به روز شده در
کد خبر: ۳۳۲۸۲

موسیقی فجر به کدام سو می‌رود؟

جشنواره موسیقی فجر، در جایگاهی که نام و تاریخچه‌اش در آن ایستاده، می‌بایست عرصه‌ای باشد برای نمایش شأن موسیقی ایران

موسیقی فجر به کدام سو می‌رود؟
سیاست روز

روزنامه سیاست روز در گزارشی نوشت:

جشنواره موسیقی فجر، در جایگاهی که نام و تاریخچه‌اش در آن ایستاده، می‌بایست عرصه‌ای باشد برای نمایش شأن موسیقی ایران؛ جایگاهی که نه‌ تنها به ‌واسطه‌ی نام «فجر»، بلکه به‌ دلیل نقش دیرینه‌اش در حمایت از هنرمندان موسیقی و عرضه‌ی آثار جدی در تراز ملی و بین‌المللی، انتظاراتی را در میان جامعه موسیقایی و مخاطبان این هنر شکل داده است. اما آنچه در سال گذشته به نام چهلمین جشنواره موسیقی فجر برگزار شد، فاصله‌ای عمیق با آن انتظار داشت. ناهماهنگی‌های اجرایی، ضعف در برنامه‌ریزی، اختلال در روند اطلاع‌رسانی و حتی کیفیت پایین اجراها، همگی گواهی بودند بر این واقعیت که جشنواره در حال فاصله گرفتن از ماهیت فرهنگی و حرفه‌ای خود است. امروز، با تغییر دبیر جشنواره و انتصاب چهره‌ای تازه به این سمت، فرصت مغتنمی فراهم شده تا ضمن پذیرش ضعف‌های گذشته، گامی به‌ سوی احیای اعتبار و جایگاه این رویداد برداشته شود؛ اما این گام تنها در صورتی معنا خواهد داشت که مبتنی بر نقد صریح، آسیب‌شناسی دقیق و اراده‌ای جدی برای تغییر باشد.
یکی از نخستین نمودهای ضعف در دوره گذشته جشنواره، به فرآیند ناهماهنگ و ناکارآمد صدور کارت‌های خبرنگاری برای اصحاب رسانه باز می‌گردد؛ فرآیندی که نه‌ تنها با تأخیرهای متعدد و سردرگمی‌های اجرایی همراه بود، بلکه نوعی بی‌اعتمادی را نیز در میان فعالان رسانه‌ای ایجاد کرد. برای جشنواره‌ای که بخش قابل ‌توجهی از اعتبار خود را از پوشش رسانه‌ای می‌گیرد، چنین نقیصه‌ای قابل اغماض نیست. نقش رسانه در معرفی و تبیین اتفاقات هنری، نقشی کلیدی و غیرقابل‌جایگزین است؛ بی‌برنامگی در تعامل با این نهاد، یعنی چشم‌پوشی از یکی از مهم‌ترین بازوهای فرهنگی جشنواره. عدم صدور به‌موقع کارت‌ها، بی‌اطلاعی خبرنگاران از برنامه‌ها و بی‌برنامگی در جایابی و ثبت اجراها، همگی باعث شد تا نه‌ تنها پوشش رسانه‌ای جشنواره به حداقل برسد، بلکه فضای انتقادی نسبت به عملکرد دبیرخانه نیز پررنگ‌تر شود. اگرچه در واکنش به این وضعیت، پاسخ‌هایی کلیشه‌ای و عاری از مسئولیت‌پذیری شنیده شد، اما واقعیت این است که بخشی از ناکامی جشنواره به‌طور مستقیم ریشه در نادیده‌گرفتن اهمیت رسانه‌ها داشت.
نقطه ضعف دیگر، به نحوه توزیع بلیت‌ها برمی‌گردد؛ مسئله‌ای که هر ساله چالش‌برانگیز است، اما در دوره گذشته به اوج خود رسید. سیستم فروش و توزیع بلیت‌ها نه‌تنها ناکارآمد بود، بلکه به شکلی غیرحرفه‌ای، برخی اجراهای محدود را ظرف چند دقیقه به‌طور کامل از دسترس خارج کرد و موجی از نارضایتی را میان علاقه‌مندان موسیقی، به‌ویژه مخاطبان عام، به وجود آورد. در مقابل، برخی گروه‌های خاص یا چهره‌های سفارشی، به‌راحتی به بلیت‌ها دست یافتند. این فضای ناعادلانه، نه‌تنها شانسی برابر برای دسترسی به برنامه‌ها ایجاد نکرد، بلکه تصویری نادرست از عدالت فرهنگی به نمایش گذاشت؛ تصوری که در تضاد با روح جشنواره به عنوان یک رویداد ملی قرار دارد. جشنواره، صرفاً محل حضور هنرمندان روی صحنه نیست، بلکه باید بستری باشد برای تجربه عمومی موسیقی؛ فضایی برای مشارکت فرهنگی، نه مناسبت خاص برای معدود افراد خاص.
از سوی دیگر، کیفیت اجراهای برگزارشده در سال گذشته نیز محل تردید و بحث بود. بسیاری از اجراها فاقد انسجام فنی و هنری بود، برخی کنسرت‌ها بدون تمرین کافی روی صحنه رفت و اجراهای کوتاه ‌مدت و بی‌برنامه، بیشتر به رفع‌ تکلیف شباهت داشت تا یک رویداد هنری جدی. 
در مواردی حتی اعلام رسمی ساعت اجرا با زمان واقعی اجرا هم‌خوانی نداشت و مخاطب ناچار بود با تأخیر، بی‌اطلاعی یا سردرگمی وارد سالن شود. چنین اختلالاتی، که ممکن است از منظر مدیران صرفاً جزئی تلقی شود، در چشم مخاطب حرفه‌ای یک بی‌احترامی تمام‌عیار است. این‌ها نشان می‌دهد که نه‌ فقط زیرساخت اجرایی دچار ضعف است، بلکه نگاه مسئولان برگزار کننده نیز نسبت به کیفیت برنامه‌ها در سطحی نازل باقی مانده است. وقتی هنر به حاشیه رانده می‌شود و مدیریت صرفاً بر چیدمان برنامه‌ها تمرکز می‌کند، طبیعی است که حاصل کار چیزی جز تکرار یک رویداد کم‌رمق نخواهد بود.
همچنین، نبود تنوع ژانری در بسیاری از بخش‌های جشنواره گذشته، بار دیگر این تصور را قوت بخشید که موسیقی فجر هنوز نتوانسته است به طیف کامل سبک‌ها و ذائقه‌ها توجه نشان دهد. اگرچه نام «بین‌المللی» را یدک می‌کشد، اما در عمل، حضور چهره‌های خارجی بسیار محدود، کم‌اثر و گاه تزئینی بود. انتخاب گروه‌ها نه بر مبنای کیفیت یا نوآوری، بلکه بیشتر بر اساس روابط، دسترس‌پذیری یا ملاحظات مدیریتی صورت گرفت. چنین روندی به‌مرور اعتبار «بین‌المللی» بودن جشنواره را زیر سؤال می‌برد و آن را به گردهمایی‌ای محدود به برخی چهره‌های آشنا تقلیل می‌دهد. در این میان، موسیقی نواحی، موسیقی تلفیقی و موسیقی بانوان نیز یا جایگاه شایسته‌ای نداشتند یا در حاشیه قرار گرفتند. اگر جشنواره قرار است بازتابی از موسیقی ایران در تمامی وجوه آن باشد، این بازتاب باید عادلانه، گسترده و بر پایه شایستگی هنری شکل بگیرد، نه ملاحظات مدیریتی یا سیاسی.
اکنون با انتخاب آرش امینی به‌عنوان دبیر چهل‌ویکمین دوره جشنواره، انتظاراتی تازه شکل گرفته است. امینی از چهره‌های شناخته‌شده در مدیریت موسیقی و رهبری ارکستر است و تجربه‌هایی دارد که می‌تواند در ساماندهی این رویداد مؤثر باشد. اما آنچه بیش از پیشینه اهمیت دارد، چشم‌انداز و رویکردی‌ست که باید با جدیت در دستور کار قرار گیرد. دبیر جدید اگر بخواهد تنها در قالب سنت‌های قبلی حرکت کند، در نهایت به همان نتایجی خواهد رسید که پیشینیانش رسیدند. تفاوت زمانی معنا می‌یابد که اصلاح در هسته‌های اساسی جشنواره رخ دهد؛ یعنی اصلاح در نگاه به مخاطب، رسانه، هنرمند، ساختار اجرایی و محتوای هنری.
چهل‌ویکمین جشنواره موسیقی فجر قرار است در بهمن‌ماه برگزار شود، و اکنون در فاصله چند ماه مانده تا آغاز رسمی، فرصت مغتنمی برای آسیب‌شناسی عمیق سال گذشته وجود دارد. اما این فرصت تنها در صورتی ارزشمند است که با صداقت و شجاعت به کاستی‌ها نگریسته شود. ستاد برگزاری باید به شکلی شفاف از بازخوردهای منتقدان، هنرمندان، خبرنگاران و حتی مخاطبان استفاده کند؛ بازخوردهایی که بدون آن‌ها هیچ اصلاحی ممکن نخواهد بود. در فضایی که اعتماد عمومی نسبت به بسیاری از رویدادهای رسمی هنری در حال فرسایش است، بازسازی این اعتماد تنها با کارنامه‌ای متفاوت و عملکردی شفاف ممکن خواهد بود. تغییر مدیر، اگرچه لازم است، اما کافی نیست. تغییر رویکرد است که می‌تواند مسیر تازه‌ای در پیش پای جشنواره قرار دهد.
در نهایت، جشنواره موسیقی فجر باید به جایگاه واقعی خود بازگردد؛ نه صرفاً به عنوان یک رویداد رسمی با تقویم سالانه، بلکه به‌مثابه ویترینی از موسیقی امروز ایران و نماینده‌ای فرهنگی در سطح بین‌المللی. احیای این جایگاه، نیازمند تعهدی عمیق به کیفیت، عدالت فرهنگی، احترام به مخاطب و شفافیت در مدیریت است. اگر چنین نشود، جشنواره در همان مسیر پیشین به حرکت خود ادامه خواهد داد؛ مسیری که هر سال از ارزش و اعتبار آن می‌کاهد و تنها خاطره‌ای مبهم از دوران طلایی موسیقی فجر بر جای می‌گذارد. اکنون که فرصت تجدیدنظر فراهم شده است، زمان آن فرا رسیده تا با شجاعت و دقت، نقشه‌ی راهی نو ترسیم شود؛ راهی که از دل نقد گذشته عبور کند و آینده‌ای روشن‌تر برای موسیقی کشور رقم بزند.

 

برچسب ها

ارسال نظر

آخرین اخبار