کارنامه سفید اصلاحطلبان در جنگ ۱۲ روزه
در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، جریانات و شخصیتهای مختلف سیاسی در کشور مواضعی متفاوت اتخاذ کردند؛ اما یکی از چشمگیرترین رفتارهای سیاسی، مربوط به جریان اصلاحطلب بود که با تمام ظرفیتهای اجتماعی و سیاسی خود به میدان آمد و نقش پررنگی در حفظ انسجام داخلی و تقویت وحدت ملی ایفا کرد.

روزنامه آرمان امروز در گزارشی نوشت:
در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، جریانات و شخصیتهای مختلف سیاسی در کشور مواضعی متفاوت اتخاذ کردند؛ اما یکی از چشمگیرترین رفتارهای سیاسی، مربوط به جریان اصلاحطلب بود که با تمام ظرفیتهای اجتماعی و سیاسی خود به میدان آمد و نقش پررنگی در حفظ انسجام داخلی و تقویت وحدت ملی ایفا کرد.
در روزهایی که کشور با تهدیدهای جدی خارجی و تلاش رسانههای بیگانه برای تضعیف ساختار سیاسی مواجه بود، چهرهها، احزاب و بدنه اجتماعی جریان اصلاحات با کنشهایی آشکارا ملی، به حمایت از تمامیت ارضی کشور و دفاع از امنیت مردم پرداختند. پیامهای حمایتی سید محمد خاتمی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی، سه چهره شاخص این جریان، تنها بخشی از این همراهی و همصدایی بود؛ همراهیای که از سوی جبهه اصلاحات، احزاب عضو و فعالان شناختهشده در داخل و حتی خارج از کشور نیز بهطور هماهنگ پیگیری شد.
اصلاحطلبان نهتنها سکوت نکردند، بلکه در بزنگاهی حساس، سرمایه اجتماعی خود را در اختیار آرامسازی فضای عمومی و جلوگیری از ایجاد شکاف اجتماعی گذاشتند. این حضور فعال بهوضوح نقشی بازدارنده در برابر روایتسازی رسانههای خارجی همچون ایران اینترنشنال و مقاصد سیاسی آنها داشت؛ رسانههایی که با دیده خشم و عصبانیت به مواضع اخیر اصلاحطلبان نگریستند و آشکارا از «ناهمراهی» آنها با سناریوهای فروپاشی سخن گفتند.
این هجمهها البته تنها از سوی رسانههای معاند خارجی صورت نگرفت. برخی جریانات تندرو داخلی نیز از همان ابتدا با بدبینی و حمله به رویکرد همدلانه اصلاحطلبان، سعی در کوچکنمایی نقشآفرینی آنان داشتند؛ اما آنچه در عمل دیده شد، کمک مؤثر این جریان به همبستگی ملی، مقابله با ترفندهای روانی دشمن و تقویت مقاومت اجتماعی در برابر فشارهای بیرونی بود.
در این میان، رفتار برخی از شخصیتهای شاخص اصلاحطلب خارج از کشور نیز حائز اهمیت بود. مواضع افرادی همچون زهرا رهنورد که با صراحت از دفاع ملی و مخالفت با مداخله خارجی سخن گفتند، نشان از یک انسجام عمیق در بدنه اصلاحطلبی دارد؛ انسجامی که در چنین بحرانهایی بهروشنی خود را نشان داد و بار دیگر نشان داد که این جریان سیاسی، در عین نقدها و مطالبات، نسبت به سرنوشت کشور و مردم خود بیتفاوت
نیست.
همین حضور فعال و پخته، بهویژه در شرایطی که برخی محافل داخلی و خارجی در تلاش بودند اصلاحطلبان را منزوی یا حذفشده نشان دهند، جلوهای از «بلوغ سیاسی» و «تعهد ملی» آنان بود؛ موضوعی که نهتنها از سوی جامعه نادیده گرفته نشد، بلکه با واکنشهای مثبت در میان مردم، بهویژه بدنه خاکستری جامعه همراه شد.
در نهایت، تجربه جنگ ۱۲ روزه یکبار دیگر ثابت کرد که در لحظات بحرانی، جریانهایی که پیوندی واقعی با بدنه اجتماعی دارند، میتوانند نقشآفرینی مؤثری در حفظ وحدت، انسجام و پایداری کشور داشته باشند. اصلاحطلبان در این میدان، برخلاف تصور برخی محافل رادیکال، نهتنها منفعل نبودند بلکه نشان دادند که در بزنگاههای حساس، برای دفاع از وطن، آمادهاند تا از همه داشتههای خود مایه بگذارند.
پیمان خواجوی، فعال سیاسی اصلاحطلب، نیز در گفتوگو با خبرنگار روزنامه آرمان امروز بر همین مسئله تأکید دارد و معتقد است که این جنگ نشان داد حذف نیروهای سیاسی از ساختار قدرت، نهتنها ناعادلانه، بلکه مغایر با منافع ملی
است.
«در آن ۱۲ روز، شاهد سطحی شگفتانگیز از ملیگرایی بودیم. در بزنگاهی حساس، تمام نیروها و جریانهای سیاسی اختلافات تاریخی و سنتی خود را کنار گذاشتند و ذیل نام ایران، از تمامیت ارضی، وحدت سرزمینی و جان و مال مردم کشور دفاع کردند. این اتفاق بزرگ نشان داد که در لحظات بحرانی، ملت و نیروهای سیاسی توانایی ایستادن کنار هم را دارند، اگر فضا برای حضورشان مهیا باشد.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب، با اشاره به عملکرد گذشته برخی نهادها و جریانات سیاسی در حذف نیروهای منتقد و دگراندیش، تصریح کرد: «در دورههایی که برخی جریانها سرمست از قدرت و در اختیار داشتن منابع کشور بودند، اقدام به حذف سیستماتیک سایر نیروهای سیاسی کردند. این اقدام، عمیقاً ناعادلانه و نامشروع بود و در تضاد کامل با منافع ملی قرار
داشت.»
خواجوی همچنین با بیان اینکه جریان اصلاحطلب در بزنگاههای حساس، منافع ملی را بر منافع جناحی ترجیح داده، گفت: «در همین جنگ اخیر دیدیم که اصلاحطلبان، برخلاف برخی جریانها که همواره منافع خود را دنبال میکنند، با پختگی و متانت، آرمانگرایی، و وفاداری به منافع ملی وارد میدان
شدند.
حتی اکنون که آن شرایط بحرانی پشت سر گذاشته شده، همچنان به دنبال تسویهحساب سیاسی نیستند؛ با اینکه بهخوبی آگاهند چه رفتارها و اندیشههای نادرستی باعث تحمیل هزینه به کشور شده
است.»
او در پایان تأکید کرد که بازنگری در رفتار و سیاست نهادهای رسمی، یک ضرورت حیاتی برای آینده کشور است:
«شورای نگهبان، دستگاه قضایی و دیگر نهادهای مسئول باید در سیاستهای انحصارگرایانه خود بازنگری کنند. این نهادها باید بهسمت جذب حداکثری بروند تا در بلندمدت بتوانند منافع کل کشور را حفظ کنند. حذف و محدود کردن نیروهای سیاسی تنها ما را از ظرفیتهای ملی محروم میکند.»