به روز شده در
کد خبر: ۱۶۶۷۲
پرونده آوش به مناسبت هفته ملی اهدای عضو (9)

وقتی دو زندگی می‌روید

قلبی که از تپش می‌افتد می‌تواند پلی باشد میان دو انسان؛ قلبی که در بدنی خاموش می‌شود، ممکن است زندگی را به انسان دیگری هدیه کند وقلب دیگری را روشنی بخشد.

وقتی دو زندگی می‌روید
گروه اجتماعی آوش

هفته‌ اهدای عضو که از بیست و پنجم تا سی‌ویکم اردیبهشت ماه ادامه دارد، به ما یادآور می‌شود که هر پایانی می‌تواند سرآغاز دیگری باشد، «اهدای عضو»، اوج بخشش یک انسان است، انسانی که در سخت‌ترین لحظه‌ی زندگی خود تصمیم می‌گیرد اعضای بدن یکی از عزیزانش را که دچار مرگ مغزی شده ببخشد.

آیا جانباختگان برق گرفتگی هم می‌توانند اهدای عضو کنند؟

این سؤالی است که همواره مطرح است و به همین دلیل سراغ خانواده‌ی فداکار یکی از اهداء کنندگان زندگی رفتیم که بر اثر برق‌گرفتگی دچار مرگ مغزی شده است.

سیامک ولی‌پور، همسر مرحوم زکیه حاجی‌زاده که قلب و کبد او به دو انسان دیگر زندگی بخشیده‌اند، درخصوص چگونگی بروز این حادثه به آوش گفت: همسرم به دلیل برق‌گرفتگی در ساختمان دچارمرگ مغزی شدند.

او ادامه می دهد: برای خانه‌مان، پرده سفارش داده بودیم، ششم اردیبهشت، زمانی که پرده‌ها را برای نصب آوردند، نتوانستیم آن‌ها را از راه‌پله بالا ببریم به همین دلیل تصمیم گرفتیم آن‌ها را از طریق پنجره‌های آپارتمان به داخل ببریم اما هنگامی که همسرم در حال بالا کشیدن میله پرده بود، ناگهان میله‌ فلزی به سیم‌برق خیابان گیر کرد و متأسفانه این حادثه رخ داد.

ولی‌پور ادامه می دهد:همسرم بعد از حادثه‌ی برق گرفتگی در ابتدا دچار ایست قلبی شد، اما پزشکان با تلاش بسیار، ایشان را احیاء کردند ولی به دلیل ایست قلبی مجدد، به آی‌سی‌یو انتقال یافتند و متأسفانه پس از پنج روز ایشان دچار مغزی شدند.

آقای ولی پور درباره‌ی اینکه چگونه خودشان و خانواده‌ی همسرشان راضی به اهدای عضو شده‌اند می‌گوید: زمانی که مرگ مغزی همسرم اعلام شد و پزشکان، قاطعانه این موضوع را اعلام کردند، تصمیم به اهدای عضو گرفتیم. من یک پسر 19 ساله دارم که در ابتدا به دلیل مهر مادر و فرزندی، مخالف اهداء بود چرا که فکر می‌کرد ممکن است مادرش دوباره به زندگی برگردد اما وقتی پزشکان به صراحت اعلام کردند همسرم مرگ مغزی شده و امکان بازگشت وجود ندارد، ایشان هم پذیرفت.

او ادامه می‌دهد: زمانی که دیدم او هم با این کار موافق است تصمیم نهایی را گرفتیم و موضوع را با خانواده‌ی ایشان در میان گذاشتیم؛ در ابتدا پدر و مادر همسرم که باید رضایت می‌دادند به دلیل علاقه‌ای که به جگرگوشه‌اشان داشتند راضی به اهدای عضو نمی‌شدند اما من و پسرم با آن‌ها صحبت کردیم و توضیح دادیم که ممکن است دختر یا پسر دیگری از فرزندان ایران در شرایطی باشد که بتوانیم با اهدای عضو به آن‌ها و خانواده‌شان زندگی ببخشیم و در نهایت با مشورت پزشکان، آن‌ها با بزرگواری، راضی به اهدای عضو شدند و حالا همه‌ی ما  در عین حال که از فوت همسرم بسیار ناراحت و غمگین هستیم اما از اینکه با اهدای کبد و قلب همسرم، جان دو انسان نجات پیدا کرده است خیلی خوشحالیم.

آقای ولی‌پور می‌گوید: ما نمی‌دانیم که اعضاء به چه کسانی اهداء شده و آن‌ها را نمی‌شناسیم اما به گفته‌ی مسئولان بیمارستان، ممکن است تا سه هفته بعد، شرایطی فراهم شود که این دو خانواده با هم دیدار کنند.

آقای ولی پور می‌گوید: فوت همسرم داغ سنگینی بر دل همه‌ ما گذاشت، همسرم انسان بسیار مهربان و شریفی بود و برای همین همه‌ی خانواده و کسانی که ایشان را می‌شناختند به خاطر فوت او به شدت غمگین هستند اما همه‌ی خانواده ما از اینکه دو انسان نجات پیدا کرده‌اند خوشحال هستند.

او در پایان می‌گوید: همه‌ دوستان و اقوام ما از این کار خداپسندانه استقبال کردند و در مراسم ختم همسرم، بسیاری از اقوام و آشنایان این کار را ستودند و حتی بسیاری از آن‌ها گفتند که تصمیم گرفته‌اند  کارت اهدای عضو بگیرند.

برچسب ها

ارسال نظر

آخرین اخبار