EN
به روز شده در
کد خبر: ۴۰۰۶۱

چرا ترسیده‌ایم؟!

«من عاشق اقتصاد آزاد هستم... کاش روزی را ببینم که اقتصاد رقابتی شود. روزی که رانت‌های اقتصاد دولتی برچیده شود. روزی که دولت، خدمتگزار واقعی تولید و سرمایه کشور باشد. روزی که قوه قضائیه محکم پشت سرمایه‌دار بایستد.

چرا ترسیده‌ایم؟!
شرق

حسین حقگو در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت:

«من عاشق اقتصاد آزاد هستم... کاش روزی را ببینم که اقتصاد رقابتی شود. روزی که رانت‌های اقتصاد دولتی برچیده شود. روزی که دولت، خدمتگزار واقعی تولید و سرمایه کشور باشد. روزی که قوه قضائیه محکم پشت سرمایه‌دار بایستد. روزی که مجلس تنها به این دلیل تشکیل جلسه دهد که فضای کسب‌وکار را بهبود بخشد...» (مهندس محسن خلیلی در گفت‌وگو با ماهنامه مهرنامه- 25/05/1393).

1- شاید چند سالی بیشتر نیست که جامعه در حال خلاصی از سیطره پارادایم ضدیت با سرمایه‌داری و پذیرش بازار آزاد و رقابتی و تنفس در فضای غیرایدئولوژیک اقتصادی است. بخشی از این تحول مهم به واسطه تأثیر تحولات جهانی و فروریختن دیوار برلین و سقوط کمونیسم و بخشی دیگر ناشی از ناکارآمدی سیاست‌های دولت‌مدارانه و متمرکز در کشورمان و همچنین تلاش‌های فکری و تبلیغی افراد و نهادهایی است که داوطلبانه یا از منظر تأمین منافع صنفی و گروهی به تبیین و تبلیغ اصول علمی اقتصاد و تحلیل مسائل و وقایع و حوادث اقتصادی از منظر اقتصاد آزاد و رقابتی پرداخته‌اند. بخشی از این تلاش‌ها بازخوانی تاریخ معاصر اقتصاد کشور و نقش کارآفرینان یا همان سرمایه‌داران در ایجاد پیشرفت و توسعه اقتصادی این سرزمین بوده است؛ کسانی که قبل از آن زالوصفت و ضد مردم و کارگر و... تصویر می‌شدند. تک‌نگاری‌ها و بیوگرافی‌ افرادی مانند  ایروانی و خسروشاهی و برخوردار و... (سعیدی- شیرین‌کام) و 50 کنشگر اقتصادی (سعیدی- فرجام‌نیا) و... و برگزاری جشنواره امین‌الضرب از طرف اتاق تهران در معرفی کارآفرینان برتر و پیش‌کسوت و... و ساخت مجموعه‌هایی مانند «کارستان» (بنی‌اعتماد- میرتهماسب) و... ازجمله این تلاش‌ها بوده است. تلاش‌هایی که به نظر ثمربخش واقع شده و در کنار سایر تحولات، درک اجتماعی را از سرمایه‌داری، بنگاه‌داری و... تغییر داده و در سمت مثبت ذهنیت جامعه نشانده است. چنان‌که حتی سریالی پرمخاطب (تاسیان- تینا پاکروان) با شخصیت‌پردازی مثبت از یک سرمایه‌دار ساخته شد که شاید اولین نمونه در نوع خود باشد (فراموش‌شدگان- تجارت فردا -18/05/1404).

یادداشت اخیر سه فعال سیاسی (عبدی، زاهد و مهاجری) به نحوی گذرا این تحول گفتمانی را نشان می‌دهد: «ما جوانان نسلی هستیم که با گرایش ضد‌سرمایه‌داری و مخالف با سازوکار اقتصاد بازار، وارد میدان سیاست شدیم... . سرمایه‌دار به‌عنوان موجودی خون‌آشام و... شناخته و معرفی می‌شد و به تبع آن سرمایه‌گذاری‌های بخش خصوصی و رقابت از اقتصاد ایران رخت بربست و در عوض نظام کنترلی و قیمت‌گذاری ارز وکالا و نرخ بهره و توزیع کوپنی و اقتدار دولتی جای آن را گرفت... . غیرمنصفانه نیست اگر بگوییم خسارتی که از این ناحیه به کشور وارد شد، کمتر از زیان‌های تخریب جنگ نبود» (اعتماد- 15/06/1404).

2- از منظر نظام حکمرانی نیز به نظر می‌رسد تا حدودی با این درک جدید از سرمایه‌دار و توسعه و پیشرفت در چارچوب منطق بازار موافق بوده و با برون‌گرایی اقتصادی (منشور اقتصاد مقاومتی) همراه شده و در اسناد قانونی نیز بر ضرورت جذب سرمایه‌گذاری خارجی و حمایت از کارآفرینان و بخش خصوصی و... تأکید کرده است. اما این حرکت در مدار علم اقتصاد و تجربه کشورهای موفق در امر توسعه، در این سال‌ها از دو سو مورد تهدید و تحدید قرار گرفته است: پوپولیسم داخلی و تحریم‌های خارجی. روی ‌کار آمدن دولت پوپولیست نهم اولین ضربه بزرگ را به این روند زد و جهت‌گیری اقتصاد کشور را از صنعت و توسعه صنعتی در پیوند با بازار و زنجیره و تولید جهانی و متکی به صنایع کوچک و متوسط و تولید فناورانه و کارآفرینان مستقل به سمت اقتصادی توزیعی و یارانه‌ای و منبع‌محور و درون‌گرا و بنگاه‌های شبه‌دولتی و خصولتی برآمده از اجرای غلط سیاست‌های کلان اصل 44 منحرف کرد.

دومین واقعه نیز تحریم‌های بین‌المللی در همان سال‌ها بود که عملا فضای رانتی، توزیعی و ضد‌صنعتی را با تشدید ممنوعیت‌ها و محدودیت‌های تجاری و افزایش ریسک‌های اقتصادی و سرکوب قیمت‌ها و... گسترده‌تر و عمیق‌تر کرد. نتیجه این دو روند، هر‌چه کوچک‌تر‌شدن اقتصاد صنعتی و بزرگ‌تر‌شدن اقتصاد رانتی و صادرات مواد خام و کمتر فراوری‌شده و صنعتی متکی به منابع انرژی ارزان بوده است. چنان‌که سهم صنعت از تولید ناخالص داخلی از 19.5 درصد در سال 1390 به 12.5 درصد در سال 1399 سقوط کرد و سهم صنایع ساخت‌محور از تولیدات صنعتی کشور نیز در چند دهه اخیر روند نزولی داشته و از 12 به 10 درصد کاهش یافته و‌  ... برعکس سهم صنایع منبع‌محور از 12.5 درصد به 38.5 درصد افزایش یافته است و 50 درصد صادرات صنعتی کشور به همین محصولات منبع محور تعلق گرفته است، در مقابل سهم 0.5 درصدی صادرات محصولات صنعتی با فناوری پیشرفته؛ حرکتی که «حالت طبیعی یک زنجیره ارزش نیست، بلکه بیشتر شبیه یک الاکلنگ است: بخش‌های بالادستی (مثل فولاد و پتروشیمی) رشد کرده‌اند، اما صنایع پایین‌دستی و مصرف‌کننده داخلی تضعیف شده‌اند... .

این تغییر ساختار نه ناشی از استراتژی هدفمند صنعتی، بلکه محصول شرایط بیرونی مانند تحریم‌ها، وابستگی به درآمد نفتی و سیاست‌های ناپایدار بوده است (دکتر مسعود نیلی- 28/05/1404). نکته مهم آنکه حتی همان صنایع منبع‌محور و متکی به انرژی ارزان نیز (صنایع فولاد، سیمان و...) به سبب تشدید تحریم‌ها و کاهش درآمدهای دولت از سویی و افزایش هزینه‌های خارجی و داخلی (سازمان‌ها و نهادهای غیرمولد و پرهزینه) و نبود سرمایه‌گذاری لازم در منابع نفتی و گازی و خطوط انتقال و... با مشکلات بزرگ و کاهش تولید مواجه شده‌اند. در‌واقع روند نزولی رشد ارزش افزوده و سهم بخش صنعت در تولید ناخالص داخلی و نیز افزایش شدید اتکای تولید صنعتی به انرژی و منابع معدنی سبب تنزل جایگاه صنعت و سرمایه‌داری صنعتی در کشورمان شده که این خود به اختلال در فرایند توسعه اقتصادی، کاهش قدرت ملی و تحمیل آثار سوء اجتماعی و ظهور افراد و جریان‌هایی انجامیده است که کمتر نسبتی با توسعه و پیشرفت این سرزمین دارند که بسیار ترس‌آور است. 

3- امروز اگر «بابک زنجانی‌»ها دست بالاتر را در فضای اقتصادی کشور یافته‌اند و افراد و جریان‌های قدرتمندی نیز از آنان حمایت می‌کنند، نتیجه این روند معیوب، توسعه اقتصادی و صنعتی و تضعیف شدید نوآوری و خلاقیت و ارتباط با جهان آزاد است؛ روند معیوبی که متأسفانه در صورت به کار افتادن مکانیسم ماشه و بزرگ‌شدن اقتصاد غیررسمی و سایه، بیش‌از‌پیش تشدید می‌شود. چه در صورت اجرای کامل این تحریم‌ها (صادرات تنها 450 هزار بشکه نفت و درآمد صادراتی 7.3 میلیارد دلاری -صندوق بین‌المللی پول- دنیای اقتصاد- 17/06) و چه اجرای ناقص آن به واسطه حمایت چین و روسیه و... (صادرات 925 هزار بشکه و درآمد صادراتی 14.9 میلیارد دلاری- همان) که فشارهای سنگینی به اقتصاد کشور وارد می‌کند و نتیجه‌ای جز تشدید وابستگی کشور به صادرات نفت و گاز و مواد خام و کمتر فراوری‌شده پتروشیمی و... بزرگ‌تر شدن مافیاهای اقتصادی و مرگ نوآوری ندارد. اگر محسن خلیلی و «محسن خلیلی‌»ها نماد ارزش‌ها و تلاش‌های خلاقانه نسلی از فعالان اقتصادی و صنعتی و برنامه‌ریزان و سیاست‌گذاران میهن‌دوستی‌اند که با تمام افق‌های باز نسبت داشته‌اند، بابک زنجانی و «بابک زنجانی‌»ها نماد و نشانه سرمایه‌سازی تصنعی و توسعه الیگارشیک (کیومرث اشتریان- «شرق»- 16/04) متکی به رانت‌های عظیم‌اند که نسبتی با جهان دانش‌محور امروز ندارند و در صورت نبود چاره‌اندیشی عاجل، دولت و نظام اقتصادی کشور را مانند همتایان روسی خود به تسخیر درآورده و ریشه‌های الگوی اقتصاد آزاد و رقابتی و سرمایه‌دار کارآفرین در خدمت پیشرفت و توسعه کشور را که نهالی تازه احیا شده است، «ای دریغا! به برم می‌شکند»؛ که چنین مباد!

 

برچسب ها

ارسال نظر

آخرین اخبار