EN
به روز شده در
کد خبر: ۳۳۸۳۲

معمای یک چهارم جوانان ایرانی: نه کاری می‌کنند نه تحصیل!

واژه «NEET» (نه شاغل، نه دانش‌آموز؛دانشجو، نه در آموزش) در ادبیات جامعه‌شناسی به عنوان شاخصی از انقطاع اجتماعی و اقتصادی استفاده می‌شود.

معمای یک چهارم جوانان ایرانی: نه کاری می‌کنند نه تحصیل!
آرمان امروز

روزنامه آرمان امروز در گزارشی نوشت:

واژه «NEET» (نه شاغل، نه دانش‌آموز؛دانشجو، نه در آموزش) در ادبیات جامعه‌شناسی به عنوان شاخصی از انقطاع اجتماعی و اقتصادی استفاده می‌شود. بالا بودن این شاخص نشان می‌دهد بخشی از نسل جوان از مسیرهای رایجِ ورود به بزرگسالی (تحصیل، کار، مهارت‌آموزی) جدا شده‌اند، که می‌تواند به انزوای اجتماعی، کاهش سرمایه انسانی، و حتی افزایش آسیب‌های اجتماعی منجر شود. آمار بالای جوانانی که نه شاغل‌اند و نه مشغول تحصیل یا آموزش هستند (NEET) در ایران، نشانه‌ای از انقطاع اجتماعی و اقتصادی نسل جوان است. در سال ۲۰۲۲، حدود ۳۷.۸ درصد از دختران و ۱۷.۲ درصد از پسران در این وضعیت قرار داشته‌اند. نسل جوان که با سطح تحصیلات بالاتر، دسترسی گسترده به اطلاعات و آشنایی با سبک زندگی جهانی بزرگ شده، توقعات بیشتری از کیفیت کار و درآمد دارد، اما ساختار اقتصادی کشور توان پاسخگویی به این سطح از توقع را ندارد. تجربه طولانی بیکاری، مواجهه مکرر با شکست در یافتن شغل و احساس بی‌افقی نیز موجب بی‌انگیزگی و کناره‌گیری برخی جوانان از تلاش برای اشتغال یا ادامه تحصیل شده است. این مجموعه عوامل در کنار هم نرخ بالای NEET را در ایران رقم زده و پیامدهایی چون کاهش سرمایه انسانی، فرسایش اعتماد اجتماعی و تضعیف همبستگی را به همراه دارد. برای بررسی این موضوع، دکتر حمید مستخدمین حسینی، جامعه شناس وعضو شورای انجمن جامعه شناسی کاربردی به خبرنگار «آرمان امروز» می گوید: «این ارقام تنها اعدادی خشک و بی معنی نیستند بلکه نتیجه بحران‌های اقتصادی و اجتماعی است که در این سالها با آن مواجهه بوده ایم و می بایست برای پیشگیری و مدیریت بحران های مرتبط آینده بیش از پیش به آن پرداخت.

اگر بخواهم صریح و شفاف بگوییم بخش زیادی از این وضعیت نه فقط یک مسئله اقتصادی بلکه یک پدیده جامعه‌شناختی است: خانواده‌ها و والدین هلی کوپتری به دلایل عاطفی یا فرهنگی حاضر نیستند فرزندان هتلی خود را برای استقلال اقتصادی و حتی اجتماعی وادار کنند که بحثی مفصل و مجزا را می طلبد. ساختار بازار کار هم به‌خاطر شرایط اقتصادی ، تورم و بی‌ثباتی، جذابیت و پایداری کافی برای جذب جوانان ندارد . بخش زیادی از این نسل حاضر نیست با دستمزدهای دستوری بیش ازیک سوم روز خود را در محیط های کارگری و با شرابط سخت با حداقل های حقوقی بگذراند هر چند بخشی از آنان فعالیت های غیررسمی مثل کارهای فریلنسری پراکنده، فروش آنلاین و حتی فعالیت های واسطه گری و دلالی حضور دارند . نظام آموزشی و مهارتی هم هنوز آن‌قدر چابک و به‌روز نیست که جوان را به‌سرعت با نیازهای بازار هماهنگ کند.

بخشی از بحران گذار از جوانی به بزرگسالی

وی در ادامه صحبت هایش می افزاید: «مشکل اصلی آنجاست که بخش زیادی از این گروه هنوز وابسته به خانواده‌اند یعنی هزینه‌های خوراک، پوشاک، مسکن و حتی تفریحشان را با توجه به شرایط اقتصادی هنوز باید خانواده تأمین ‌کند. در واقع بار اقتصادی بی‌کنشی و مصرفی بودن این نسل مستقیماً روی دوش والدین یا نزدیکان است. این وابستگی هم خودش محصول شکاف نسلی است به این معنا که نسل جدید در فضای فرهنگی، رسانه‌ای و اقتصادی متفاوتی رشد کرده و ارزش‌ها و انتظاراتش با نسل والدین همخوانی کامل ندارد. NEET در ایران را باید بخشی از بحران گذار از جوانی به بزرگسالی به معنای کنشگران اقتصادی و اجتماعی دانست. باید بپذیریم نسل Z در جامعه‌پذیری خود تجربه‌ای کاملا متفاوت از نسل پیشین یعنی نسل Y داشته است. این نسل در محیطی رشد یافته که از همه طرف امواج او را در برگرفته و کاملا تحت تأثیر جهانی‌شدن رسانه‌ ها وشبکه ها وفضای مجازی بوده است و ازسوی دیگر محدودیت‌های ساختاری داخلی نیز روبرو بوده است در نتیجه این نسل ارزش‌ها، نگرش‌ها و سبک‌های زندگی متفاوتی از نسل های پیشین دارند که متاسفانه در بسیاری موارد از سوی جامعه و بخصوص نهادسیاست و نهاد آموزش و نهاد خانواده بخوبی درک نشده اند.

مستخدمین با اشاره به اینکه «شکاف نسلی در این میان عاملی بسیار تعیین‌کننده است.» می افزاید: «بسیاری از سیاست‌ها و برنامه‌ها بر پایه ذهنیت و انتظارات نسل‌های پیشین طراحی شده‌اند در حالی که جوان امروز انعطاف، استقلال فردی و امکان انتخاب سبک زندگی را که از دنیای بدون مرز فضای مجازی به عاریه گرفته است بیش از امنیت شغلی سنتی و مسائل اقتصادی ارزش‌گذاری می‌کند. وقتی این ارزش‌ها با ساختار بازار کار و نظام آموزشی ایران سازگار نمی‌شوند بخشی از جوانان آگاهانه از چرخه رسمی آموزش و اشتغال خارج می‌شوند یا به فعالیت‌های غیررسمی روی می‌آورند. ضروریست ویژگی ها و مشکلات نسل ضد را با رویکرد امیک (emic) به معنی اینکه خود آنان چگونه جهان پیرامون خود را درک می کنند و چه معنایی برای آن دارند بررسی نمود و این مهم است که با آنان و برای آنان برنامه ریزی نمود نه با رویکرد اتیک(etic) که ازبیرون به آنها نگاه کرد و برای رفتارهایشان معناهایی را در نظر گرفت و سپس برنامه ریزی نمود.بخصوص برای خانم ها که بخش اعظمی از این آمار را تشکیل می دهند محدودیت فرصت‌های شغلی، تبعیض در استخدام، و فشار هنجارهای سنتی بخش بزرگی از سرمایه انسانی زنان را بلااستفاده رها کرده است.» اما این تمام ماجرا نیست زمانی که بخشی ازجامعه فاقد کنش ها و نقش آفرینی اقتصادی، اجتماعی و… مناسب باشند باید به تبع آن انتظار آسیب های جدی در حوزه های محتلف را نیز داشته باشیم از جمله :

آسیب فردی: کاهش اعتمادبه‌نفس، از دست‌دادن مهارت‌های اجتماعی و کاری و افزایش احساس بی‌معنایی که خود این امر آسیب های اجتماعی بسیاری با خود بهمراه خواهد آورد.

آسیب های خانوادگی: آنجا که فرد سهمش از خانواده مصرف است نه تولید این موجب افزایش بار مضاعف بر روی والدین برای تامین نیازهای خانوار می گردد و ایجاد تنش های بیشمار در خانواده.و دیگر سو می دانیم بین انسجام خانوادگی و آسیب های اجتماعی همبستگی منفی برقرار است هرچقدر همبستگی خانوادگی بیشتر باشد به همان نسبت تعلق اجتماعی بیشتر و آسیب های اجتماعی کمتری را شاهد خواهیم بود . آسیب های اجتماعی: اولین آسیب آن در سطح ملی در حوزه اقتصاد کاهش بهره‌وری و در حوزه اجتماعی افزایش انواع آسیب های اجتماعی است به عنوان مثال و یک مورد میتوان گفت آنجا که بین اهداف ترسیم شده از سوی جامعه و وسایل دسترسی به آن هماهنگی وجود نداشته باشد به نظر مرتون این فشار ساختاری موجب (نواوری ) می گردد و افراد اغلب از وسایل غیرمعمول یا نامتعارف اجتماعی برای دستیابی به اهداف استفاده می کنند که میتواند طیفی از بزه کاری و جرم را با خود بهمراه آورد.

در کنار همه این‌ها، باید به یک خلأ مهم در این زمینه اشاره کرد: فقدان تحقیق و پژوهش جامع و مانع درباره NEET در ایران هر چند جسته و گریخته پژوهش های خردی صورت پذیرفته است.غفلت از این واقعیت و عدم برنامه ریزی مناسب بر مبنای نتایج پژوهش های کلان به معنای پذیرش شکل‌گیری نسلی است که می‌توانست موتور محرک توسعه کشور باشد اما به دلیل بی‌توجهی به نمادی از فرصت‌های ازدست‌رفته بدل می‌شود. و در انتها اگر این روند ادامه پیدا کند و برنامه ریزی مبتنی بر واقعیاتت صورت نپذیرد با نسلی روبه‌رو خواهیم شد که سهمش از زندگی بیشتر «مصرف» است تا «تولید»، و این یعنی افت سرمایه اقتصادی ، سرمایه اجتماعی و افزایش شکاف‌های اقتصادی و روانی. شاید وقت آن رسیده باشد که یک گفت‌وگوی اجتماعی ، فرهنگی و آموزشی گسترده شکل بگیرد تا صرفا «بودن» با «نقش داشتن» و «تاثیر داشتن»» انسانها معنا پیدا نماید.

 

برچسب ها

ارسال نظر

آخرین اخبار