EN
به روز شده در
کد خبر: ۳۴۳۵۴

شعائر شیعی و سبک زندگی اسلامی

نگاهی دیگر به برخی انتقاداتی که پیرامون مناسک عزاداری محرم و صفر و هزینه‌های آن بیان می‌­شود

شعائر شیعی و سبک زندگی اسلامی
اعتماد

عظیم محمودآبادی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت:

در سال‌های اخیر با رسیدن به ایام عزاداری ماه‌های محرم و صفر این سوال در فضاهای مجازی و غیر مجازی تکرار می‌­شود که آیا برگزاری مناسک دینی و شعائر مذهبی با هزینه‌های بسیار بالای کنونی اخلاقی است؟ این پرسش و بعضا جواب منفی به آن به ویژه در جامعه ما سابقه‌­ای طولانی‌­تر از این دارد، اما چند سالی است که در ابعاد وسیع­‌تر و به اشکال متنوع­‌تری مطرح می­‌شود.  فی‌­المثل گفته می­‌شود در جامعه­‌ای نظیر ما که از نظر آمار فقر، فلاکت و نظایر آن در جایگاه نامناسبی قرار داد و با تعداد بالایی از کودکان کار و ... روبه رو هستیم، آیا اخلاقی است که عده­‌ای هزینه‌های بالایی را صرف برپایی شعائر مذهبی و عزاداری­‌های محرم و صفر کنند؟

اهمیت کمک اقتصادی به نیازمندان در قرآن

واقعیت این است که اصل این پرسش در جای خود نیکو است. اینکه افراد و روشنفکرانی دغدغه اقشار فرودست جامعه را داشته باشند و سعی کنند از هر راه ممکن برای کمک به آنها برای مردم ایجاد انگیزه کنند حتما دغدغه‌­ای محترم و امری پسندیده است. این امر حتی در متون دینی ما نیز - از قرآن گرفته تا احادیث و حتی ادعیه و زیارتنامه‌ها - به کرات مورد تاکید قرار گرفته است. اساسا زکات یکی از فروع دین اسلام است که مسلمانان در پرداخت آن مکلف هستند. حتی برخی پژوهشگران معتقدند که در قرآن به هیچ یک از فروع دین آنقدر سفارش نشده که به زکات شده است و بعد از تاکید بر نماز، بالاترین درجه اهمیت را دارد. از مهم‌ترین نمونه‌های آیات قرآن که می‌­توان اهمیت زکات و رسیدگی مالی به فقرا را دریافت، آیات نخستین دومین سوره این مصحف شریف است که آن را جزو ویژگی­‌های متقین برشمرده و حتی بالاتر از آن در ردیف ایمان به خداوند و برپایی نماز قرار داده است: «الّذِین یُومِنُون بِالْغیْبِ ویُقِیمُون الصّلاة ومِمّا رزقْناهُمْ یُنْفِقُون؛ آنان که به غیب ایمان می ‌آورند و نماز را بر پا می دارند و از آنچه به ایشان روزی داده‌‌ایم انفاق می‌کنند.» (بقره/3) 

پرداخت زکات، شرط تقوا

اهمیت آیه فوق وقتی روشن‌­تر می‌­شود که می­‌بینیم در آیه قبل از آن، قرآن خود را کتابی برای هدایتِ متقین - و نه همه ابنای بشر- معرفی کرده و برای متقین نشانه‌ها و ویژگی­‌هایی را بر شمرده که البته یکی از آنها پرداختن زکات است: «ذلِک الْکِتابُ لا ریْب فِیهِ هُدًی لِلْمُتّقِین؛ این است کتابی که در [حقانیت] آن هیچ تردیدی نیست [و] مایه هدایت تقواپیشگان است». (بقره/2) 

گذشته از این در قرآن حتی به کیفیت زکات هم سفارش شده و تاکید کرده دقیقا از همان چیزی که خودتان می­‌پسندید به نیازمندان ببخشید و آن را معیاری برای رسیدن به خیر معرفی کرده است: «لنْ تنالُوا الْبِرّ حتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّون وما تُنْفِقُوا مِنْ شیْءٍ فإِنّ‌الله بِهِ علِیمٌ؛ هرگز به نیکوکاری نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید و از هر چه انفاق کنید قطعا خدا بدان داناست». (آل عمران/92) 

کمک اقتصادی به محرومان در سیره معصومان

علاوه بر قرآن، ما وقتی به سنت بر اساس ملاک شیعی - که شامل سیره رسول‌­الله و ائمه اطهار علیهم‌السلام می‌شود - نگاه می‌­کنیم، می­‌بینیم که همه ایشان به این مهم اهتمام جدی داشته­‌اند و همواره بر فضیلت و ضرورت آن تاکید ورزیده‌­اند. چنانکه در مورد برخی از این بزرگان - مانند امام حسن مجتبی (ع) - گفته‌اند ایشان چند بار تمام دارایی خود یا نیمی از آن را بخشیدند و ... گذشته از تاریخ تشیع و سیره ائمه ما حتی در زیارتنامه‌هایی که برای ائمه خوانده می‌شودنیز جایگاه مهم این فریضه نزد ایشان را مشاهده می‌­کنیم. چنانکه در زیارت جامعه کبیره شهادت می‌دهیم که ایشان نماز را برپا می‌­داشتند و زکات می‌­پرداختند: «واقمْتُمُ الصلاة، وآتیتُمُ الزکاة وامرْتُمْ بِالْمعْرُوفِ، ونهیتُمْ عنِ الْمُنْکرِ، وجاهدْتُمْ فِی‌الله حق جِهادِهِ؛ و نماز را بپا داشتید و زکات را پرداختید و امر به معروف و نهی از منکر کردید و در راه خدا آن طور که باید جهاد و مبارزه کردید.» 

مساله تناسب هدف و وسیله

بنابراین تردیدی نیست که رسیدگی مالی و دستگیری معیشتی از هم­نوعان و خاصه هم­وطنان - که در تعبیر روایی شاید بتوان معادل آن را «همسایه» دانست - یکی از مهم‌ترین فروع دینی است که در متون اسلامی و سیره پیشوایان آن سفارشات اکیدی بر لزوم توجه به آن شده است. لذا اگر کسانی جامعه را دعوت به این وظیفه انسانی، اسلامی و حتی ملی کنند حتما امری پسندیده و درخور ستایش است. 

اما شیوه بیان و ارائه راهکار هر دغدغه محترم و پسندیده‌­ای لزوما درست نیست. ای بسا کسانی باشند که واقعا دل درگروی ارتقای کیفیت زندگی عمومی مردمی داشته باشند که با ایشان در یک جامعه قرار دارند، اما برای نیل به این هدف مطلوب راهکارهای نامناسب، بی‌­ربط و بعضا حتی نامعقول ارائه دهند. 

در مورد مساله فقر آحاد جامعه و جبران آن - یا جبران بخشی از آن - از منابعی که مردم یا حاکمیت سیاسی صرف برپایی شعائر مذهبی می­‌کنند -متاسفانه شاهد این خطا هستیم. در اصل عمل به یک فضیلت اساسا نافی عمل به فضیلتی دیگر نیست. 

برای روشن­‌تر شدن بحث مثالی می‌­زنم. مثلا در جامعه ما هم ازدواج امر پسندیده‌­ای است و هم جشن گرفتن برای آن. جشن عروسی و شام آن از رسوم دیرینه­‌ای است که در جامعه ما مرسوم است و حتی سفارشات اسلامی هم برای آن وجود دارد. اصل ازدواج که فرموده‌­اند نیمی از دین و اطعام دادن در آن هم سنت رسول خدا و از امور مستحب است. اما از سوی دیگر باز می‌­دانیم چه سفارشات اکیدی شده است که به نیازمندان رسیدگی کنید و اگر کسی دل نیازمندی را شاد کند خداوند در آخرت بهره وسیعی به او خواهد بخشید و ... حال به نظر شما پذیرفتنی است اگر من به کسانی که در شرف برپایی جشن ازدواج­شان هستند، بگویم هزینه جشن ازدواج خود را صرف نیازمندان کنند؟ و در صورتی که شاهد تحقق توصیه خود نباشم زبان گزنده گویی و طعن ایشان بگردانم؟ اگر من برای زندگی شخصی خودم چنین تصمیمی بگیرم که هزینه تشریفات ازدواجم را صرف تهیه مایحتاج نیازمندان کنم، حتما فضیلتی غیر قابل انکار است، اما آیا من مجاز هستم نظر شخصی خود را با لحنی طلبکارانه و بعضا تحقیر آمیز به کسانی تحمیل کنم که در حال آماده‌سازی مقدمات جشن ازدواج خود هستند؟

طبیعی است که همگان مثل هم نمی‌­اندیشند و افراد کارهای پسندیده و فضیلت­مندانه را نیز متناسب با شخصیت، علایق، افکار و تمایلات خود انتخاب می‌‌کنند و انجام می‌­دهند. 

پیچیدگی مساله 

شاید این مساله به آن بر می­‌گردد که چون هدف افراد مذهبی و کسانی که در برپایی شعائر دینی همت می‌کنند، علی‌­القاعده کسب رضایت خداوند است پس غیر مذهبی­‌ها و نیروهای سکولار جامعه نیز باید به خود حق دهند که آنها را در کسب رضایت باری تعالی یاری و بلکه هدایت کنند. لذا در این راستا تلاش می­‌کنند تاآنچه خودشان درست‌­تر می‌­دانند به کسانی تحمیل کنند که ممکن است با ایشان هم رای نباشند.اما واقعیت این است که مساله پیچیده­‌تر از اینهاست. درست است که برپایی شعائر دینی نیز علی‌­القاعده با هدف رضایت خداوند انجام می‌­شود و همان خداوند نیز امر به رسیدگی محرومان فرموده است، اما مساله به اینجا ختم نمی‌­شود. باز برای روشن‌­تر شدن موضوع مثالی می‌­زنم؛ فرض کنیم فردی به ایران باستان و احیا یا زنده نگاه داشتن سنت­‌های آن اهتمام ویژه­‌ای دارد. لذا بخش قابل توجهی از سرمایه، وقت، توان و نیروی خود را صرف گسترش و آموزش فرهنگ آن می­‌کند. برای مثال بانی برگزاری جشن­‌هایی برای نوروز یا چهارشنبه سوری می­‌شود و ... آیا به صرف اینکه او چنین اهتمامی به پاسداشت فرهنگی ایرانی دارد، من می‌­توانم به خود حق دهم و از او بخواهم به جای هزینه کردن برای آموزه‌ها و سنت­‌های ایرانی اولی آن است که تو ایرانیان امروز را دریابی و پول خود را صرف رفاه نیازمندان ایرانی بکنی؟او حتما به من خواهد گفت تو از اساس قصه را نفهمیده‌­ای! چراکه من دغدغه هویت و فرهنگ ایرانیان را دارم و آن را از نان شب­‌شان واجب­‌تر می­‌شمارم هرچند منکر ضرورت دستگیری معیشتی آنها نیز نیستم. 

دینداری؛ یک سبک زندگی است

واقعیت این است که دینداری گذشته از مساله ایمان، یک سبک زندگی است و دینداران نیز مانند سایر گروه‌های اجتماعی در جهان دوست دارند سبک زندگی خودشان را داشته باشند و حتی آن را تبلیغ و ترویج کنند و برای آن هم منع اخلاقی وجود ندارد. 

حال اگر انجام کنش­‌های دینی از قبیل برپایی مناسک مذهبی یا مشارکت در آن، انجام فرائض واجب مثل نماز و ...، انفاق و دستگیری از مستمندان و... با هدف جلب رضایت حق انجام می‌­شود این صرفا مساله‌ای درون دینی است که به خود مومنان و انتخاب ایشان بازمی‌گردد و بس. لذا نه پسندیده است و نه چندان معقول که دیگرانی با دیدگاه‌های عموما سکولاریستی و عرفی بخواهند برای دینداران و بودجه‌ها و امکانات آنها که از محل درآمدهای شخصی­شان هزینه می­‌کنند، تصمیم بگیرند و اولویت بندی قائل شوند. 

ضمن اینکه با دقیق‌­تر شدن در ادبیات کسانی که از خاستگاهی سکولار و غیر دینی، نسخه‌های خیرخواهانه برای دینداران می‌­پیچند، خواهیم دید که آنها نیز بیش از آنکه دغدغه تقویت معیشت فقرا را داشته باشند به دنبال تقویت سبک زندگی خود هستند. به بیان دیگر از آنجایی که آنها در جامعه‌­ای چون ایران از هماوردی با اقشار مذهبی ناتوانند، راه خود را در تضعیف گفتمان رقیب و همه ابزارها و امکان‌هایی می­‌بینند که در طول قرن­‌ها، آن گفتمان را به انحای گوناگون پشتیبانی کرده است. 

نمونه تامس نیگل و سبک او در توصیه‌های اخلاقی

لذا کسانی که از خاستگاهی سکولار درصدد استمداد از فقرا و کمک به اقشار ضعیف جامعه هستند معقول‌­تر آن است که روی آن بخشی از جامعه سرمایه­ گذاری کنند که دارای اشتراک گفتمانی هستند. از قضا نمونه‌های موفق جهانی آن نیز موجود است.

برای نمونه تامس نیگل - فیلسوف امریکایی که در حال حاضر استاد فلسفه و حقوق در دانشگاه نیویورک است هیچگاه نیامده به مسیحیان بگوید به جای پرداخت حق اشتراک سالانه به کلیسا، بیایید از فقرا دستگیری کنید که این کار برای شما که باور به خداوند دارید ضروری­‌تر و پسندیده‌­تر است! او هیچگاه چنین رویه‌­ای را پیش نگرفته است، چراکه برای تحقق وظیفه اخلاقی خود روش‌های معقول­‌تر و سنجیده‌­تری را به کار می‌‌گیرد. او به خوبی می­‌داند که دینداران مسیحی و اهل کلیسا علی‌­القاعده نمی‌­توانند مخاطبان وی باشند. لذا او طبیعتا افرادی را به عنوان مخاطبان احتمالی خود در نظر می­‌گیرد که از خاستگاه اجتماعی و گفتمان مشترکی با ایشان برخوردار است. افرادی که از موضعی کاملا سکولار و غیر دینی، دغدغه زیست اخلاقی را دارند که البته بسیار هم پسندیده است. 

لذا نیگل می­‌گوید تا زمانی که در جامعه ما کسانی هستند که برای مسائل اولیه زندگی­شان دچار کمبود و مشکل هستند، خرید هر نوع وسیله تزیینی یا زیورآلات و ... کاری است که اخلاقا ناروا و ناپسند است. 

بنابراین اگر کسانی از خاستگاهی سکولار و غیر دینی دغدغه معیشت فقرا و اقشار ضعیف را دارند، معقول­‌تر و ممکن‌­تر و در عین حال اخلاقی‌­تر آن است که از جامعه هدف خود بخواهند به جای برگزاری جشن‌­های تولد آنچنانی برای فرزندان­تان در عوض به آنها یاد بدهید که چطور می‌­توانند از کمک کردن به همنوعان خود لذت ببرند یا به جای رفتن به سفرهای خارجی - آن هم با این قیمت­‌های نجومی ارز - سعی کنید حداقل­‌های زندگی چند خانواده محتاج را برآورده سازید. به جای خرید بلیت‌­های گران قیمت برای شرکت در فلان کنسرت موسیقی یا ... هزینه آن را صرف ساختن یک خوشحالی کوچک برای کودکان نیازمند کنید. اتفاقا برای توصیه به چنین اقدامات پسندیده و اخلاقی، نه تنها دو ماه محرم و صفر که تمام دوازده ماه قمری، شمسی یا میلادی می­‌تواند فرصت تبلیغ و ترویج این فضائل اخلاقی باشد. 

چون غرض آمد هنر پوشیده ماند

البته این توصیه برای کسانی مسموع و مفید است که واقعا دغدغه زندگی نیازمندان را داشته باشند. اما در صورتی که غرض­‌های دیگری از آن داشته باشند، نه تنها چندان پسندیده نیست، بلکه حتما اخلاقی هم نیست، چراکه آنها از موضعی غیرصادقانه با مخاطبان خود برخورد می‌­کنند و در حالی که هدف دیگری را دنبال می­‌کنند ژست همدردی با محرومان را می‌‌گیرند. لذا اگر چنین فرضی درست باشد باید گفت تمام آن توصیه‌های اخلاقی، یک بی­‌اخلاقی محض، بلکه اخلاق‌فروشی یا ریاکاری اخلاقی است و به قول مولانا: «چون غرض آمد هنر پوشیده ماند».

مساله کمک‌­های دولتی به مناسک مذهبی

تا اینجای این نوشته هرچه گفته شد مربوط به هزینه‌های شخصی افراد برای برپایی مناسک دینی و شعائر مذهبی بود که سعی کردم موجه بودن آن از سویی و ناموجه بودن هجمه‌هایی که علیه آن از سوی سکولارها ایجاد می­‌شود را نشان دهم. 

اما ممکن است این سوال پیش بیاید که اگر از بودجه عمومی کشور برای این موارد هزینه شود چطور؟ در جواب به این پرسش نیز نکات زیر قابل طرح است؛ 

اولا، بودجه‌­ای که توسط دولت در این نوع مراسم هزینه می­‌شود اساسا قابل مقایسه با حجم بسیار بزرگ‌تری نیست که توسط بخش به اصطلاح خصوصی انجام می‌­شود. 

ثانیا، مشارکت کنندگان در این مراسم - که عددشان هم آنقدر زیاد است که بزرگ‌ترین تجمعات انسانی در تاریخ بشر را رقم زده­‌اند - نیز متعلق به همین کشور هستند و هزینه‌­ای اگر برای برپایی این مراسم می­‌شود در واقع به نوعی خدمات رسانی به بخشی از همین جامعه است که از قضا شمار بسیاری از آنها احتمالا در طبقات محروم اجتماعی قرار دارند.

به نظر می‌­رسد اراده حاکمیت سیاسی برای حمایت از این نوع مراسم - فارغ از مسائل معنوی آن - به نوعی ناظر به تقویت گفتمانی خود در عرصه منطقه‌­ای و جهانی نیز باشد. در این‌صورت نظام سیاسی کشور با تقویت گفتمان خود در میان سایر گفتمان­‌های موجود در جهان درحال قدرتمندتر کردن گفتمانی است که در عرصه جهانی ملت ایران را نمایندگی می‌­کند،لذا از این نظر هم با مصالح عمومی جامعه در سازگاری کامل قرار دارد. 

آنچه در پایان لازم به تذکر است اینکه راقم این سطور بی هیچ وجه ضرورت انفاق و رسیدگی به محرومان به ویژه از نگاه دینی، تکلیف شرعی و صد البته وظیفه اخلاقی را نادیده نمی­‌گیرد و صرفا درصدد بیان این تذکار بود که برای تبلیغ اخلاق نیز لاجرم باید اخلاقی رفتار کرد. 


    کسانی که از خاستگاهی سکولار درصدد استمداد از فقرا و کمک به اقشار ضعیف جامعه هستند، معقول­‌تر آن است که روی آن بخشی از جامعه سرمایه‌گذاری کنند که دارای اشتراک گفتمانی هستند. از قضا نمونه­‌های موفق جهانی آن نیز موجود است.

    برای نمونه تامس نیگل - فیلسوف امریکایی که در حال حاضر استاد فلسفه و حقوق در دانشگاه نیویورک است، هیچگاه نیامده به مسیحیان بگوید به جای پرداخت حق اشتراک سالانه به کلیسا، بیایید از فقرا دستگیری کنید که این کار برای شما که باور به خداوند دارید ضروری­‌تر و پسندیده­‌تر است! او هیچگاه چنین رویه‌­ای را پیش نگرفته است، چراکه برای تحقق وظیفه اخلاقی خود روش­‌های معقول‌­تر و سنجیده‌­تری را به کار می‌گیرد. او به خوبی می­‌داند که دینداران مسیحی و اهل کلیسا علی‌­القاعده نمی‌توانند مخاطبان وی باشند. لذا او طبیعتا افرادی را به عنوان مخاطبان احتمالی خود در نظر می‌گیرد که از خاستگاه اجتماعی و گفتمان مشترکی با ایشان برخوردار است. افرادی که از موضعی کاملا سکولار و غیر دینی، دغدغه زیست اخلاقی را دارند که البته بسیار هم پسندیده است. 

    لذا نیگل می‌­گوید تا زمانی که در جامعه ما کسانی هستند که برای مسائل اولیه زندگیشان دچار کمبود و مشکل هستند، خرید هر نوع وسیله تزیینی یا زیورآلات و ... کاری است که اخلاقا ناروا و ناپسند است. 

    بنابراین اگر کسانی از خاستگاهی سکولار و غیر دینی دغدغه معیشت فقرا و اقشار ضعیف را دارند، معقول‌­تر و ممکن‌­تر و در عین حال اخلاقی‌­تر آن است که از جامعه هدف خود بخواهند به جای برگزاری جشن‌­های تولد آنچنانی برای فرزندان­شان در عوض به آنها یاد بدهند که چطور می­‌توانند از کمک کردن به همنوعان خود لذت ببرند یا به جای رفتن به سفرهای خارجی - آن هم با این قیمت‌­های نجومی ارز - سعی کنند حداقل­‌های زندگی چند خانواده محتاج را برآورده سازند. به جای خرید بلیت‌­های گران قیمت برای شرکت در فلان کنسرت موسیقی یا ... هزینه آن را صرف ساختن یک خوشحالی کوچک برای کودکان نیازمند کنند.

    اتفاقا برای توصیه به چنین اقدامات پسندیده و اخلاقی، نه تنها دو ماه محرم و صفر که تمام دوازده ماه قمری، شمسی یا میلادی می‌­تواند فرصت تبلیغ و ترویج این فضائل اخلاقی باشد. 

    ممکن است این سوال پیش بیاید که اگر از بودجه عمومی کشور برای این موارد هزینه شود چطور؟ در جواب به این پرسش نیز نکات زیر قابل طرح است؛ 

اولا، بودجه‌­ای که توسط دولت در این نوع مراسم هزینه می‌­شود اساسا قابل مقایسه با حجم بسیار بزرگ­تری نیست که توسط بخش به اصطلاح خصوصی انجام می‌­شود. 

ثانیا، مشارکت کنندگان در این مراسم - که عددشان هم آنقدر زیاد است که بزرگ­ترین تجمعات انسانی در تاریخ بشر را رقم زده‌­اند - نیز متعلق به همین کشور هستند و هزینه‌­ای اگر برای برپایی این مراسم می‌­شود در واقع به نوعی خدمات‌رسانی به بخشی از همین جامعه است که از قضا شمار بسیاری از آنها احتمالا در طبقات محروم اجتماعی قرار دارند.

به نظر می­‌رسد اراده حاکمیت سیاسی برای حمایت از این نوع مراسم - فارغ از مسائل معنوی آن - به نوعی ناظر به تقویت گفتمانی خود در عرصه منطقه‌­ای و جهانی نیز باشد. در این‌صورت نظام سیاسی کشور با تقویت گفتمان خود در میان سایر گفتمان­‌های موجود در جهان درحال قدرتمندتر کردن گفتمانی است که در عرصه جهانی ملت ایران را نمایندگی می‌کند ؛لذا از این نظر هم با مصالح عمومی جامعه در سازگاری کامل قرار دارد. 

 

ارسال نظر

آخرین اخبار