به روز شده در
کد خبر: ۲۸۳۹۱

توافق پیش از ‌مکانیزم ماشه امکان پذیر است

در حالی که سه کشور اروپایی عضو برجام اعلام کرده‌اند قصد دارند تا پایان ماه آگوست مکانیسم ماشه را علیه ایران فعال کنند. بسیاری از تحلیلگران این اقدام را نقطه عطفی در سرنوشت توافق هسته‌ای می‌دانند.

توافق پیش از ‌مکانیزم ماشه امکان پذیر است
ایران

روزنامه ایران گفتگوئی را با کورش احمدی منتشر کرده است:

در حالی که سه کشور اروپایی عضو برجام اعلام کرده‌اند قصد دارند تا پایان ماه آگوست مکانیسم ماشه را علیه ایران فعال کنند. بسیاری از تحلیلگران این اقدام را نقطه عطفی در سرنوشت توافق هسته‌ای می‌دانند. کوروش احمدی، دیپلمات پیشین و تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل، در گفت‌وگو با«ایران» ضمن بررسی ابعاد حقوقی و سیاسی مکانیسم ماشه سناریوهای مربوط به این موضوع را بررسی کرد؛ سناریوهایی که از احتمال اقدام مستقیم اروپا در شورای امنیت، تا گزینه‌های ایران برای مواجهه با این روند و همچنین چشم‌انداز واقعی از امکان بازگشت به دیپلماسی یا ورود به مسیرهای پرخطرتر مانند خروج از NPT یا افزایش سطح غنی‌سازی مطرح شده است. احمدی در این گفت‌وگو تأکید می‌کند که «جنگ حتی برای پیروز آن، هزینه‌زاست» و مسیر مذاکره همچنان تنها گزینه واقع‌بینانه برای همه طرف‌ها باقی مانده است.

وزیر خارجه فرانسه روز سه‌شنبه در اظهارنظری عنوان کرد «این کشور به همراه آلمان و انگلیس تا پایان ماه اوت مکانیسم ماشه را علیه ایران فعال خواهند کرد مگر آنکه که پیش از آن پیشرفت ملموسی در زمینه توافق هسته‌ای با ایران حاصل شود» این در حالی است که مطابق سازوکار برجام برای فعال کردن مکانیسم ماشه حداقل باید از یک ماه پیش از این تاریخ اقدام شود.

در این محاسبه زمان باید به یک نکته مهم توجه کرد و آن این است که برای فعال‌سازی مکانیسم ماشه اعضای برجام ملزم نیستند که کار را با مکانیسم حل اختلافات به نحو مندرج در بندهای ۳۶ و ۳۷ برجام شروع کنند. براساس بندهای 36 و 37، سی و پنج روز وقت برای بررسی در چهارچوب برجام درنظر گرفته شده است. این در حالی است که بر اساس بند ۱۱ قطعنامه 2231 تنها ۳۰ روز وقت نیاز است. یعنی برمبنای بندهای 36 و 37 برجام و بند 11 قطعنامه در مجموع ۶۵ روز زمان نیاز است. مسأله این است که رعایت بازه زمانی ۳۵ روز مرتبط با بندهای برجام الزامی نیست. چراکه مطابق بند ۱۰ قطعنامه ۲۲۳۱ اعضای برجام صرفاً تشویق شده‌اند که برای حل اختلافات احتمالی از طریق توافقنامه برجام و بر پایه بندهای 36 و ۳۷ اقدام بکنند. اما این تنها توصیه است و الزام آور نیست.

با این توصیف از سخن وزیرخارجه فرانسه برمی‌آید که ظاهراً تصمیم این چهار کشور یعنی انگلیس و فرانسه و آلمان به اضافه آمریکا این شده که آنها برای فعال‌سازی مکانیسم ماشه از طریق کمیسیون مندرج در برجام اقدام نکنند و به طور مستقیم نسبت به اعلام ادعای تخلف ایران به شورای امنیت مبادرت کنند.

براین اساس اگر سه کشور اروپایی عضو برجام تصمیم بگیرند که در پایان ماه اوت مکانیسم ماشه را فعال کنند، دوره 30 روزه برای تکمیل این روند در پایان سپتامبر تکمیل خواهد شد و خواهند توانست 6 قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت را احیا و فعال کنند. یکی از دلایل چنین تصمیمی می‌تواند احتراز از انجام این کار در ماه اکتبر باشد چرا که در این ماه روسیه ریاست دوره‌ای شورای امنیت را بر عهده خواهد داشت و ظاهراً غربی‌ها ترجیح داده‌اند که این کار در دوره ریاست روسیه انجام نشود بلکه در ماه سپتامبر که کره جنوبی رئیس دوره‌ای شورا خواهد بود انجام شود. البته باید تأکید کنم که بطور معمول رؤسای دوره‌ای شورا در حکم دبیر جلسات هستند و اختیار محتوایی و اجرایی ندارند.

به نظر شما آیا جدیت در طرف اروپایی برای ورود به مذاکره دیده می‌شود یا خیر؟

مسأله این است که غربی‌ها (اعم از اروپا و آمریکا) در مجموع فقط در یک صورت حاضر می‌شوند مکانیسم ماشه را فعال نکنند؛ و آن، رسیدن به توافقی با ایران در ارتباط با برنامه هسته‌ای است. حال اینکه نیل به چنین توافقی تا چه اندازه عملی و ممکن است، بستگی به میزان انعطاف طرفین دارد؛ یعنی ایران باید تا حدی انعطاف نشان دهد و غرب نیز متقابلاً همین‌طور.

به عنوان مثال، بلینکن وزیر خارجه آمریکا ادعا کرده بود که ایران در مذاکرات قبلی غنی‌سازی در حد 1 درصد را پذیرفته است. 

البته مشخص نیست این ادعاها تا چه حد درست است، اما به‌هرحال اگر ایران برخی نشانه‌های حاکی از انعطاف را نشان داده باشد و طرف مقابل هم همین رویکرد را اتخاذ کند، امکان رسیدن به توافق وجود دارد.

در عین حال، غربی‌ها مدعی بوده‌اند که اگر ساختار غنی‌سازی در ایران ادامه یابد و حتی کار غنی‌سازی در سطح زیر یک درصد نگه داشته شود، در آینده ممکن است دوباره به درصدهای بالاتر ارتقا پیدا کند و این را بهانه کرده‌اند. با این حال، به نظر نمی‌رسد که مسیری عملی برای جلوگیری از فعال شدن مکانیسم ماشه جز از طریق دیپلماسی و مذاکره وجود داشته باشد.

از طرف دیگر، مکانیسم ماشه موضوعی نیست که غربی‌ها به‌راحتی از آن بگذرند. چراکه در صورت پایان بازه زمانی مربوطه و منقضی شدن قطعنامه 2231 و مکانیسم ماشه در آن در 18 اکتبر (26 مهر)، قطعنامه‌های ضد ایرانی بطور کامل ملغی خواهند شد و برنامه هسته‌ای ایران از دستور کار شورای امنیت خارج خواهد شد و آنگاه بازگرداندن تحریم‌ها در آینده منوط به عدم توسل روسیه و چین به حق وتو خواهد بود، که امری دشوار است.

البته یک گزینه دیگر نیز وجود دارد: اگر در جریان مذاکرات، پیشرفتی در جهت نیل به توافق بین دو طرف حاصل شود در آن صورت امکان تمدید ضرب‌الاجل‌ 18 اکتبر و پایان سپتامبر نیز ممکن است وجود داشته باشد. همچنین، احتمال زیادی وجود دارد که در صورت نیل طرفین به توافق جدیدی که جایگزین برجام شود، طرف غربی خواستار تمدید قطعنامه ۲۲۳۱ به شمول مکانیسم ماشه در آن به عنوان تضمین اجرای توافق جدید بشود.

آیا با وجود تهدیدها، امکان بازگشت ایران به مسیر مذاکره با طرف‌های غربی وجود دارد؟

نخست باید گفت که ما نمی‌دانیم آیا ادعای بلینکن مبنی بر پذیرش غنی‌سازی زیر یک درصد از سوی ایران، واقعاً صحت دارد یا نه. اما اگر فرض کنیم این ادعا درست باشد، دو نکته مطرح می‌شود: یکی اینکه آیا آمریکا و اسرائیل این سطح غنی‌سازی را پذیرفته بودند یا هدف آنها نه فقط محدودسازی، بلکه به‌کلی برچیدن ساختار غنی‌سازی در ایران بوده است.

از سوی دیگر، باید توجه داشت که اسرائیل در اجرای اهداف شریرانه و تجاوزکارانه و توسعه طلبانه به‌طور کلی با هرگونه توافق و حل‌وفصل مسأله از طریق مذاکره مخالف است، مگر اینکه به برچیده شدن کامل برنامه هسته‌ای ایران منجر شود. یعنی رویکرد اسرائیل مبتنی بر مدل لیبی است. بنابراین حتی اگر سطح غنی‌سازی به‌شدت کاهش یابد، شاید از نگاه اسرائیل همچنان وجود اصل برنامه هسته‌ای یک تهدید باشد.

فراتر از موضوع هسته‌ای، اهداف اسرائیل در این اقدامات ریشه در استراتژی‌های کلان‌تری دارد. این رژیم همواره در تاریخ خود به‌دنبال تضعیف قدرت‌های منطقه‌ای بوده است. سیاست آنها این است که از تضعیف کشورهای بزرگ خاورمیانه، برای تثبیت جایگاه خود به‌عنوان قدرت برتر منطقه (هژمون) سوءاستفاده کنند؛ حتی اگر این مسیر منتهی به بی‌ثباتی یا تجزیه کشورهای بزرگ منطقه شود.

با وجود این، سایه تهدید نظامی اسرائیل به‌تنهایی باعث بسته شدن کامل مسیر مذاکره نمی‌شود. در صورتی که از سوی غرب اراده‌ای جدی برای توافق وجود داشته باشد، امکان بازگشت به مذاکرات هنوز باقی است و آنها می‌توانند افراطیون اسرائیل را مهار کنند؛ ولی تحقق آن مشروط به حداقلی از انعطاف در طرف ایرانی و طرف غربی خواهد بود.

 

بعضاً ایده‌هایی درباره نقش آفرینی چین و روسیه در روند ممانعت از اجرای این مکانیسم مطرح می‌شود. این موارد تا چه حد واقع گرایانه است؟

موضوعی که باید درباره سازوکار مکانیسم ماشه مدنظر داشت این است که بعد از اعلام تخلف علیه ایران در شورای امنیت این شورا ۳۰ روز فرصت دارد تا قطعنامه‌ای برای ادامه تعلیق تحریم‌ها تصویب کند. اگر چنین قطعنامه‌ای تصویب نشود، تحریم‌های هسته‌ای شورای امنیت به‌صورت خودکار دوباره اعمال می‌شوند. 

با این توضیح در سازو کار مکانیسم ماشه در شورای امنیت عملاً روسیه و چین امکان حقوقی برای ممانعت از فعال شدن آن ندارند. اما برخی ایده‌ها در مورد اینکه ریاست دوره‌ای شورای امنیت در ماه اکتبر بر عهده روسیه است و این امر امکانی را فراهم خواهد کرد مطرح شده که در واقع آن هم بیش از یک جایگاه «دبیری شورا» نیست و ظرفیتی را برای ممانعت از فعال شدن مکانیسم ماشه فراهم نخواهد کرد. با این حال طرف غربی سعی دارد تا در دوره ریاست کره جنوبی در ماه سپتامبر بر شورا این کار را انجام دهد تا به لحاظ شکلی که مثلاً عنوان شود رئیس شورا مخالف این طرح بوده هم در رسانه‌ها مطرح نشود.

مخالفان برجام این روزها خیلی می پرسند که دلیل گنجاندن بند موسوم به مکانیسم ماشه در قطعنامه ۲۲۳۱ چه بود؟ چرا چنین امتیازی به طرف‌های غربی داده شد؟

علت گنجاندن این بند در قطعنامه ۲۲۳۱ برمی‌گردد به روند مذاکراتی که منتهی به توافق برجام شد. در حقیقت، اگر چنین بندی در قطعنامه گنجانده نمی‌شد، اساساً برجامی شکل نمی‌گرفت. این موضوع یک شرط قطعی برای کشورهای غربی بود. بنابراین تصمیم در مورد آن برعهده تیم مذاکره کننده یا دولت وقت نمی‌توانست باشد و کلیت نظام باید در مورد آن تصمیم می‌گرفت. به عبارت دیگر حکم دایر بود بر درج این مکانیسم ماشه در قطعنامه 2231 یا منتفی شدن کل برجام. خاصه آنکه کنگره آمریکا نیز طبق قانون INARA باید در مورد توافق برجام نظر می‌داد و دولت اوباما می‌دانست که چنانچه این مکانیسم در برجام نباشد، کنگره حتماً توافق را رد خواهد کرد.

در صورت فعال‌سازی مکانیسم ماشه از سوی اروپا، آیا ایران امکانی برای مقابله یا جلوگیری از این روند دارد؟

یکی از اقداماتی که ایران می‌تواند انجام دهد، تأکید بر این واقعیت است که طرف‌های اروپایی خودشان به تعهدات برجامی‌شان عمل نکرده‌اند و از همین رو، اقدام آنها برای فعال‌سازی مکانیسم ماشه در حکم سوءاستفاده از یک ابزار حقوقی است. ایران می‌تواند تلاش کند مشروعیت حقوقی و سیاسی این اقدام را زیر سؤال ببرد و نشان دهد که طرفی که خود متخلف است نمی‌تواند و نباید به‌طور یک‌جانبه برای مجازات طرف دیگر تلاش کند.

اگر چه باید در جهت تضعیف مبانی مشروعیت اقدام اروپا تلاش کنیم اما مقامات ما در عین حال باید توجه داشته باشند که اجرای این رویکرد نیازمند همراهی چند کشور دیگر در عرصه بین‌المللی است؛ اما با توجه به فضای فعلی و صف‌بندی گسترده‌ای که علیه ایران شکل گرفته و نیز سکوت بسیاری از کشورها در جریان حملات اخیر اسرائیل و آمریکا به ایران، بعید به نظر می‌رسد که بتوان اجماع قابل توجهی در حمایت از موضع ایران ایجاد کرد. با وجود این، دستگاه دیپلماسی می‌تواند از مسیر مشروعیت‌زدایی از اقدام اروپا، تلاش‌هایی را برای تضعیف اثرگذاری حقوقی و سیاسی این فرآیند انجام دهد.

به نظر شما واکنش ایران نسبت به سناریوی بازگشت تحریم‌ها از طریق مکانیسم ماشه چه خواهد بود؟

در چنین شرایطی، معقول‌ترین و عقلانی‌ترین گزینه برای هر دو طرف، حرکت در مسیر مذاکره و دیپلماسی است. ایران نیز، با وجود شرایط سخت و فشارهای گسترده، همچنان ظرفیت‌هایی برای مذاکره و گرفتن امتیاز و رسیدن به یک توافق عزت مندانه دارد. در مقابل، طرف غربی نیز علی‌رغم تصور و ادعای داشتن دست بالای خود در برخی حوزه‌ها، از یک واقعیت کلیدی آگاه است و آن اینکه جنگ، حتی برای طرف پیروز نیز بسیار هزینه‌زاست.

آمریکا و کشورهای اروپایی بر عکس رژیم نسل‌کش اسرائیل تلاش دارند تا از سناریوهای جنگ‌طلبانه فاصله بگیرند و مسیر دیپلماسی را ترجیح دهند. بنابراین، احتمال شکل‌گیری دور جدیدی از مذاکره، با هدف جلوگیری از تشدید بحران، کاملاً وجود دارد. 

در این میان، ایران باید نهایت بهره را از ابزار دیپلماتیک خود ببرد تا هم در صحنه بین‌المللی ابتکار عمل را حفظ کند و هم افکار عمومی داخلی را با خود همراه نگه دارد. اگر بدون تلاش کافی برای مذاکره، کشور به سمت اقدامات شدید مانند خروج از NPT یا افزایش سطح غنی‌سازی برود، ممکن است بخش‌هایی از جامعه داخلی نیز نسبت به راهبرد کشور دچار تردید شوند. بنابراین، اولویت باید حفظ مسیر دیپلماسی و مذاکرات باشد؛ چراکه گزینه‌هایی مانند خروج از NPT یا غنی‌سازی بالاتر نه‌تنها پرونده ایران را وارد فازهای پیچیده‌تری در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و شورای امنیت می‌کند، بلکه با واکنش‌های بین‌المللی بیشتری نیز مواجه خواهد کرد.

 

ارسال نظر

آخرین اخبار