درمان تب با شکستن دماسنج
حذف چهار صفر از پول ملی تصویب شد اما آیا این مصوبه به عنوان ابزاری برای مهار تورم موثر خواهد بود؟

رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی از تصویب حذف ۴ صفر از پول ملی در این کمیسیون خبر داده و گفت: همچنین نام «ریال» به عنوان واحد پول ملی مصوب شد. هرچند پیشنهاد دولت به رسمیت شناختن تومان به عنوان واحد پول ملی و قِران بهعنوان واحد خرد پولی بود اما کمیسیون اقتصادی مجلس علیرغم اینکه تومان دارای پیشینه تاریخی در ایران است، همچنان بر ریال پافشاری کرد و فقط قِران را به عنوان واحد خرد پولی پذیرفت.
حذف صفر از پول ملی (redenomination)، یک سیاست پولی است که به طور معمول در شرایط تورم بالا و کاهش ارزش پول رایج اجرا میشود. هدف اصلی این کار، تسهیل مبادلات، سادهسازی محاسبات و بازگرداندن "اعتبار" به واحد پولی است. این اقدام اغلب با معرفی اسکناسها و سکههای جدید با ارقام کمتر همراه است. اما اساسا این سیات به تنهایی صرفا یک عمل نمایشی و بیفایده است.
پیشینه تاریخی حذف صفر از پول ملی در دنیا
با بررسی پیشینه تاریخی این اقدام از سوی دولتها متوجه میشویم که حذف صفر از پول ملی، رویکردی است که در طول تاریخ توسط کشورهای مختلفی به کار گرفته شده، هرچند که این اقدام به تنهایی تاثیری جز در امور حسابداری و مالی نداشتهاند.
حذف صفر از واحد پولی کشورها، نخستین بار در آلمان و پس از جنگ جهانی اول رخ داد. از سال ۱۹۶۰ تاکنون، در ۷۱ مورد دولتهای در حال توسعه، مجبور به حذف چندین صفر از پول ملی خود شدهاند. طی این مدت ۱۹ کشور یک بار اقدام به حذف صفر کرده و ۱۰ کشور نیز ۲ بار این سیاست را اجرا کردهاند. آرژانتین، یوگسلاویِ سابق و برزیل، زیمبابوه، ترکیه و هلند از جمله کشورهایی بودند که از سیاست حذف صفر از پول خود را اجرا کردهاند.
موفقیت ترکیه در کنترل تورم و سپس حذف شش صفر از لیر در سال ۲۰۰۵، ناشی از حذف صفرها نبوده است. همانطور که منابع نیز تأیید میکنند، دولت ترکیه پیش از این اقدام، سیاستهای انقباضی سختگیرانه، اصلاحات ساختاری در نظام بانکی و کاهش هزینههای دولتی را در پیش گرفته بود. این اقدامات منجر به کاهش تورم از بالای ۱۰۰ درصد به نرخ تکرقمی شد. بنابراین، حذف صفرها تنها پس از مهار تورم و بهعنوان یک اقدام تکمیلی برای تسهیل مبادلات و بازگرداندن اعتبار روانی به پول ملی انجام شد نه بهعنوان ابزار اصلی مبارزه با تورم. بنابراین مبارزه واقعی با تورم از طریق کنترل عرضه پول و اصلاحات ساختاری رخ میدهد و حذف صفرها تنها یک اقدام نمایشی پس از موفقیت است.
تجربه هلند در دهه ۱۹۶۰ میلادی، با پدیدهای به نام «بیماری هلندی» و تورم ناشی از کشف گاز طبیعی همراه بود. منابع نشان میدهند که در آن زمان، دولت هلند با اعمال یک سیاست شدید انقباضی و کنترل حجم پول به جنگ تورم رفت. در نتیجه، حذف چهار صفر از پول ملی در این دوره، همراه با این سیاستهای جدی پولی انجام شد. همانند ترکیه، عامل اصلی موفقیت، سیاستهای انقباضی و مدیریت حجم نقدینگی بوده است و حذف صفرها تنها یک جزئی از این بسته اصلاحی بزرگتر محسوب میشود.
آلمان در دوران جمهوری وایمار (۱۹۲۱-۱۹۲۳) با یکی از شدیدترین ابرتورمهای تاریخ روبرو بود، بهطوریکه ارزش پول آن (مارک) به سرعت سقوط کرد. در این دوره، دولت آلمان چندین بار اقدام به حذف صفر از پول ملی خود کرد، اما این اقدامات نتوانست جلوی ابرتورم را بگیرد. این نمونه یک مثال کلاسیک از شکست حذف صفر است. تا زمانی که دولت به چاپ بیرویه پول برای تأمین هزینههای خود ادامه میداد، هرگونه حذف صفر بیفایده بود. در نهایت، ثبات اقتصادی تنها با معرفی یک واحد پولی کاملا جدید و مستقل به نام «رنتن مارک» و همراه با توقف چاپ پول بیرویه به دست آمد. این تجربه، تأییدکننده این ایده است که تغییر ظاهری پول بدون اصلاح ریشهای در سیاست پولی، محکوم به شکست است.
مورد زیمبابوه نیز نمونهای برجسته از شکست کامل در سیاست حذف صفر است. در ابتدای قرن ۲۱ زیمبابوه به دلیل سیاستهای اقتصادی فاجعهبار دولت، دچار ابرتورم شدیدی شد که آن را به یکی از بالاترین نرخهای تورم در تاریخ جهان تبدیل کرد. دولت زیمبابوه چندین بار (در مجموع تا ۲۵ صفر) از پول ملی خود حذف کرد، اما هیچکدام از این اقدامات نتوانستند تورم را مهار کنند، چرا که ریشه مشکل (چاپ بیرویه پول) همچنان پابرجا بود. در نهایت، دولت مجبور به کنار گذاشتن پول ملی خود و استفاده از ارزهای خارجی مانند دلار آمریکا شد. این تجربه نشان میدهد که حذف صفر نه تنها یک راهحل نیست، بلکه میتواند بیاعتباری پول ملی را بیش از پیش آشکار سازد.
آیا حذف صفر راهگشاست؟
تورم اساسا یک پدیده پولی است که ریشه در افزایش عرضه پول توسط دولت یا بانک مرکزی دارد. حذف صفر از پول ملی، یک اقدام ظاهری و نمایشی است که به هیچ وجه به ریشه اصلی مشکل یعنی تورم نمیپردازد. تورم یک بیماری پولی است، نه یک پدیده قیمتی. افزایش قیمتها (price inflation) صرفا نتیجه افزایش عرضه پول (monetary inflation) است. بنابراین، حذف صفرها، مانند درمان تب با شکستن دماسنج است. شما عدد را پایین میآورید، اما علت اصلی بیماری همچنان پابرجاست.
حذف صفرها، اعتبار از دست رفته را بازنمیگرداند. اعتبار یک واحد پولی به توانایی آن در حفظ قدرت خرید خود در طول زمان وابسته است. وقتی مردم اعتماد خود را به پول ملی از دست میدهند به داراییهای جایگزین مانند ارزهای خارجی، طلا یا حتی کالاهای بادوام روی میآورند. حذف صفرها هیچگاه این اعتماد از دست رفته را بازسازی نمیکند، بلکه تنها یک لایه جدید به تاریخچه بیثباتی پولی اضافه میکند.
نقش دولت در بیثباتی پولی
تنها راه حل پایدار برای تورم، حذف دخالت دولت در عرضه پول و بازگشت به یک پول سالم ومشروع (sound money) است؛ مانند بازگشت به استاندارد طلا یا استفاده از ارزهایی است که عرضه آنها توسط دولت قابل دستکاری نیست. باید این نکته را به خاطر داشت که بانکهای مرکزی با توانایی نامحدود در چاپ پول، عامل اصلی بیثباتیهای اقتصادی هستند.
اثرات روانی و اطلاعاتی محدود
در حالی که طرفداران حذف صفرها از اثرات روانی مثبت آن (مانند ایجاد حس اعتبار جدید و سادهسازی محاسبات) صحبت میکنند، اما در واقع این اثرات بسیار سطحی است. بازیگران اقتصادی باهوش به سرعت متوجه میشوند که حذف صفرها، ارزش واقعی پول را تغییر نمیدهد و تنها یک تغییر صوری است. بنابراین، این اقدام نمیتواند مانع از ادامه روند کاهش قدرت خرید در بلندمدت شود.
در نهایت، حذف صفر از پول ملی تنها یک مسکن موقت است. اگر دولت نتواند تورم را از طریق سیاستهای مالی و پولی انضباطی (مانند کاهش هزینهها و عدم چاپ پول) کنترل کند، صفرها به سرعت باز خواهند گشت و کشور دوباره با مشکل تورم بالا مواجه خواهد شد. راهحل واقعی نه در تغییر شکل پول، بلکه در اصلاح ریشهای سیستم پولی و مالی و جلوگیری از افزایش بیرویه عرضه پول است.
حرف آخر
به طور خلاصه، در حالی که بسیاری از کشورها از جمله ایران، حذف صفر را به عنوان ابزاری برای مدیریت بحران تورم در نظر میگیرند، اما این عمل تنها یک سرپوش بر روی مشکلات ساختاری و ریشهای اقتصاد است. موفقیت در کنترل تورم و رفع مشکلات اقتصادی در هیچکدام از این کشورها، به دلیل حذف صفر نبوده است. در مواردی که موفقیت حاصل شده (مانند ترکیه و هلند)، این موفقیت نتیجه سیاستهای پولی و مالی انقباضی و اصلاحات ساختاری بوده است که پیش یا همزمان با حذف صفرها اجرا شدهاند. در مقابل در مواردی مانند آلمان و زیمبابوه که ریشه اصلی مشکل (افزایش عرضه پول) حل نشده بود، حذف صفرها هیچ تأثیری در مهار تورم نداشته و در نهایت به شکست کامل انجامیده است.
بنابراین، حذف صفر تنها در صورت وجود شرایط زیر موثر خواهد بود: مهار کامل تورم از طریق سیاستهای انضباطی مالی و پولی؛ بازگرداندن اعتماد عمومی به پول ملی از طریق اصلاحات اقتصادی بنیادی؛ در غیر این صورت، حذف صفر تنها پاک کردن صورت مسئله است.