سکوت معنادار مسئولان؛ فرصتسوزی بزرگ در ورزش مازندران
نمیتوان از گلایههای مکرر قهرمانان و ورزشکاران مطرح استان نسبت به بیتوجهی و کمکاری این اداره به سادگی عبور کرد.

در تمامی فهرستهای تیم ملی رشتههای مختلف ورزشی، نام ورزشکارانی از استان مازندران به چشم میخورد که نشاندهنده ظرفیت بینظیر و استعدادهای خدادادی این خطه در عرصه ورزش کشور است. با این حال، متأسفانه تاکنون گام مؤثری از سوی اداره ورزش و جوانان، به عنوان متولی ورزش مازندران برای حمایت و توسعه این استعدادها برداشته نشده، بهطوریکه عمده عملکرد این اداره محدود به افتتاح چند سالن ورزشی نیمهکاره و پروژههای ناتمام است که گویی تنها به دنبال پر کردن صورتجلسات و آمارسازی هستند، نه خدمت واقعی به جامعه ورزش. نمونه بارز این سوءمدیریت، سالن ورزشی در منطقه ماهفروجک است که با صرف هزینهای قابل توجه از بیتالمال در اواسط دهه ۷۰ استارت خورده و حالا با گذشت بیش از دو دهه هنوز حتی به مرحله بهرهبرداری نرسیده؛ پروژههایی که عملاً نماد بیتدبیری و اتلاف منابع عمومی هستند. جالب اینکه این سالن در تاریخ 24 تیر 1400 طی یک مراسمی بهطور ویدئو کنفرانس توسط رئیسجمهور وقت افتتاح شد اما همین سه روز پیش رئیس اداره ورزش و جوانان ساری در گفتوگو با اصحاب رسانه به مناسبت روز خبرنگار گفت: حدود دو دهه از ساخت سالن ۶۰۰۰ نفره ماهفروجک ساری میگذرد و نیازمند مطالبهگری اصحاب رسانه هستیم تا بتوانیم اعتبارات ملی را برای تکمیل این پروژه جذب کنیم!!
در کنار این موضوعات، نمیتوان از گلایههای مکرر قهرمانان و ورزشکاران مطرح استان نسبت به بیتوجهی و کمکاری این اداره به سادگی عبور کرد، بهطوریکه در تازهترین نمونه آن، صحبتهای علیرضا یوسفی، قهرمان وزنهبرداری جهان است که در یک برنامه تلویزیونی با تلخی گفت کاش در مازندران به دنیا نیامده بودم؛ زیرا بیمسئولیتی و بیتوجهی مدیران ورزشی باعث شده در بدترین شرایط ممکن تمرین کند و با وجود این، مدال کسب نماید.
این سخنان تامل برانگیز و ناراحت کننده، زنگ خطری است برای تمامی مسئولینی که به جای حمایت از ورزشکاران، تنها به منافع شخصی و شاید قدرتنماییهای صوری خود میاندیشند و البته شاید خیلی هم تقصیری متوجه آنها نباشد، زیرا نگاهی اجمالی به کارنامه گذشته آقایان نشان میدهد که اگر قرار بود هر کس در جای خود قرار گیرد، نهایتا می توانستند روی صندلی یک کارمند بنشینند.
شایان ذکر است که استان مازندران بیشترین سهمیه در فوتبال کشور را در اختیار دارد، اما حتی یک استادیوم استاندارد و قابل اتکا برای برگزاری مسابقات باشگاهی ندارد، تا جایی که اگر مالک باشگاه نساجی با هزینههای شخصی خود برای بهبود چمن ورزشگاه اقدام نمیکرد، تیم محبوب استان مجبور بود مسابقاتش را در استادیومهای دیگر برگزار کند؛ چنانچه در گذشته نیز چنین اتفاقاتی رخ داده که این امر نشاندهنده بیتفاوتی و ضعف مدیریتی در اداره ورزش است.
از طرف دیگر، استفاده از چمن مصنوعی در استان پرباران مازندران و شهرستان نوشهر به تنهایی عمق فاجعه مدیریتی در این استان را نشان می دهد که موجب نارضایتی ورزشکاران و هواداران در این شهر شده است.
بدون شک وجود این حجم از استعداد و ظرفیت در مازندران باید به عنوان فرصتی طلایی دیده شود، نه تهدیدی برای برخی مدیران که با عملکرد ضعیف و عدم شفافیت، سرمایههای ورزشی استان را خواسته و یا شاید ناخواسته به باد میدهند.
سالهاست که ورزشکاران و ورزش دوستان در رسانههای مختلف از نیاز مازندران به مدیریتی شفاف، پاسخگو و متعهد سخن گفتهاند؛ مدیریتی که واقعاً دغدغه ورزشکاران را داشته باشد و نه صرفاً با برگزاری مراسم و افتتاحهای ظاهری، مردم را فریب دهد ولی تا به امروز به جز چند سال انگشت شمار، گوش شنوایی وجود نداشته و ندارد.
به هر حال تا زمانی که اداره ورزش و جوانان استان در چنین شرایطی به کار خود ادامه دهد، نمیتوان انتظار داشت ورزشکاران این خطه در میادین ملی و جهانی بدرخشند و نام مازندران را همواره به عنوان قطب ورزش کشور تثبیت کنند مگر روی غیرت، تمرین و ... خود.