سریال «وحشی» دارای جذابیتی پر اضطراب
سریال «وحشی» با داستان جنایی و روابط عاطفی پیچیدهاش، مخاطبان را مجذوب کرده است، اما در عین حال، بسیاری از تماشاگران از فضای سنگین و تأثیرات روانی آن ابراز نارضایتی میکنند؛ تضادی که نشان از درگیر شدن عمیق مخاطب با این اثر دارد.

سریال «وحشی» که این روزها از پلتفرم فیلمنت پخش میشود، توانسته توجه طیف گستردهای از تماشاگران عام را به خود جلب کند. با این حال، چیزی که این استقبال را عجیبتر میکند، تضاد عاطفی شدید در واکنشهاست. در حالی که بسیاری از مخاطبان کیفیت سریال را تحسین میکنند، همزمان از آثار روانی و اضطرابی آن گلایه دارند.
داستان «وحشی» داستان کارگری است که به طور اتفاقی درگیر پروندهای جنایی میشود و در دل این بحران با وکیل خود نیز وارد رابطهای عاطفی میشود. این سریال با طرح مرزهای مبهم میان درست و غلط، بیگناهی و گناه، ذهن بیننده را مدام به چالش میکشد.
نظرات کاربران در فضای تریدز و توییتر نشان میدهد که مخاطبان با ترکیبی از شیفتگی و فرسودگی درگیر تماشای «وحشی» هستند. این تضاد عاطفی در دل جملههایی کاملاً صادقانه پنهان شده است:
«هر قسمت وحشی جذابتر میشه.»
«استرس و هیجانی که بهم میده ده از ده واقعاً.»
«وحشی یه جوریه که اصلاً نمیتونی لحظهی بعدش رو تصور کنی؛ این تو سریالهای ایرانی خیلی کمه.»
«وقتی توان ساخت آثاری مثل وحشی رو دارید، چرا وقت و سرمایه رو برای سریالهای زرد میذارید؟»
برخی به تأثیرات روانی سریال اشاره کردهاند:
«با دیدن وحشی تا اطلاع ثانوی به هیچ فرد مسنی سلام نمیکنم!»
«سریال وحشی برای روح و روان خوب نیست.»
«هر قسمت یه ضربه روحی جدید وارد میکنه.»
«یه جوری تو سریال فرو رفتم که انگار همه این کارا رو خودم کردم.»
«این سریال وحشی من رو یاد دیالوگ راس فرندز میندازه؛ چرا اتفاقهای بد برای آدمهای خوب میافته؟»
«دو روز بعد از دیدنش حالم بده، حتی به خاطرش گریه هم کردم ولی مریضم که باز هم دنبالش میکنم.»
فضای سنگین و تیره سریال برای عدهای بازدارنده شده است:
«نیم ساعتش رو دیدم، حس میکنم به روح لطیفم لطمه خورده.»
« استرس برام شوخیه؛ ولی وحشی هر قسمت یه دسته از موهام رو سفید میکنه.»
با وجود این فشار روانی، اغلب کاربران به کیفیت ساخت و بازیهای بازیگران احترام میگذارند:
«هومن سیدی چند سال یهبار کار میسازه، ولی حرفهای جلو میره.»
«آقای عزتی واقعاً درجهیکه.»
«چه سریال خوشساختیه این وحشی.»
«نگار جواهریان با بازی طبیعی خودش سریال رو قشنگتر کرده.»
«طراحی لباس هم خیلی خوبه.»
«شدت اضطراب و سردرگمی رو جوری منتقل میکرد که با تکتک سلولهات حس میکردی جای شخصیت اصلی هستی.»
برخی هم به شباهت داستان سریال با پروندهی علیاشرف اشاره کردهاند؛ مجرمی که در دهه هشتاد مرتکب جنایت شد و بعدها از زندان گریخت. این ارتباط با پرونده واقعی، تأثیر دراماتیک سریال را بیشتر کرده است.
سریال «وحشی» با درهمآمیختن چند حس پرتنش، مرز تماشا و تجربه را از بین برده است. مخاطب فقط ناظر نیست؛ گویی خودش درون قاب تصویر گرفتار شده. کسانی که آن را میبینند، میدانند با اثری آسانهضم روبهرو نیستند. اما درست در همین تلخی و درد، چیزی هست که نمیگذارد رهایش کنند.
تماشاگر عام امروز، برخلاف گذشته، از یک سریال صرفاً سرگرمکننده عبور کرده و به اثری واکنشی، جدی و چندلایه نیاز دارد؛ حتی اگر به قیمت خراش خوردن روان و بیدار شدن اضطرابهای پنهان تمام شود. «وحشی» همین زخم شیرین است.