این تهران دیگر قشنگ نیست!
زیادشدن آلودگیهای بصری و کم شدن زیباییهای بصری از سطح شهر نشان از آن دارد که مدیران شهری، زیبایی شناسی را نمیدانند یا توجهی به آن ندارند.

روزنامه اطلاعات در گزارشی نوشت:
تهران به عنوان پایتخت و مرکز ایران فرهنگی و گسترهای از کشورهای متأثر از فرهنگ و تمدن ایرانی و سرزمین نوروز، باید زیباترین شهر منطقه باشد. آیا به راستی چنین است؟ شهرهای زیبا در درجه اول عاری از هرگونه آلودگیهای بصری هستند. به دیگر سخن وقتی در خیابانهای خلوت و عاری از جمعیت تهران قدم میزنید، اگر هم کف پوش پیادهروها شکسته و ناهمگون نباشند، کاغذهای چسبناک آگهیهای تبلیغاتی، جایجای آن را پوشاندهاند و سطلهای زباله سر هر کوچه و خیابان دیده میشوند؛ سطلهایی که در این هوای داغ تابستان، بوی تعفنشان فضای اطراف را آلوده کرده است.
هر چقدر بر آلودگیهای بصری تهران افزوده شود از دیگر سو از زیباییهای بصری آن کاسته خواهد شد. اگر دقت کرده باشید در حاشیه خیابانها درختان جوان و تازهسال، از بیآبی خشک شدهاند و درختان از آب و گل در آمده که ریشه در خاک دواندهاند و نیازی به آبیاری ندارند از کمر یا انتهای بدنه بریده شدهاند.
فرقی نمیکند در کدام خیابان یا کجای شهر باشد، هر جا که درختانی در کنار هم سبز شده باشند، یک در میان یا چند درخت در میان، درختی بریده شده است.
زیادشدن آلودگیهای بصری و کم شدن زیباییهای بصری از سطح شهر نشان از آن دارد که مدیران شهری، زیباییشناسی را نمیدانند یا توجهی به آن ندارند.
در ضرورت زیباییشناسی
دکتر سیدرضا حسینی لاهیجی، دانشآموخته دانشگاه تهران و استاد طراحی صنعتی درباره زیباییشناسی و ضرورت آن در زندگی امروز میگوید: زیباییشناسی در واقع شاخهای از فلسفه است که در دنیای امروز میرود تا به یک دانش و علم مستقل بدل شود.
زیباییشناسی را نمیتوان در آزمایشگاه، آزمایش یا تجربه و نظریهای قطعی برای آن صادر کرد، چرا که آدمها سلیقههای متفاوتی دارند. از این رو به شدت تحتتأثیر سلیقه، اطلاعات، آگاهی، جغرافیا و تاریخ قرار دارد. شاید به ظاهر ساده به نظر بیاید اما در عین سادگی، مبحثی بسیار پیچیده به حساب میآید که در طول تاریخ همواره مورد بحث فلاسفه بزرگ جهان قرار داشته است.
ما در دنیایی زندگی میکنیم که وقتی میخواهیم به یک جلسه رسمی برویم یا میخواهیم ارتباط سیاسی و بینالمللی برقرار کنیم حتما باید از نظر ظاهر، نوع لباس پوشیدن و مرتب و تمیزبودن، همسطح دیگران و یا یک پله از آنها بالاتر باشیم.
بنابراین ابتدا این ظاهر ماست که بر روی جمع تأثیر میگذارد. مخصوصا در میان سیاستمداران بینالمللی، این مسأله اهمیت بیشتری پیدا میکند.
محصولاتی که به کار میبرید، خودرویی که استفاده میکنید یا حتی عینکی که به چشمتان میزنید، مبلمانی که برای خانهتان انتخاب میکنید، مهمانانی که به خانهتان دعوت میکنید و... نشاندهنده هویت و شخصیت شماست؛ چون برایتان اهمیت دارد که دیگران شما را چگونه ببینند.
زیباییشناسی در دنیای امروز به یک کارکرد بدل شده است، چرا که از طریق آن میتوان درآمد کسب کرد، شخصیت و هویت ساخت و حتی فرهنگ و تمدن خود را معرفی کرد.
شاید بپرسید چه کنیم تا خانهمان، محلهمان و شهرمان زیباتر به نظر برسد. در پاسخ باید گفت با یک حرکت ساده میتوانیم به سوی زیبایی حرکت کنیم و آن اینکه عوامل زشتی و آلودگیهای بصری را از سطح زندگیمان بزداییم.
مبلمان شهری
دکتر لاهیجی میگوید: زیباییشناسی در کشور ما موضوع بسیار پیچیدهای است و ما حتی منابع کافی در این زمینه نداریم اما من عمرم را صرف آن کردهام و بیش از ۳۴ سال سابقه کار در سازمان زیباسازی و مجموعههای شهری دارم.
مهمترین کارکرد زیباسازی در سطح شهر، مبله کردن آن است. حدود ۳۰ سال پیش، بعد از راهاندازی اداره مبلمان شهری، با ارتباط گسترده با مسئولان شهری شهرهای پیشرفته و زیبای جهان به دنبال آن بودم تا ببینم آنها برای شهرهایشان چه راهکارهایی دارند، دهها هزار صفحه اطلاعات در اختیار من گذاشتند که با مطالعه آنها متوجه شدم چه باید بکنیم، چون هر شهر و هر سرزمینی، زیباییشناسی خاص خود را دارد.
این استاد دانشگاه خاطرنشان میکند: دائم از تهران به دیگر شهرها در حال سفر و بازدید بودم. با ساعتها پیادهروی و نگاه دقیق به جزئیات شهری دریافتم مهمترین کاری که باید انجام دهیم این است که اشیای زائد، بیهوده و آزاردهنده را از سطح شهرها جمع کنیم.
تجمیع تابلوها
دکتر لاهیجی میگوید: یکی از زشتیهای بصری در شهری چون تهران، جاسازی ۲ تا ۱۰ پایه سر هر کوچه و خیابان برای نصب تابلوهاست. ما طرحی را با عنوان تجمیع تابلوها ارائه و در سازمان زیباسازی تصویب کردیم که براساس آن، شما به جای جاسازی چندین پایه سر هر کوچه و خیابان، میتوانید با جاسازی تنها یک پایه، همه تابلوها را نصب کنید. طرحهای دیگری هم برای زدودن زشتیهای بصری از سطح شهر ارائه دادیم که بعضیها اجرا و بسیاری هم نیمهکاره رها شد یا به مرحله اجرا نرسید، زیرا تغییر مدیریتهای زیادی داشتیم.
متأسفانه بعضی از مدیران شهری حتی به انجام وظایف اصلی خود در زیباسازی شهر تهران نمیپردازند، چه برسد به آنکه طرحهای نیمهکاره مدیران قبلی را به مرحله اجرا دربیاورند.
با همه اینها ما کارهای بسیار مفیدی انجام دادیم که یکی از مهمترین آنها کفسازی خیابان ولیعصر است.
کفسازی خیابان ولیعصر
این استاد دانشگاه درباره نوسازی خیابان ولیعصر میگوید: کفسازی خیابان ولیعصر در زمان خودش مورد توجه بسیاری قرار گرفت. روزنامههای داخلی و خارجی و تلویزیونهای ماهوارهای درباره آن بسیار نوشتند و سخن گفتند. اتفاق بسیار عجیبی به نظر میرسید، زیرا سالهای سال از پیروزی انقلاب میگذشت و معروفترین و طولانیترین خیابان خاورمیانه و طولانیترین خیابان این منطقه جغرافیایی، از آنجایی که هیچگونه رسیدگی به آن نشده بود، رو به نابودی میرفت و بسیار بیریخت، زشت و نامنظم شده بود.
دکتر لاهیجی میافزاید: ما با یک پروژه یکیدوساله توانستیم کل خیابان را همسطحسازی کنیم، کفپوشهای جدید بچینیم و با تعویض و تجهیز مبلمان آن شامل نیمکت، سطلهای زباله، کیوسکها، چراغهای روشنایی عابر پیاده، چیدمان کف، گریلهای پای درخت، صفحهچینی حوضهای آب و خیلی جزئیات دیگر، این خیابان ۱۸ کیلومتری را که با دو طرف پیادهروی آن، ۳۶ کیلومتر میشود، نوسازی کنیم.
درختان تنومندی که محو میشوند
یکی از زیباییهای کمنظیر خیابان ولیعصر، درختان سر بهفلککشیده آن است که در سالهای اخیر، تعداد زیادی از آنها در کمال کج سلیقگی، قطع و نابود شدند.
دکتر لاهیجی درباره این موضوع میگوید: در همان پروژه نوسازی، هنگامی که جویهای خیابان ولیعصر را کفچینی میکردیم متوجه شدیم بعضی از درختها از ریشه کرمزده، پوسیده و در حال نابودی هستند. شما در نظر بگیرید چند دهه گذشته و طی این سالها کمترین رسیدگی به این درختان نشده و تنها آبهای کثیف و آلوده پای درختان روان باشد.
از افراد متخصص و سازمان پارکها برای نجات درختان تقاضای کمک کردیم، آنها متوجه شدند که این درختان بیمارند و در معرض سقوط قرار دارند. آن زمان تعداد کمی از درختان، آن هم به دلیل سقوط ناگهانی قطع شدند؛ چون هیچ راه نجاتی برایشان وجود نداشت، اما در سالهای اخیر میبینیم که تعداد زیادی از درختان در سطح شهر قطع میشوند؛ به روایتی فقط۰ ۲۵۰ اصله درخت در خیابان ولیعصر قطع و جمعآوری شدند.
متأسفانه طی این سالها زیباییهای طبیعی تهران نهتنها توسعه پیدا نکرده بلکه کمتر هم شده است. پیش از اینها تصاویر هوایی، تهران را شبیه جنگلی نشان میداد که در یک فضای سبز گسترده قرار داشت اما امروز وقتی از بالا به تهران نگاه کنید، نهتنها از آن فضای سبز و گسترده، نشانی نمیبینید بلکه متوجه میشوید به منطقهای سنگلاخی و خیلی خشن شباهت دارد.