EN
به روز شده در
کد خبر: ۵۵۶۵۱
گزارش روز

عقب‌نشینی دریای خزر؛ زنگ خطری برای سواحل شمال

تحریریه آوش/ ویدیویی که اخیرا در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده و با تصاویر ماهواره‌ای همراه است، بار دیگر هشدارها درباره وضعیت بحرانی دریای خزر را افزایش داده است.

عقب‌نشینی دریای خزر؛ زنگ خطری برای سواحل شمال

ویدیویی که اخیرا در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده و با تصاویر ماهواره‌ای همراه است، بار دیگر هشدارها درباره وضعیت بحرانی دریای خزر را افزایش داده  است. این ویدیو نشان می‌دهد بین 13 سال‌ گذشته، سطح آب خزر در برخی مناطق ساحل نوشهر حدود 150متر عقب‌نشینی کرده است. بازتاب گسترده این تصاویر در فضای مجازی و واکنش‌های دنبال‌کنندگان، این پرسش را دوباره مطرح کرده که چه عواملی ما را به این نقطه رسانده و راهکارهای خروج از بحران کدام‌اند.

از آمار تا چشم‌انداز تلخ

مطالعات علمی نشان می‌دهد تراز آب دریای خزر بسته به منطقه میان 2 تا 3 متر کاهش یافته و در برخی نقاط سواحل شمالی ایران، پیشروی خشکی تا 300 متر نیز ثبت شده است.

دو سال پیش مدیرکل مرکز علوم جوی و اقیانوسی سازمان هواشناسی کشور اعلام کرد در 25 سال اخیر تراز آب خزر حدود 1.5متر کاهش یافته و پژوهش‌هایی که انجام شده نشان می‌دهد این دریاچه کمتر از یک قرن تا از دست دادن یک‌چهارم حجم خود فاصله دارد.

اما اعداد و ارقام تنها بخشی از تصویرند؛ پیامدهای زیست‌محیطی و اقتصادی این کاهش تراز، در زندگی روزمره ساکنان ساحل‌ها و در زیست‌بوم‌های متصل به خزر نمود پیدا کرده است. بیابان‌زایی، پیشروی نمک و ماسه، خشک‌شدن تالاب‌ها و تهدید به نابودی معیشت شیلاتی جوامع محلی، از جمله این اثرات است. گزارش‌هایی از عقب‌نشینی چند هزار متری در برخی نقاط استان گلستان و کاهش عمق بنادر مهم مانند انزلی، نوشهر و آستارا هشداردهنده است.

ریشه‌ها و عوامل کلیدی بحران

کارشناسان دو عامل اصلی را در شکل‌گیری این بحران برجسته می‌کنند. نخست، سدسازی گسترده در حوضه رود ولگا که بیش از 80 درصد آب ورودی به دریای خزر را تامین می‌کند؛ تاکنون بیش از 40 سد بر این رودخانه ساخته شده و کاهش جریان ورودی را در پی داشته است. دوم، تغییرات اقلیمی جهانی که شامل کاهش بارش، افزایش دما و تبخیر بیشتر است. ترکیب این دو عامل یعنی مدیریت منابع آب ورودی و تاثیرات گرم‌ شدن کره زمین دریای خزر را در مسیر خشک ‌شدن تدریجی قرار داده است.

از سوی دیگر، فشارهای محلی مانند برداشت بی‌رویه آب، پروژه‌های انتقال آب پیشنهادی، توسعه‌های بی‌رویه ساحلی، معدن‌ کاوی و فعالیت‌های عمرانی غیرمجاز در حوزه‌های تاثیرگذار بر بارگذاری و آلودگی اکوسیستم‌های پیرامونی نیز تشدید کننده‌اند. این گونه دخالت‌ها، زمانی که با خستگی سیستم‌های آبی به دلیل تغییر اقلیم همراه می‌شوند، می‌توانند پیامدهای غیرخطی و تشدید شونده‌ای به بار آورند.

دیپلماسی محیط زیست، راه‌ حل یا گزینه؟

در گفت‌وگویی که با مسعود امیرزاده، فعال محیط زیست، داشتیم، او نقش پدیده‌های اقلیمی و سیاست‌های منطقه‌ای را در وضعیت خزر برجسته کرد. امیرزاده گفت واقعیت‌های اقلیمی آن‌قدر سخت و تلخ هستند که روایت ‌کردنشان دشوار است و افزود کاهش بارش و افزایش دما فشار سنگینی بر همه سامانه‌های آبی وارد کرده است؛ از رودخانه‌ها و تالاب‌ها تا خود دریای خزر.

امیرزاده در گفت‌وگو با «آوش» تاکید کرد باید واقعیت را پذیرفت و همزمان اقداماتی ترمیمی و پیشگیرانه انجام داد تا وضعیت بدتر نشود.

او گفت یکی از حوزه‌هایی که باید تقویت شود، دیپلماسی محیط زیستی و حقوق بین‌الملل در مسائل مربوط به منابع آب است و افزود بسیاری از مسائل زیست ‌محیطی ایران از طریق سیاست‌ها و اقدام‌های همسایگان و بازیگران منطقه‌ای تحمیل شده است.

امیرزاده با اشاره به سدسازی در کشورهای هم ‌حوزه مانند روسیه و ترکیه، گفت: «ما سالیان سال در حوزه منابع آبی پیرامونی، خفتگی دیپلماتیک داشتیم؛ همسایه‌ها هر کاری خواستند کردند و ما در موضوعات دیپلماسی آبی عقب مانده‌ایم.» او افزود که باید بنیه دیپلماسی محیط زیستی ایران تقویت شود و مسائل مربوط به دریای خزر در معادلات بین‌المللی با روسیه و دیگر کشورها به شکل جدی مطرح شود.

این فعال محیط زیست همچنین به تهدیدهای داخلی اشاره کرد: «ایران را با سدسازی‌های نابجا ضعیف کردند و حالا در شمال کشورمان نیز پروژه‌هایی در دست پیگیری است که می‌تواند فشار مضاعف بیاورد.»

او افزود ساخت سدها و طرح‌های انتقال آب از جمله پیشنهاداتی برای انتقال آب خزر به مناطق مرکزی یا به دریاچه‌هایی دیگر نشان‌دهنده این تصور غلط است که منابع آبی نامحدودند. او گفت که این نگرش می‌تواند در سیستم‌های پیچیده مانند دریای خزر به فجایعی منجر شود.

پیامدها برای زیست‌بوم و معیشت

عقب ‌نشینی آب خزر پیامدهای متعددی دارد که با هم پیوسته‌اند؛ زیست ‌بوم‌های ساحلی و تالابی در معرض تخریب قرار گرفته‌اند، تنوع زیستی کاهش یافته و حلقه‌های معیشتی وابسته به شیلات ضعیف شده‌اند. نمک ‌سوزی خاک‌های ساحلی و پیشروی ماسه‌ها می‌تواند زمین‌های کشاورزی را غیرقابل بهره‌برداری کند و محله‌های ساحلی را به مناطق کم‌ دوام‌تری تبدیل کند.

علاوه بر آن، کاهش سطح آب بر زیرساخت‌های بندری و گردشگری نیز تاثیر می‌گذارد؛ بنادر کوچک و بزرگ با مسائل عملیاتی و اقتصادی روبه‌رو می‌شوند و صنعت گردشگری ساحلی که برای بسیاری از ساکنان شمال کشور منبع درآمد است، تحت فشار قرار می‌گیرد. در نتیجه، مهاجرت از سوی جوامع ساحلی و تشدید آسیب‌های اجتماعی محتمل است.

ضرورت هماهنگی منطقه‌ای و اقدامات ملی

امیرزاده بار دیگر تاکید کرد حل مسئله خزر تنها با اقدامات درون ‌مرزی میسر نیست و اضافه کرد: «ما باید صدای خود را در مجامع بین‌المللی به گوش جهانیان برسانیم و از سازوکارهای حقوق بین‌الملل برای حفاظت از منابع آبی‌مان استفاده کنیم.»

او گفت که همکاری با همسایه‌ها و فعال کردن کنوانسیون‌ها و معاهدات منطقه‌ای می‌تواند نخستین گام باشد، اما افزود که برای تحقق این هدف نیاز به ظرفیت‌سازی در وزارت امور خارجه، دستگاه‌های حقوقی و نهادهای تخصصی محیط زیست داریم.

امیرزاده همچنین پیشنهاد کرد که برنامه‌های ترمیمی در سواحل و تالاب‌ها و سیاست‌های مدیریتی منابع آب باید به‌عنوان اولویت‌های ملی مطرح شوند. به گفته او «باید از برداشت‌های غیرمجاز و پروژه‌هایی که بارگذاری بیشتری بر حوضه‌های آبریز وارد می‌کنند جلوگیری کنیم و تمرکزمان را بر بازگرداندن تعادل اکوسیستمی بگذاریم.»

راهکارهای عملی و فوری پیشنهادی

در میان راهکارهایی که کارشناسان و فعالان محیط زیست مطرح می‌کنند، تقویت دیپلماسی محیط زیستی، توقف یا بازنگری طرح‌های سدسازی و انتقال آب کم ‌پایدار، اجرای پروژه‌های حفاظت و بازتوانی تالاب‌ها و سواحل، و مدیریت یکپارچه حوضه‌ای آب از مهم‌ترین‌ها به شمار می‌آیند. همچنین افزایش آگاهی عمومی و مشارکت محلی در پروژه‌های حفاظت از سواحل و اکوسیستم‌های هیرکانی می‌تواند اثرگذار باشد.

امیرزاده در پایان گفت اگر ما خودمان در دخالت‌های محلی محتاط نباشیم و پیامدهای اجتماعی-اقتصادی و محیط ‌زیستی را نادیده بگیریم، وضعیت خزر از آنچه امروز می‌بینیم هم وخیم‌تر خواهد شد؛ او افزود که زمان برای اقدام فعالانه و هماهنگ در سطح ملی و منطقه‌ای به سرعت در حال کم‌شدن است.

انتخاب در برابر انفعال

دریای خزر با تهدیدی پیش ‌رونده مواجه است که ریشه در ترکیب عوامل محلی، منطقه‌ای و جهانی دارد. انتخاب روشن است؛ یا اقدامات هماهنگ، علمی و سیاسی را در دستور کار قرار دهیم، یا اجازه دهیم بلاتکلیفی و سیاست‌گذاری‌های کوتاه‌مدت، میراثی از تخریب برای نسل‌های آینده باقی بگذارد.

گفت‌وگو با مسعود امیرزاده این نکته را روشن می‌کند که تقویت دیپلماسی محیط زیستی، حفاظت از منابع آبی و پرهیز از تصمیم‌های غیرسازگار با ظرفیت‌های طبیعی، از ضروریات امروز کشور است.

در پایان این پرسش به ذهن می‌رسد که چه اقداماتی را باید در اولویت قرار دهیم تا خزر از مرگ تدریجی نجات یابد؟ پاسخ به این پرسش نیازمند یک گفتمان ملی است؛ گفتمانی که در آن صداهای علمی، محلی و دیپلماتیک با هم شنیده شوند و سیاستی یکپارچه برای حفظ این میراث زیست‌محیطی شکل بگیرد.

ارسال نظر

آخرین اخبار