EN
به روز شده در
کد خبر: ۵۱۵۹۰

چهـار اهرم کلیدی ایـران در مذاکره با آمریکا

رابرت مالی، دیپلمات برجسته آمریکایی و فرستاده ویژه سابق دولت بایدن در امور ایران، در مصاحبه‌ای با یک رسانه معتبر، به تحلیل وضعیت مذاکرات هسته‌ای پرداخته و تأکید کرده است که ایران بر چهار ابزار کلیدی در میز مذاکره تکیه دارد که حاضر نیست به سادگی از آن‌ها چشم‌پوشی کند.

چهـار اهرم کلیدی ایـران در مذاکره با آمریکا
آرمان امروز

آرمان امروز در گزارشی نوشت:

رابرت مالی، دیپلمات برجسته آمریکایی و فرستاده ویژه سابق دولت بایدن در امور ایران، در مصاحبه‌ای با یک رسانه معتبر، به تحلیل وضعیت مذاکرات هسته‌ای پرداخته و تأکید کرده است که ایران بر چهار ابزار کلیدی در میز مذاکره تکیه دارد که حاضر نیست به سادگی از آن‌ها چشم‌پوشی کند.

این اظهارات مالی، که تجربه‌ای طولانی در مذاکرات برجام دارد، در حالی مطرح می‌شود که تنش‌های بین تهران و واشنگتن همچنان ادامه دارد و دور بعدی گفت‌وگوهای غیرمستقیم، با ابهاماتی همراه است.

مالی، که از سال ۲۰۲۱ تا اوایل ۲۰۲۳ مسئولیت هدایت سیاست آمریکا در قبال ایران را بر عهده داشت، این ابزارها را به عنوان اهرم‌های اصلی جمهوری اسلامی توصیف می‌کند که نه تنها قدرت چانه‌زنی ایران را افزایش داده، بلکه مذاکرات را به یک بازی پیچیده و چندلایه تبدیل کرده است.

او هشدار می‌دهد که بدون درک عمیق این عناصر، دستیابی به توافقی پایدار تقریباً غیرممکن خواهد بود.

ابزار اول، ابهام هسته‌ای است که ایران با دقت و استراتژیک ایجاد کرده است. مالی توضیح می‌دهد که تهران با گسترش برنامه هسته‌ای خود فراتر از محدودیت‌های برجام، بدون اعلام رسمی پس از حمله به فردو، یک فضای مبهم و تهدیدآمیز ساخته است.

این ابهام، که شامل غنی‌سازی اورانیوم تا سطوح بالا بدون شفافیت کامل در مورد مقاصد است، غرب را در موقعیتی قرار می‌دهد که نمی‌تواند ریسک نادیده گرفتن آن را بپذیرد.

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بارها از عدم همکاری کامل ایران در مورد بازرسی‌ها انتقاد کرده، و این ابهام به ایران اجازه می‌دهد تا بدون عبور از خط قرمزهای آشکار، فشار روانی بر مذاکره‌کنندگان آمریکایی و اروپایی وارد کند.

رابرت مالی می‌گوید: «ایران می‌داند که این ابهام، بزرگ‌ترین کابوس دیپلمات‌های غربی است؛ آن‌ها نمی‌دانند دقیقاً با چه چیزی روبرو هستند، و این ندانستن، اهرم قدرتمندی است.» در واقع، این استراتژی، یادآور تاکتیک‌های کلاسیک دیپلماسی است که در آن، تهدید بالقوه بیشتر از تهدید واقعی عمل می‌کند، و ایران با حفظ این ابهام، زمان می‌خرد تا در سایر عرصه‌ها امتیاز بگیرد.

دومین ابزار، ذخایر غنی‌شده اورانیوم است که مکان دقیق آن‌ها نامعلوم مانده است. طبق گزارش‌های آژانس، ایران بیش از ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده تا سطوح مختلف انباشته، که بخشی از آن به ۶۰ درصد رسیده – تنها یک گام با سطح تسلیحاتی فاصله دارد.

رابرت مالی در مصاحبه تأکید می‌کند که ایران این ذخایر را نه تنها به عنوان یک دستاورد فنی، بلکه به عنوان یک کارت برنده پنهان نگه داشته است. «ما نمی‌دانیم این مواد کجا ذخیره شده‌اند؛ آیا در تأسیسات شناخته‌شده، یا در مکان‌های مخفی؟ این عدم قطعیت، مذاکرات را فلج می‌کند».

این ابزار، مستقیماً از خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ نشأت گرفته، زمانی که ایران محدودیت‌های غنی‌سازی را کنار گذاشت. اکنون، این ذخایر نه تنها نشان‌دهنده پیشرفت فنی ایران است، بلکه به عنوان یک بیمه‌نامه عمل می‌کند؛ هرگونه فشار بیش از حد از سوی غرب، می‌تواند به استفاده از این مواد برای تسریع برنامه هسته‌ای منجر شود.

رابرت مالی هشدار می‌دهد که بدون توافق بر سر نحوه نظارت و کاهش این ذخایر، هیچ توافقی دوام نخواهد آورد.

سومین اهرم، توان نظامی ایران است که تهران به هیچ وجه حاضر به مذاکره در مورد آن نیست. مالی توصیف می‌کند که این شامل برنامه موشکی بالستیک، پهپادهای پیشرفته و شبکه‌های نیابتی در منطقه می‌شود. ایران موشک‌هایی با برد بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر دارد که می‌تواند اسرائیل و پایگاه‌های آمریکایی را تهدید کند و پهپادهایش در درگیری‌های اخیر، نقش کلیدی ایفا کرده‌اند.

ایران این توان را بخشی از حاکمیت ملی خود می‌داند و حتی در اوج مذاکرات هسته‌ای، حاضر به بحث در مورد آن نیست.

این موضع، ریشه در تجربیات تاریخی ایران از جنگ ایران-عراق و تحریم‌ها دارد، جایی که توان نظامی به عنوان سپر دفاعی عمل کرده است.

آمریکا بارها خواسته است که این برنامه‌ها در توافق گنجانده شود، اما ایران آن را خط قرمز می‌خواند. این اهرم، مذاکرات را به بن‌بست می‌کشاند، زیرا غرب نمی‌تواند چشم بر تهدیدهای منطقه‌ای ببندد، در حالی که ایران بر اصل تفکیک مسائل اصرار دارد.

چهارمین ابزار، مسائل منطقه‌ای است که ایران شاید در آن اندکی انعطاف نشان دهد. مالی اشاره می‌کند که تهران نفوذ خود در سوریه، عراق، لبنان و یمن را به عنوان یک اهرم دیپلماتیک می‌بیند، اما بر خلاف توان نظامی، ممکن است در ازای امتیازات اقتصادی یا هسته‌ای، از شدت حمایت از گروه‌های نیابتی بکاهد. «این تنها حوزه‌ای است که ایران ممکن است کوتاه بیاید، زیرا می‌داند غرب بر ثبات منطقه‌ای حساس است».

برای مثال، کاهش تنش در دریای سرخ یا مذاکرات غیرمستقیم در مورد حوثی‌ها، می‌تواند بخشی از معامله باشد. با این حال، این انعطاف محدود است و وابسته به پیشرفت در مسائل هسته‌ای.

مذاکرات ایران و آمریکا عمدتاً حول همین چهار محور می‌چرخد: ابهام هسته‌ای به عنوان شمشیر داموکلس، ذخایر غنی‌شده به عنوان گروگان نامرئی، توان نظامی به عنوان خط قرمز آهنین، و مسائل منطقه‌ای به عنوان نقطه احتمالی مصالحه. رابرت مالی در مصاحبه‌اش تأکید می‌کند که آمریکا باید این ابزارها را به رسمیت بشناسد تا بتواند استراتژی مناسبی اتخاذ کند. از زمان خروج ترامپ از برجام، ایران این اهرم‌ها را تقویت کرده است.

ترامپ تلاش کرده با سیاست «فشار حداکثری معکوس» مذاکرات را احیا کند، اما موانعی مانند انتخابات میان‌دوره‌ای آمریکا، اعتراضات داخلی و تنش‌های اسرائیلی، کار را سخت کرده است.

باید دید که بر سر کدام‌یک از این موارد به تفاهم می‌رسند. ابهام هسته‌ای احتمالاً با بازگشت به نظارت‌های سختگیرانه آژانس حل می‌شود، و ذخایر غنی‌شده با تعهد به کاهش تدریجی.

مسائل منطقه‌ای هم می‌تواند پلی برای اعتمادسازی باشد، با کاهش حمایت از حزب‌الله.

رابرت مالی می‌گوید: «اگر آمریکا تضمین‌های محکمی بدهد، ایران هم کوتاه می‌آید، اما زمان تنگ است.»

 

ارسال نظر

آخرین اخبار