مادر موسی! قهرمان مطالبهگر امروزِ حاتمیکیا
حالا چند سال بعد از «خروج»، این بار در ژانری دیگر، ابراهیم حاتمیکیا با قهرمانی که در واقع جزو قهرمانان پرسشگر دینی و قرآنی هست به سینما برگشته؛ «موسی کلیم الله»!

اگر بتوانیم یک موضوع را درباره ابراهیم حاتمیکیا با قاطعیت بگوییم این است که او میل زیادی برای پرداختن و روایت «قهرمان»ها دارد. او در «گزارش یک جشن» سعی کرد خود را با سینمای جمعی که در حال گسترش بود وفق بدهد و حتی حرف سیاسی بزند اما توقیف آن فیلم و حتی انتقادهایی که به حاتمی کیا برای ساخت آن فیلم شد موجب بازگشت مجدد حاتمیکیا به سینمای مورد علاقه خود آن هم در دوران پساقهرمان شد.
خروجی این تفکر موجب تولید فیلم های «چ»، «بادیگارد»، «به وقت شام» و «خروج» شد. «چ» با قهرمان معترضی مثل شهید خلیلی و مصطفی چمران، «بادیگارد» با توصیف غیرمستقیم از حاج قاسم سلیمانی ، «به وقت شام» با تمرکز روی جنگهای چریکی و «خروج» با نگاهی به داستانی واقعی، شمایل قهرمانانه مردی مدعی و جاافتاده برای احیای نیازهای حداقلی روستای خود، همگی تمی مشخص دارند که عین یک موتیف در کارهای این کارگردان تکرارشونده ست.
حالا چند سال بعد از «خروج»، این بار در ژانری دیگر ابراهیم حاتمیکیا با قهرمانی که در واقع جزو قهرمانان پرسشگر دینی و قرآنی هست به سینما برگشته؛ «موسی کلیم الله»!
یک خط، کاملا در مسیر او روشن است؛ تمایل برای ارائه مانیفستهای قهرمانان کنشگر و حتی جنگی!
حاتمیکیا در مدل برخورد خود هم معمولا اعتراضی عمل میکند و همین میشود که نشست های خبری با حضور او معمولا با چالش و حاشیه دنبال و حتی جایزه دادن به این فیلمساز هم با خبرسازی و حرف های خاص از جانب او پشت تریبون اتفاق می افتد.
از «آژانس شیشهای» تا «بوی پیراهن یوسف» تا «هویت» و «از کرخه تا راین» همگی فریاد و رنج یک قهرمان برای رسیدن به یک جامعه آرمانی و ارزشمند است. سیری که حاتمیکیا دست از آن برنمیدارد همین قهرمان محوری است و جالب است که در «موسی کلیم الله» سعی خود را این بار در نمایش یک قهرمان زن نشان میدهد : مادر موسی!
عبارتی که حتی در تیزر تبلیغاتی آن هم شنیده میشود و نشان میدهد که سیر تفکری او برهم نخورده و فقط در ژانرها و فرمهای مختلف آزمایش میشود.