مشکل این مردم حذف صفرهای اسکناس نیست
مشکل واقعی اقتصاد ما به ویژه در بُعد معیشت مردم، لفظ «ریال» یا «تومان» نیست. با حذف صفرها از چهره اسکناس هم نمیتوان روی چالش های اصلی اقتصاد ملی سرپوش گذاشت و قدرت تحلیل رفته خرید مردم را بَزَک کرد.

کامران نرجه در یادداشتی در روزنامه اطلاعات نوشت:
لایحه حذف ۴ صفر از پول ملی که با موافقت دولت و نمایندگان کمیسیون اقتصادی قرار است بهزودی در صحن علنی مجلس شورای اسلامی بررسی شود، اگرچه در تسهیل محاسبات پولی دارای اهمیت است، ولی در مقایسه با سایر راهبردها برای رفع مشکلات اقتصاد ملی از اولویت برخوردار نیست.
مدافعان حذف ۴ صفر اضافی از پول ملی اجرای این برنامه را به عنوان راهکاری برای سادهسازی محاسبات مالی، کاهش حجم اسکناس و افزایش کارایی نظام پولی کشور ضروری میدانند که صدالبته جای هیچ شبهه و شکی در منطق این دیدگاه نیست. اما مساله این است که اجرای این برنامه بدون مهار تورم و ایجاد ثبات اقتصادی در بازارها، صرفاً یک اصلاح ظاهری است و نهتنها مشکلات ساختاری اقتصاد را برطرف نمیکند، بلکه میتواند هزینههای اجرایی سنگینی بر دوش دولت و مردم بگذارد.
رئیس کل بانک مرکزی معتقد است در سه دهه اخیررشد نرخ تورم منجر به کاهش ارزش پول ملی شده و اکنون ارزش ریال ایران در برابر ارزهای خارجی به صورت وحشتناکی نزول کرده و باعث اُفت غرور ملی در بازارهای بین المللی شده است؛ بنابر این باید صفرهای اضافه از پول ملی حذف شود.
با این وجود حتی خود وی هم اعتراف می کند حذف ۴ صفر از پول ملی کمکی به کاهش نرخ تورم مزمن اقتصادی ایران نخواهد کرد و اساساً اجرای این برنامه به دنبال چنین هدفی نیست.
این دیدگاه در حالی مطرح می شود که به زعم قاطبه کارشناسان از هر طیف و جناح فکری مهمترین مشکل فعلی اقتصاد ایران وجود تورم حاد توأم با رکود فزاینده در بازارها است و بدیهیاست هرپیشنهادی که به کاهش نرخ تورم و ایجاد رونق در بازارها منجر شود، یقیناً موجب تقویت ارزش ریال ایران و ارتقای غرور ملی در بازارهای بین المللی خواهد شد.
اما حذف صفرهای اضافی از پول ملی هرگز به دنبال چنین هدفی نیست و حتی اقدامی پرهزینه و پر دردسر برای دولت و مردم است که می تواند به تشدید رکود تورمی در اقتصاد کمک کند.
تجربه جهانی هم نشان داده که حذف صفر در شرایط بیثباتی اقتصادی نهتنها به بهبود اوضاع منجر نمیشود، بلکه میتواند با اثرات روانی منفی، موج جدیدی از تورم انتظاری را ایجاد کند.
در شرایطی که به دلیل شرایط خاص فعلی هنوز بیم افزایش نرخ تورم از اقتصاد کشور رخت نبسته و رکود بازارهای پیشران هم به استناد آمارهای رسمی در حال تشدید است، چنین اقداماتی تنها میتواند اثر کوتاهمدت بر مبادلات روزمره داشته باشد و در نهایت پس از یکاوجگیری مجدد در نرخ تورم، کارکرد خود را از دست خواهد داد.
با حذف صفرهای اضافی از پول ملی، اسکناس ۱۰ هزار تومانی فعلی (۱۰ تومانی آینده) به عنوان رُندترین و کوچکترین قطعه اسکناس در مبادلات روزمره بازار رایج خواهد شد و احتمالا اسکناس ۵هزار تومانی فعلی هم به شکل سکه ۵ تومانی به چرخش می افتد.
اما وظیفه ذاتی اسکناس های کوچکتر در مبادلات خُرد از بین نمیرود و کمبود آنها در نظام پولی، فعالان بازار را به سمت رُند کردن ارقام در محاسبات مالی وادار می سازد که همین مساله به تشدید گرانی کالا و خدمات (بخوانید رشد نرخ تورم) منجر می شود. در واقع، چنین اقدامی در شرایط فعلی ممکن است نرخ تورم ۳۵ درصدی اقتصاد ایران را تحریک کند و فشار روانی بیشتری به جامعه وارد سازد.
مشکل واقعی اقتصاد ما به ویژه در بُعد معیشت مردم، لفظ «ریال» یا «تومان» نیست. با حذف صفرها از چهره اسکناس هم نمیتوان روی چالش های اصلی اقتصاد ملی سرپوش گذاشت و قدرت تحلیل رفته خرید مردم را بَزَک کرد.
برای حقوق بگیری که اکنون ماهانه ۱۵۰ میلیون ریال دستمزد میگیرد و حداقل هزینه سبد معیشت خانوار او بیشتر از ۴۰۰میلیونریال در ماه است، در آینده هم اتفاق مثبتی نخواهد افتاد، زیرا همچنان ماهانه ۱۵ هزار تومان دریافت میکند ولی به ماهانه ۴۰هزار تومان نیاز دارد.
از طرف دیگر رشد نرخ تورم و بزرگشدن اعداد در مبادلات بازار که اینک باعث شده واحدهای پولی جدیدی مانند همت (هزارمیلیارد تومان) در محاسبات بزرگ رایج شود، با کدام تضمین در آینده ادامه نخواهد یافت و نظام محاسباتی کشور را مجبور به استفاده از واحدهای پولی جدیدتر با اسامی ساده تر نخواهد کرد؟
رئیس کل بانک مرکزی به موازات دفاع از برنامه حذف صفرها میگوید که به دلیل رشد نرخ تورم و نیاز بازار به اسکناسهای دُرشت، بزودی چک پول ۵۰۰ هزار تومانی در نظام بانکی منتشر میشود.
بدیهی است این سیاست هم کمکی به کاهش نرخ تورم نخواهد کرد و همین قطعه چک پول جدید (که در آینده اسکناس ۵۰۰تومانی نامیده خواهد شد) کارایی خود را از دست می دهد و نیاز بازار به اسکناس های درشت باقی خواهد ماند.
این درحالیست که اقتصادهای محکم و با پشتوانه به دلیل کنترل نرخ تورم هرگز نیازی به انتشار اسکناسهای درشت ندارد. به عنوان نمونه بزرگترین اسکناس رایج در مبادلات روزمره آمریکا ظرف ۷۰ سال گذشته فقط اسکناس ۱۰۰دلاری است و قطعات بزرگتر صرفاً کاربردی نمایشی و موزه ای دارند.
این نکته نشان می دهد برای رفع مشکل مبادلات پولی نباید سراغ راهکارهای نمایشی و پاک کردن صورت مساله رفت. آنچه به افزایش کارایی نظام پولی یک کشور کمک میکند، فقط ثبات بازارها و کنترل نرخ تورم است، نه اقدامات زودگذری نظیر حذف صفر از پول ملی!