«چشم بادومی» تلاشی برای فهم نوجوانها یا سوتفاهمی بزرگ؟
فیلم «چشم بادومی» با هدف پرداختن به دغدغههای نسل نوجوان ساخته شده، اما با واکنش تند هواداران روبهرو شده که آن را نژادپرستانه و تحقیرآمیز دانستهاند. این فیلم سوءتفاهمی میان نیت سازنده و احساسات مخاطبان را نمایان کرده است.

فیلم چشم بادومی که در جشنواره فیلم فجر اکران شد، با نظرات متفاوتی از سوی مخاطبان مواجه شده است.سازنده این فیلم احساس میکند دغدغههای نسل جوان را درک کرده و به آنها احساس نزدیکی دارد، اما بسیاری از جوانان این فیلم را نوعی تمسخر دانستهاند و معتقدند تصویری نادرست از آنها ارائه شده است.
ابراهیم امینی در نشستی عنوان کرد که سال ۱۴۰۱، در کنار فعالیتهای فیلمنامهنویسی، بیشتر به دغدغههای نوجوانان توجه داشته است. معاشرت با آنها و تحقیقاتی که انجام داده، باعث شده به دنیای کیپاپ علاقهمند شود. او کمکم به این نتیجه رسیده که این موضوع میتواند بهانهای برای ساخت فیلمی درباره نسل نوجوان امروز باشد.
او تأکید داشت که در این فیلم قضاوت نکرده و چشم بادومی را اثری درباره «شیفتگی» میداند؛ نه صرفاً به کیپاپ، بلکه به هر چیزی که ممکن است انسان را از خودِ حقیقیاش دور کند. این فیلم از نظر او، روایتی از بیگانگی با خویشتن و تلاشی برای بازگشت دوباره به آن است.
در مقابل، مخاطبان اصلی او یعنی جوانان علاقهمند به کیپاپ، واکنشهای تندی نشان دادند. ابتدا نام فیلم را نژادپرستانه دانستند و سپس این نوع تصویرسازی غیرعادی و اغراقآمیز را زیر سوال بردند. در نهایت نیز فیلم را دستاویزی برای جلب توجه خواندند.
بخشی از واکنشها را با هم مرور میکنیم:
«اگر واقعاً به فکر ما هستید، بروید و از بدبختی جوانها فیلم بسازید. البته معلوم است این کارها فقط برای دیده شدن است.»
«هیچکدام از طرفداران واقعی تا این حد افراطی نیستند. ما از آیدلها ادب، احترام، صلح و عشق به خود و دیگران را آموختهایم. آنها مثل شما نیستند که با همه در جنگ هستید.»
«متأسفم که برای دیده شدن هر کاری میکنید. قبل از هر چیز، ما انسانیم. چرا خودکشی جوانان را به کیپاپ ربط میدهید؟ تازه همین خوانندهها بودند که باعث شدند نسل ما دلخوشی داشته باشد و زنده بماند.»
«شما کیپاپرها را خیلی بد به تصویر کشیدهاید. شخصیتی که در فیلم نشان دادهاید، با واقعیت تفاوت زیادی دارد. در کره این فنهای افراطی اسم خوبی ندارند (ساسنگ فن). اگر شما کیپاپ را دوست ندارید، نیازی به تخریبش نیست. جامعهای که دنبال تخریب کشورهایی موفقتر از خودش باشد، به جایی نمیرسد. این فیلم بهجز خراب کردن رابطههای خانوادگی هیچ فایدهای ندارد. لطفاً منطقی فکر کنید.»
«موضوع برای ساخت فیلم کم بود که یک فیلم نژادپرستانه و بیمحتوا ساختید؟ این فیلم نوجوانهای کشور خودتان را بد نشان داده است.حتی درباره اسم فیلم هم فکر نکردید که ممکن است تا چه حد نامناسب باشد و نژادپرستانه به نظر برسد. در این فیلم نشان دادید همه نوجوانها یا جوانهایی که کیپاپ دوست دارند، معتاد و دیوانهاند و دچار اختلال شخصیتی خواهند شد. حیف از بازیگرهای خوبی که در چنین فیلمی بازی کردند. این نهتنها بیاحترامی به فرهنگ کره جنوبی است، بلکه شعور فرهنگی ما را هم زیر سؤال میبرد و ارزشهای سینمای ایران را خدشهدار میکند.»
«چطور میتوانید چنین فیلمی بسازید که عملاً در آن به سلیقه نوجوانان توهین شده است؟ با این کارها نمیتوانید سلیقه ما یا بسیاری از جوانان دیگر را تغییر دهید.»
سازنده این فیلم طبق گفته خودش، تصور داشته که نسل جوان الگوهایش را در جامعه نمییابد و به همین دلیل به الگوهای بیرونی پناه میبرد؛ بنابراین انتخاب آنها را زیر سوال برده است.
در سوی دیگر، نسل جوان معتقد است آزادی و سلیقهی شخصی حق آنهاست و نباید صرفاً بهخاطر یک علاقه خاص، برچسبهایی چون «دیوانه» یا «بیهویت» بر آنها زده شود.
در جامعهای که اسباب تفریح جوانان فراهم نیست و یک بار رفتن به کافه میتواند هزینه یکماههشان را ببلعد، وقتی ثبتنام کلاسهای سرگرمکننده شهریهای هنگفت دارد.
پناه بردن به هنر، سینما، موسیقی و ادبیات، از معدود تفریحاتی است که برایشان باقی مانده است. و در میان فیلترینگهای بیپایان، کوچکترین حق آنها، انتخاب محتوایی است که میخواهند ببینند، بشنوند یا بخوانند.
تا زمانی که برای سلایق نسل جدید پاسخی از درون نداریم، تا زمانی که موسیقی نسازیم که باب میل آنها باشد و فیلمی تولید نکنیم که اشتیاق را در دل آنها روشن کند، نمیتوانیم جوانها را به «بیگانهپرستی» محکوم کنیم.
فقط وقتی میتوانیم آنها را سوال پیچ کنیم که تولیداتی باب میل آنها ساخته شده باشد و دست رد به سینه آنها زده باشند.