EN
به روز شده در
کد خبر: ۴۹۵۸۷

دوره این رئیس جمهور به دیکتاتوری می رسد

در حدود نه ماهی که از ریاست‌جمهوری ترامپ در دور دوم می‌گذرد، او، به معنای واقعی کلمه، سیاست در آمریکا را فردی و شخصی کرده است. اغراق نیست اگر گفته شود که هیچ‌گاه در تاریخ معاصر آمریکا، بدین حد، تجمیع قدرت در فرد رئیس‌جمهور صورت نگرفته است.

دوره این رئیس جمهور به دیکتاتوری می رسد
اطلاعات

سید محمدکاظم سجادپور در یادداشتی در روزنامه اطلاعات نوشت:

 در روز شنبه ۱۸اکتبر ۲۰۲۵ (۲۶/۷/۱۴۰۴)، در بیش از ۲۶۰۰شهر ایالات متحده، میلیون‌ها نفر دست به تظاهرات علیه سیاست‌های ترامپ زدند. برخی شمار شرکت‌کنندگان را بین ۶تا ۷میلیون نفر تخمین می‌زنند. تظاهرات بدون حادثه برگزار شد. شعار محوری این تظاهرات عظیم و کم‌سابقه، «نه به شاه» بود. استعاره‌ای که در آن از رفتار سیاسی ترامپ در بیش از هشت ماه دور دوم، انتقاد شدید شده و برنامه سیاسی او را تغییر ساختار سیاسی آمریکا از جمهوری به پادشاهی قلمداد کرده و در یک کلام، تظاهرات‌کنندگان ترامپ را دیکتاتوری ترسیم کردند که در پی نابودی دموکراسی آمریکایی است. 

یکی از پلاکاردها بیان می‌داشت که «پادشاهی در ۱۷۷۶مرد». اشاره به انقلاب مهم آمریکا علیه حاکمیت و سلطنت انگلیس و برقراری جمهوری در آن کشور، حائز اهمیت است. جالب آن‌که ترامپ در مصاحبه‌ای در ناکس، به کوتاهی گفت که «من پادشاه نیستم». بی‌تردید این تظاهرات نقطه‌عطفی در جامعه آمریکاست و درخور توجه می‌باشد.

 

 

چگونه می‌توان در پرتو تحولات مربوط به دوران دوم ریاست‌جمهوری ترامپ، این تظاهرات را در منظری جامعه‌شناسانه مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؟ در پاسخ باید به «چگونگی اعمال قدرت ریاست‌جمهوری توسط ترامپ در دور دوم»، به «واکنش‌ها و پاسخ‌های نخبگان و مردم به رفتار سیاسی ترامپ» و سرانجام به «برآیند و نتایج احتمالی» توجه داشت. ذکر این نکته ضروری است که آنچه در داخل آمریکا از نظر سیاسی می‌گذرد، صرفاً در چارچوب داخلی آن کشور محصور نبوده و اثرات عمیق بر رفتار خارجی ایالات متحده دارد و بین سیاست داخلی و رفتار خارجی آمریکا، پیوندی ناگسستنی و همه‌جانبه وجود دارد.

در حدود نه ماهی که از ریاست‌جمهوری ترامپ در دور دوم می‌گذرد، او، به معنای واقعی کلمه، سیاست در آمریکا را فردی و شخصی کرده است. اغراق نیست اگر گفته شود که هیچ‌گاه در تاریخ معاصر آمریکا، بدین حد، تجمیع قدرت در فرد رئیس‌جمهور صورت نگرفته است.

 

 

این تجمیع قدرت فردی حداقل سه ویژگی و شاخصه دارد. اول، تکیه بیش‌ازحد بر «دستورالعمل‌های اجرایی» رئیس‌جمهور دارد. توضیح آن‌که رئیس‌جمهور آمریکا می‌تواند برای اجرای قانون، با توجه به تشخیص مصلحت عمومی، دستورالعمل‌های اجرایی صادر کند. اما آنچه در دوران ترامپ رخ داد، دستورالعمل‌های اجرایی بیش‌ازحد صادر شده و مهم‌تر آن‌که جایگاه قانون پیدا کرده و در واقع ریاست‌جمهوری، در موضع قانون‌گذار قرار گرفته است.

در برخی از موارد، رئیس‌جمهور در طی یک روز در چند ماه گذشته، چندین دستور اجرایی صادر کرده است. صدور این دستورات اجرایی به معنای افزایش سهم قدرت رئیس‌جمهور و نادیده گرفته شدن دیگر کنشگران است. این ویژگی قدرت‌گرایی ترامپ، انتصاب وفاداران به شخص او، همراه با تخریب نهادهای بوروکراتیک آمریکاست. مدتی است که نظام بوروکراتیک و کارشناسی آمریکا باید تأییدکننده نظرات و دیدگاه‌های ترامپ باشد و اگر نظر مخالفی بدهند که بنیاد و ریشه کارشناسانه داشته باشد، نه‌فقط مورد قبول نیست، بلکه پاک‌سازی می‌شوند. این روند، به نیروهای مسلح آمریکا نیز کشیده شده است.

 

 

 ویژگی سوم، نحوه برخورد با مخالفین سیاسی ترامپ در مجموعه و منظومه سیاسی ایالات متحده است. واضحاً با اعلام تنفر و انزجار از دشمنان خود، ترامپ با سیاسی کردن وزارت دادگستری آمریکا، برای آن‌ها تشکیل پرونده داده است. در ادبیات سیاسی معاصر آمریکا، از تسلیحاتی شدن وزارت دادگستری آمریکا سخن گفته می‌شود. بدین معنی که ترامپ، از طریق وزارت دادگستری و امکانی که این وزارتخانه فراهم کرده، به قلع و قمع مخالفین پرداخته است. دو نفر از برجسته‌ترین آن‌ها، جیمز کومی، رئیس سابق اف‌بی‌آی و جان بولتون، مشاور امنیت ملی شخص ترامپ در دور اول است.

ولی این موارد منحصر به آن دو نیست. فراتر از آن، ترامپ و تیم او سعی کرده‌اند که آزادی‌های سیاسی و مدنی را کاهش دهند و فضای کنش سیاسی را محدود کنند. در این راستا، ترامپ و همراهان او به جنگ شبکه‌های خبری و همچنین رسانه‌ها رفته‌اند. این مجموعه باعث شده که او را «پادشاه ترامپ» بخوانند و البته با این روند مخالفت‌ها صورت گرفته و در حال صورت گرفتن است. 

 

 

مخالفین ترامپ، متقابلاً اولاً سعی کرده‌اند که از ابزارهای قانونی استفاده کرده و با مراجعه به دادگاه‌ها و بهره‌برداری از ظرفیت‌های حقوقی، مانع اقدامات دیکتاتورگرایانه شوند که آخرین آن‌ها مراجعه به دادگاه برای جلوگیری از ارسال گارد ملی به برخی از ایالت‌هاست. توضیح آن‌که ترامپ، به بهانه مبارزه با جرم و جنایت و همچنین اطمینان از روند اخراج مهاجرین غیرقانونی، به ایالت‌هایی که فرمانداران ایالتی از حزب او نیستند، گارد ملی ارسال کرده و می‌خواهد این اقدام را افزایش دهد. مراجعه به دادگاه، یکی از راه‌های مقابله با این اقدام و سایر اقدامات او بوده است.

ثانیاً مخالفین، مخصوصاً در این تظاهرات اخیر، با استفاده از بسیج مردم، مخالفت با سیاست‌های او را از حالت حزبی خارج کرده و وجه همگانی می‌دهند. به نظر می‌رسد این نوع تظاهرات به فاصله‌های چندماهه افزایش یابد. برآیند اقدامات ترامپ و البته مخالفین او چندان روشن نیست. اما حداقل دو ویژگی را می‌توان مورد شناسایی و مدنظر قرار داد. اول آن‌که دوقطبی شدن جامعه آمریکا ادامه خواهد یافت. 

طرفداران ترامپ نیز کم نیستند و بسیار تند با مخالفین برخورد می‌کنند. جانسون، رئیس جمهوری‌خواه مجلس نمایندگان، در مورد تظاهرات اخیر گفت: «این تظاهرات نه ضدترامپ بلکه ضدایالات متحده است.» دوقطبی ادامه خواهد یافت. اما ویژگی دوم، بروز حرکت‌های آونگی در سیاست داخلی آمریکاست. آمریکا از ابتدای تأسیس، بین دو گرایش کلان در اداره جامعه، حرکت‌های آونگی داشته است. احتمال حرکت‌های آونگی، مخصوصاً در انتخابات میان‌دوره‌ای، نباید از نظر دور داشت.

 

ارسال نظر

آخرین اخبار