‌هایی بزرگ‌تر از جثه‌شان را به دوش می‌کشند. این کودکان با انبوهی از مشکلات جسمی، روحی و روانی مواجه‌اند و تحقیر مداوم و دوری از تحصیل نه تنها آینده آن‌ها بلکه سلامت کل جامعه را تهدید می‌کند. در همین رابطه با دکتر محمدرضا ایمانی، روانشناس و کارشناس مسائل اجتماعی، گفت‌وگویی داشتیم.

او به این نکته اشاره کرده است که در ایران چیزی در حدود 3 میلیون کودک کار وجود دارد. به گفته ایمانی مهاجرت از شهرهای کوچک و ساکن شدن در مناطق حاشیه‌ای شهر، در کنار عوامل اقتصادی از دلایل مهم روی آوردن به کار کودکان است.

دکتر ایمانی

آقای ایمانی، وضعیت کودکان کار در ایران را چطور ارزیابی می‌کنید؟

کودکان کار به نظر من قربانیان بی‌صدا و آسیب‌پذیرترین افراد در جامعه ما هستند. آمار رسمی و دقیقی از تعداد آن‌ها وجود ندارد، اما بر اساس تحلیل‌هایی که در حال حاضر داریم، بین دو تا سه میلیون کودک کار در ایران وجود دارند. اغلب این کودکان در حاشیه شهرها زندگی می‌کنند.

 

این کودکان با چه آسیب‌هایی مواجه هستند؟

اگر بخواهیم نگاه دقیقی به نیازهای کودکان داشته باشیم، متوجه می‌شویم که آن‌ها برای رشد سالم نیاز به تجربه‌های مثبت دارند؛ تجربه‌هایی که در بزرگسالی به آن‌ها کمک کند تا افراد توانمند و سالمی باشند. این نیازها را می‌توان در چهار دسته توضیح داد:

اولین و بنیادی‌ترین نیاز، احساس امنیت و دلبستگی ایمن است. کودکان باید در کنار خانواده مورد پذیرش و محبت قرار بگیرند تا بتوانند رشد درستی داشته باشند.

دومین مسئله، نیازهای اولیه است؛ یعنی خوراک، مسکن، بهداشت و سلامت. کودکان کار از این‌ها محروم‌اند و این موضوع بسیار آسیب‌زاست.

سومین نیاز، نیازهای روحی و روانی است. کودکان باید توجه و محبت دریافت کنند تا عزت نفس و منزلت اجتماعی مناسبی داشته باشند، در حالی که کودکان کار از این فرصت دور هستند.

چهارمین نیاز هم آموزش و مهارت‌آموزی است. کودکان عادی از شش سالگی در مدارس و مهدها آموزش می‌بینند، اما کودکان کار تقریباً از این چرخه به طور کامل حذف شده‌اند.

 

اگر این کودکان به آموزش و حمایت‌های لازم دسترسی پیدا کنند، چه تغییری در آینده‌شان رخ می‌دهد؟

اگر ما بتوانیم کودکان کار را در یک فرآیند عادلانه آموزشی، بهداشتی و تربیتی قرار دهیم، ساختار ذهنی و فکری آن‌ها شکل درست‌تری پیدا می‌کند. این کودکان انگیزه رشد و پیشرفت پیدا می‌کنند و عدالت اجتماعی شامل حالشان می‌شود. در این صورت نه تنها به دشمنی با جامعه روی نمی‌آورند، بلکه می‌توانند بخشی از نیروی کار سالم و مولد جامعه باشند. در آینده هم خانواده‌های متناسب و سازگار با جامعه تشکیل خواهند داد. این اتفاق تنها در صورتی ممکن است که اصلاح قوانین حمایتی و پشتیبانی اجتماعی به شکل جدی اجرا شود.

 

به نظر شما چه عواملی در گسترش پدیده کودکان کار نقش دارند؟

چند عامل اصلی وجود دارد. مهم‌ترین عامل، فقر اقتصادی است. خانواده‌های فقیر نمی‌توانند هزینه تحصیل و بهداشت فرزندانشان را تأمین کنند و کودکانشان را ناچار به کار می‌فرستند.

عامل دوم، بیکاری والدین است. افزایش نرخ بیکاری باعث می‌شود خانواده‌ها فرزندان خود را به کارهای سخت و غیرمتناسب با سنشان بسپارند.

عامل سوم، تبعیض اجتماعی و اختلاف طبقاتی است. وقتی این خانواده‌ها حمایت اجتماعی و قانونی لازم را دریافت نمی‌کنند، مشکلاتشان تشدید می‌شود.

عامل چهارم، مهاجرت است. بسیاری از خانواده‌ها از نقاط محروم به شهرهای بزرگ می‌آیند و در حاشیه شهرها ساکن می‌شوند. آنجا چالش‌های فرهنگی، اجتماعی و آموزشی بسیاری وجود دارد که کودکان را به شدت آسیب‌پذیر می‌کند.

 

کودکان کار چه نوع مشکلاتی را تجربه می‌کنند؟

این کودکان با پنج دسته مشکل جدی مواجه هستند: اول، مشکلات جسمی. آن‌ها کارهای سختی انجام می‌دهند که توان جسمی‌شان پاسخگوی آن نیست. خستگی مزمن، رشد ناقص و بیماری‌های جسمی تا آخر عمر همراهشان خواهد بود.

دوم، مشکلات روحی و روانی. فقر، تحقیر و نبود امنیت باعث اضطراب، ترس و کاهش عزت نفس می‌شود.

سوم، مشکلات اجتماعی. این کودکان از طرف جامعه طرد می‌شوند، مهارت‌های لازم را کسب نمی‌کنند و منزوی می‌شوند.

چهارم، مشکلات اقتصادی. آن‌ها فرصت تحصیل و یادگیری مهارت را از دست می‌دهند و در آینده نمی‌توانند از چرخه فقر خارج شوند.

پنجم، محرومیت آموزشی. دوری از مدرسه انگیزه رشد و پیشرفت را از آن‌ها می‌گیرد و فرصت‌های آینده‌شان را نابود می‌کند.

 

راهکار شما برای بهبود وضعیت چیست؟

مهم‌ترین راهکار این است که کودکان کار را به آموزش، بهداشت و حمایت‌های اجتماعی بازگردانیم. اگر این کودکان فرصت یادگیری، محبت و رشد داشته باشند، می‌توانند به جای تهدید، سرمایه‌ای برای جامعه باشند. اما اگر بی‌توجهی ادامه پیدا کند، نه تنها زندگی آن‌ها نابود می‌شود، بلکه سلامت کل جامعه را هم تهدید خواهد کرد.

ارسال نظر

آخرین اخبار