سخنان پزشکیان نشانه قدرت است
سخنان رئیسجمهوری در جمع فعالان رسانهای بازتابهای بسیاری داشت.

روزنامه ایران گفتگوئی را با عباس عبدی منتشر کرده است:
سخنان رئیسجمهوری در جمع فعالان رسانهای بازتابهای بسیاری داشت. ارزیابی شما از این اظهارات در جمع فعالان رسانهای چیست؟
به نظرم منتقدین سخنان آقای پزشکیان در یک جهان موازی زندگی میکنند. آنان با یک نگاه سنتی، گمان میکنند طرح نقدهای داخلی موجب تضعیف نظام میشود. این رویکرد سنتی است. گمان میکنند که دشمنان و دیگران برای ارزیابی اوضاع ایران به حرفهای ما اکتفا میکنند. مثلاً اگر نگوییم وضع آب، برق، انرژی و...خراب است و به جایش بگوییم اینها خیلی عالی است، در این صورت دشمن فریب میخورد و گمان میکند ما قوی هستیم. ضرب المثل «با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشتن» برای رفتارهای شخصی است. مثل آبروداری کردن و اینجور حرفها. احتمالاً واکنش نتانیاهو را مصداق تأیید این ادعای خود میآورند، درحالی که برعکس است. همان نتانیاهو را در شرایط جنگی به دادگاه میبرند و کسی نمیگوید که آبروداری کنید تا قدرت ما جلوی ایران تضعیف نشود. چرا نتانیاهو به سخنان پزشکیان استناد میکند؟ چون میداند که مردم به سخنان او وقعی نمینهند، پس به پزشکیان استناد میکند. مسأله این است که آنان دهها نفر دارند که به صورت برخط اطلاعات ایران را به صورت لحظهای رصد میکنند و نیازی به این صحبتها ندارند.
حتی میتوانند نقشه خطوط انتقال آب تهران را هم از صداوسیمای ایران به شیوههایی به دست آورند. رژیمی که آدرس و زمان حضور فرماندهان در آن مکانها را میداند نیازی به اظهارات رئیسجمهوری ندارد. اما سخنان آقای پزشکیان نه نشانه ضعف، بلکه نشانه قدرت است و این ذهنیت غلط سنتی است که پذیرش ضعف را نشانه ضعف میداند، درحالی که این میتواند نشانه قوت و اراده برای حرکت باشد. چرچیل بعد از آنکه در سال 1940 و پس از آغاز جنگ جهانی دوم، نخستوزیر شد، سخنرانی مهمی را در مجلس عوام ایراد کرد و با واقعگرایی کامل به مردم بریتانیا گفت: «به جز خون و زحمت، اشک و عرق، چیزی برای دادن ندارم.» او با این سخنرانی خود توانست فضای عمومی اروپا را از شوک سقوط به دست هیتلر نجات دهد و پیروز این جنگ شود. در حالی که مطابق نگاه سنتی منتقدان پزشکیان، او باید وعدههای خوب و امیدبخش میداد و جلوی هیتلر ضعف نشان نمیداد. باید پذیرفت که امید، از تن دادن به واقعیت جوانه میزند و نه از دروغ و انکار واقعیت که درخت تنومند امید را خشک میکند.
دولت پزشکیان پس از ترور شهید هنیه کار خود را شروع کرد و با یک جنگ ۱۲ روزه دوره یکسالهاش به پایان رسید. هرچند جنگ یا سایر مشکلات، نافی این نیست که دولت باید در حل مشکلات بکوشد. به عنوان یک تحلیلگر سیاسی و فعال رسانهای، شیوه مناسب بیان و تشریح اقدامات دولت در یک سال گذشته را چه میدانید؟
به نظرم هر دولت و نهاد و حتی هر فردی برای ارائه عملکردش باید چهارچوب روشنی از موقعیت و اهداف خود را ارائه دهد و سپس براساس آن چهارچوب عملکردش را نقد و ارزیابی کنیم. واقعیت این است که هم، آمدن آقای پزشکیان کاملاً اتفاقی بود و هم، جمع شدن افراد در ستاد او برای رأی آوردنش. اگر دقت کرده باشید در انتخابات هم وعدههای اقتصادی ویژهای نداد. اگر میگفتند چرا برنامه نداری، خیلی روشن و اتفاقاً برمبنای درست، میگفت که من همان قانون برنامه را اجرا خواهم کردم. دیگرانی هم که از داشتن برنامه دم میزدند، متوجه نبودند که کشور برنامه دارد و باید همان برنامه هفتم را اجرا کنند. پس وجه تمایز پزشکیان با دیگران چه میتوانست باشد؟ اول؛ رویکردهای کلان او، چه در داخل و چه در خارج که مبتنی بر وفاق و همگرایی بود و این، تمایز مهمی با رقیب اصلیاش بود. در واقع این دو نامزد، از جهت این شعار در دو نقطه مقابل هم قرار داشتند و بسیاری از رأی دهندگان نیز برای گریز از عوارض رویکردهای رقیب او که مبتنی بر تقابل و ستیز و حذف بود، به پزشکیان رأی دادند. تمایز دوم، علمی بودن یا حداقل، اعتقاد به علمی بودن اداره امور نزد پزشکیان بود که به معتبر بودن نظر کارشناسی ختم میشد و در این ویژگی نیز در نقطه مقابل نامزد رقیب بود که درکی از الزامات علمی بودن اداره کشور نداشت. تمایز سوم که مهم بود، صداقت و شفافیت وی بود که در این مورد هم در نقطه مقابل رقیب اصلی خود قرارداشت و بالاخره تمایز چهارم، نیروهای حامی پزشکیان بودند که به سبد حکومت اضافه میشدند، درحالی که رقیب او از این سبد حکومت کم میکرد. با این حال، آقای پزشکیان پس از پیروزی باید رئوس کلی مشخصتری را در سیاست خارجی، رسانه و فضای مجازی و بهکارگیری نیروها و ناترازیها اعلام میکرد و خود را به انجام آنها ملتزم میدانست. در مجموع، بجز مسأله زنان، معتقدم در بقیه موارد، باید بهتر عمل میشد. البته برای طرح همین عملکرد باید به بیان صادقانه خود ملتزم باشند و خیلی صریح و روشن، مسائل را مطرح نمایند.