برای تندروها هیچ روزی نباید بدون بحران سپری شود/ با انتصاب لاریجانی تندروها عقب نمینشینند و بهزودی روشهای تازهای را در پیش خواهد گرفت
دستیار جوان دولت حسن روحانی گفت: نمیتوان صرفاً با عزل آقای صدیقی و انتصاب لاریجانی نتیجه گرفت تندروها به حاشیه رفتهاند هنوز برای چنین قضاوتی زود است، باید دید روند تحولات به چه سمت میرود.

سعید اللهبداشتی، دستیار جوان دولت حسن روحانی، در گفتوگو با آوش ضمن ارزیابی وضعیت جریان تندرو در ایران و آمریکا گفت: در فاصله سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ تندروها عملاً هر آنچه میخواستند را بر کشور تحمیل کردند؛ از وارد آوردن هزینههای سنگین بر سیاست خارجی گرفته تا به حاشیه راندن و طرد نیروهای دلسوز، مجرب و تکنوکرات از صحنه مدیریت کشور. در آن دوران فضای بینالمللی علیه ایران ملتهب و قطعنامههای شورای امنیت یکی پس از دیگری صادر شد اما با حضور متحد مردم و تدبیر بزرگان جریانهای اصلاحطلب و معتدل، حسن روحانی بهعنوان نماد جریان اعتدال در انتخابات ۱۳۹۲ پیروز شد و ریاست دولت را بر عهده گرفت. با استقرار دولت یازدهم امیدی جدی در میان مردم و نخبگان شکل گرفت که عقلانیت جایگزین افراطگرایی شود و دیگر شاهد تحمیل هزینههای ماجراجویانه جریانهای تندرو نباشیم.
او افزود: مردم امید داشتند که دیپلماسی فعال در عرصه سیاستخارجی و سیاست تنشزدایی از یک سو و بازگشت نخبگان دموکراسیخواه به صحنه مدیریت کشور از سوی دیگر بتواند به بهبود زندگی آنها منجر شود اما این مسیر ساده نبود. جریان تندرو که در نهادهای بالادستی و ساختارهای قدرت نفوذ گستردهای داشت، تلاش کرد تا دولت را از دستیابی به اهدافش باز دارد. هدف اصلی این جریان کشاندن دولت روحانی به بنبست در سیاست خارجی بود. آنها نمیخواستند توافقی با آمریکا و غرب شکل بگیرد که بر مبنای «عزت، حکمت و مصلحت» باشد و دولت بتواند به وعدههای خود پاسخ دهد. در مقابل با استفاده از رسانهها و تریبونهای رسمی دست به تخریب و ترور شخصیتی تیم دیپلماسی کشور زدند و با سوءاستفاده از حساسیتهای مذهبی مردم اهداف سیاسی خود را پیش بردند.
اللهبداشتی تصریح کرد: امروز میگوییم که «ترامپ بازی را به هم زد» اما باید یادآور شد که در دوره اوباما و جان کری ما فرصت طلایی را با دست خود و تحت فشار بیامان تندروهای داخلی از دست دادیم. در سال ۲۰۱۳ زمانی که فضای مذاکره با دولت آمریکا فراهم شده بود مخالفخوانیها در داخل از همان ابتدا آغاز شد از تخریب ظریف در مجلس تا نصب بنرهایی در سطح شهر علیه مذاکرهکنندگان. با روی کار آمدن ترامپ این جریان داخلی جشن گرفت. ائتلافی نانوشته میان تندروهای داخلی و افراطگرایان آمریکایی شکل گرفت که نهایتاً به خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ منجر شد درحالی که ایران کاملاً به تعهداتش پایبند بود، طرف مقابل زیر میز زد و تندروهای داخلی نیز از این فرصت برای ضربه زدن به دولت نهایت استفاده را کردند.
اللهبداشتی ضمن ارزیابی وضعیت امروز کشور اظهار کرد: در یک سال نخست دولت چهاردهم نیز جریان تندرو تلاش گستردهای برای ناکام گذاشتن دولت دکتر پزشکیان در تحقق وعدههایش کرده است. از جلوگیری در انتصاب نیروهای همسو با دولت گرفته تا ترور شخصیت و پخش اتهام علیه مسئولان اجرایی. حتی برای حضور مجدد دکتر ظریف در دولت تمام فشار خود را وارد کردند. گویا برای آنان هیچ روزی نباید بدون بحران سپری شود. این جریان حتی از موارد ظاهری چون رنگ روسری یک معاون وزیر برای جنجالسازی نمیگذرد. با آنکه در موضوع حجاب اجباری به نوعی با بنبست اجتماعی روبرو شدند اما همچنان به دنبال تحمیل فشارهای تازه به جامعه هستند.
او ادامه داد: با تدبیر و سیاست وفاق و در رأس همه اینها رهبری داهیانه مقام معظم رهبری به نظر میرسد جریان تندرو به نقطه انفعال رسیده است. انتصاب علی لاریجانی بهعنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی یک ضربه مهم به قدرتنمایی تندروها بود اما من معتقدم که این جریان به راحتی عقب نمینشیند و بهزودی روشهای تازهای را در پیش خواهد گرفت. حیات جریان تندرو همواره با بحرانسازی برای ملک و ملت گره خورده است.
این فعال سیاسی اصلاحطلب و دستیار عالی مرحوم اکبر ترکان خاطرنشان کرد: این جریان برای حفظ هژمونی خود در قدرت همه توانش را به کار بسته اما خوشبختانه امروز پایگاه اجتماعی جریان اعتدال و اصلاحات نسبت به گذشته گستردهتر شده است با این حال همچنان حلقه خاصی در برخی مراکز قدرت نقشآفرینی میکنند. نمیتوان صرفاً با عزل آقای صدیقی و انتصاب لاریجانی نتیجه گرفت که تندروها به حاشیه رفتهاند هنوز برای چنین قضاوتی زود است، باید دید روند تحولات به چه سمت میرود.
اللهبداشتی در پایان یادآور شد: امروز ائتلافی فراگیر میان مردم و نخبگان، چه درون حاکمیت و چه در بیرون آن شکل گرفته است؛ ائتلافی بیسابقه در تاریخ جمهوری اسلامی که مطالبه واحدش این است، «تریبون ملی را باید از تندروها پس گرفت.» این جریان همه امیدش را به ادامه قدرت در صداوسیما بسته است و با بهرهگیری از آن، تلاش میکند مانع توافق، دیپلماسی و آرامش ملی شود. اگر عقلا و نهادهای بالادستی بتوانند مدیریت رسانه ملی را به نیروهای متخصص، دموکراسیخواه و رسانهفهم بسپارند آنگاه میتوان با دقت بیشتری نسبت به آینده جریان تندرو در سیاست ایران قضاوت کرد. فعلاً باید صبر کرد و دید آیا این تحول در صداوسیما رقم میخورد یا خیر.