وقتی دیگر توپ گم نشد
روایتی متفاوت از نقشآفرینی «ناصر تقوایی» در تصویربرداری تلویزیونی مسابقات فوتبال

روزنامه ایران در یادداشتی نوشت:
داستان حضور زندهیاد ناصر تقوایی، کارگردان شاخص و برجسته سینمای ایران، در استادیوم بزرگ آزادی و جانمایی دوربینهای تلویزیونی برای رفع مشکلات تصویربرداری مسابقات فوتبال، در نوع خود بینظیر و کمنظیر در تاریخ رسانهای کشور است.
استاد تقوایی هیچگاه عشق و دلبستگی عمیق خود به فوتبال را از همکارانش پنهان نمیکرد. علاقه او به تیمهای شاهین، پاس و نیز به فوتبال آبادان زبانزد بود تا آنجا که ناصر شفق، مدیرعامل وقت باشگاه پاس تهران، درباره او گفته است:«استاد تقوایی فوتبالیترین کارگردان تراز اول سینمای ایران بود.»
این تهیهکننده سینما که سالهای بسیاری را در فوتبال ایران و مدیریت باشگاهها سپری کرده است، درباره همکاری تقوایی چنین روایت میکند:«در آن دوران یکی از ایرادهای جدی که به نحوه پوشش تلویزیونی مسابقات فوتبال وارد میشد، این بود که دوربینها در بسیاری از لحظات، توپ را گم میکردند. روزی استاد تقوایی به باشگاه پاس آمد و پیشنهاد داد که میتواند در رفع این مشکل کمک کند. من با اشتیاق پذیرفتم و موضوع را با مسئولان صداوسیما و مدیران مجموعه آزادی درمیان گذاشتم تا با حضور در ورزشگاه، راهحلی پیدا کنیم.» ناصر شفق در ادامه توضیح میدهد:«باورکردنی نبود؛ استاد تقوایی با صبر و دقتی مثالزدنی، نزدیک به چهار ساعت در ورزشگاه آزادی از پلهها بالا و پایین رفت تا بهترین نقاط را برای استقرار دوربینها بیابد. خوشبختانه مسئولان صداوسیما و مدیران ورزشگاه نیز از این اقدام استقبال کردند. هر کس آن روز در استادیوم حضور داشت، با دقت از توضیحات استاد یادداشتبرداری میکرد. ناگهان استاد رو به من کرد و گفت:«چند کیسه گچ میخواهم!» بلافاصله پیگیری کردم و چند کیسه گچ آوردند. استاد همانجا نقاط مورد نظرش را با گچ علامتگذاری کرد تا گروه فنی صداوسیما محل دقیق استقرار دوربینها را فراموش نکنند.»
او ادامه میدهد:«در آن زمان مسابقات معمولاً با دو یا نهایتاً سه دوربین پوشش داده میشد؛ اما نکته جالب این بود که استاد حدود دوازده نقطه را برای نصب دوربینها مشخص کرد تا اگر در آینده امکان استفاده از دوربینهای بیشتر فراهم شد، موقعیتها از پیش تعیین شده باشد. شاید باورتان نشود، اما پس از آن طرح تخصصی، دیگر هیچ دوربینی در پوشش بازیها توپ را گم نمیکرد. برای اولینبار، تصویری کامل و منسجم از جریان مسابقه به دست آمد. حتی امروز با وجود پیشرفتهای چشمگیر فناوری، همچنان بخش عمدهای از دوربینها در همان نقاطی قرار میگیرند که استاد تقوایی تعیین کرده بود؛ نشانهای روشن از آیندهنگری و بینش بینظیر او.»
با این همه، نقش ناصر تقوایی تنها به اصلاح پوشش تصویری فوتبال محدود نمیشد. علاقه عمیق و بیپایان او به فوتبال برای بسیاری از چهرههای سینمایی و ورزشی شناخته شده بود. او از معدود هنرمندان نامدار کشور بود که بازیکنان دوران خود را با لقبهای فوتبالی میشناخت و درباره آنان با شور سخن میگفت. تقوایی دلبسته مکتب شاهین و پاس بود و با بسیاری از ستارگان ماندگار این دو تیم دوستی دیرینه داشت. خاطره حضورش در ورزشگاه امجدیه و تماشای پیروزی تاریخی ایران برابر اسرائیل را بارها برای دوستان همدورهاش بازگو میکرد. او از علاقه خود به نشستن زیر ساعت امجدیه یاد میکرد؛ عادتی که نشان میداد هیچگاه نتوانسته بود از فوتبال فاصله بگیرد.
ناصر شفق در ادامه روایت خود از شناخت و علاقه استاد نسبت به فوتبالیستهای نسلش میگوید:«استاد تقوایی آشنایی و شناخت چشمگیری از تیمهای بزرگ فوتبال ایران داشت. او معتقد بود مرحوم نوریخدایاری یکی از استعدادهای ویژه و دستنیافتنی فوتبال ایران است، هرچند استعدادش هرگز آنچنان که باید شکوفا نشد. علاقه بسیاری به حسن حبیبی و ابراهیم قاسمپور داشت و مرحوم محمد رنجبر را با لقب «رئیس» صدا میکرد. دوستیاش با جعفر کاشانی، پرویز قلیچخانی و عبدالرضا برزگری زبانزد خاص و عام بود.»
بدینسان، ناصر تقوایی نهتنها در سینمای ایران اثری ماندگار بر جای گذاشت، بلکه در حافظه فوتبال ایران نیز به عنوان هنرمندی عاشق، دقیق و آیندهنگر، نامش با احترام و تحسین جاودانه ماند.