ساخت و سازهایی که طبقه جدید جامعه را لو میدهد
طبقه متوسط جدید در جامعه ما در حال رشد است و تمایل دارد هویت لوکس و مصرفگرایانه خود را به نمایش بگذارد. ویلاسازی و سبک زندگی خاص آنها نمادی از تلاش این قشر است تا جایگاه خود را تثبت کنند و نشان دهند از طبقات پایین فاصله گرفتهایم.

اسما پورزنگیآبادی در یادداشتی در روزنامه اطلاعات نوشت:
در سالهای اخیر، پدیده ویلاسازی نهفقط در شمال بلکه در بسیاری از مناطق خوشآبوهوای کشور با شتابی چشمگیر گسترش یافته است؛ آنچنان که حتی در مناطق کویری و کمآب، بسیاری از خانههای روستایی، زمینهای کشاورزی، جنگلها و مراتع جای خود را به سازههای گاه مجللی دادهاند که اغلب برای گذران تعطیلات یا نمایش منزلت اجتماعی ساخته شدهاند. این روند اما تنها یک تغییر کاربری ساده نیست بلکه بازتابی از تحولات اجتماعی و فرهنگی عمیقتری به نظر میرسد که در بطن جامعه ایران، جریان دارد.
مصرف و هویت
پدیده ویلاسازی را از نگاه جامعهشناسی چطور میتوان تحلیل کرد و ویلا داشتن چه معنای نمادینی در بین اقشار اجتماعی دارد؟
دکتر زهرا قاسمزاده، جامعهشناس و مدرس دانشگاه در پاسخ به این پرسشهای گزارشگر روزنامه اطلاعات میگوید: از منظر جامعهشناسی برای تحلیل پدیده ویلاسازی و روآوردن به این پدیده که در حال گسترش است نیاز داریم به مفهوم «مصرف نمایشی» توجه داشته باشیم؛ به این معنا که کالاها و خدماتی را که در اختیار داریم بهعنوان ابزاری به کار ببریم تا موقعیت اجتماعی خود را اعلام کنیم، هویت خود را بهعنوان یک طبقه اجتماعی با آن نشان دهیم و بهطور کلی درکی را که دیگران از ما و موقعیت اجتماعی ما دارند در سطح بالا نشان دهیم.
از این منظر ممکن است فردی از خودروی لوکس استفاده کند یا لباسهای برند خاصی را بپوشد یا ویلایی در جایی بسازد یا از ساخت ویلا توسط طبقه اجتماعی خاصی الگوبرداری کند تا تصویری از ثروت و موفقیت مالی و موقعیت خود را نشان دهد.
توجه داشته باشید که فرد ممکن است به این چیزها نیاز واقعی نداشته و این کارش بیشتر تلاشی باشد تا اعتباری برای خود کسب یا جایگاه خود را در نگاه دیگران تثبیت کند.
طبقه متوسط جدید
این جامعهشناس میگوید: گروهی به این پدیده روی آوردهاند و دارند وارد جریان ویلاسازی میشوند که آنها را طبقه متوسط جدید مینامیم که با طبقه متوسط گذشته، متفاوت است. طبقه متوسط جدید در دهههای اخیر شکل گرفته و در پی تحولات اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی، رشد کرده و ویژگیهای خاصی دارد که در عین حال از طبقه ثروتمند و بالا متمایز است.
دکتر قاسمزاده میافزاید: از جمله ویژگیهای طبقه متوسط جدید این است که سطح درآمدی آن اگرچه به طبقه ثروتمند نمیرسد اما رو به بالاست. این افراد تحصیلات بالایی دارند، به راحتی میتوانند نیازهای اساسی خود را تأمین کنند، به داشتن زندگی لوکس و متفاوت از عامه مردم علاقهمند هستند و زندگیشان تحتتأثیر تغییرات اقتصادی و نوسانات بازار قرار دارد.
یکی دیگر از تمایلات آنها این است که زندگی و هویت مدرنی از خود بروز میدهند. فرهنگ طبقه متوسط جدید با نسلهای پیشین متفاوت است. با توجه به این دو مفهوم میتوان گفت پدیده ویلاسازی، نمادی از تمایل به بهنمایش گذاشتن ثروت و تمایز اجتماعی و مصرفگرایی است و نشان میدهد تغییراتی در ساختار اجتماعی و ارزشهای فرهنگی ما به وجود آمده است. این پدیده، تحتتأثیر عوامل متعددی شکل گرفته و رشد اقتصادی در آن بسیار تأثیرگذار است. اعضای طبقه متوسط جدید، کسانی هستند که افزایش قدرت خرید برای آنها اتفاق افتاده، ضمن این که از لحاظ فرهنگی تمایل به تجملگرایی و نشان دادن ثروت و این که نسبت به دیگر اقشار جامعه متمایزند دارند.
سیاستهای توسعه اقتصادی و پروژههای سرمایهگذاری در مناطق خاص به این افراد این توان را میدهد که در املاک لوکس سرمایهگذاری کنند. اینها از جمله عواملی است که در شکلگیری ویلاسازی و گسترش آن تأثیرگذار است.
موج ادامهدار
دکتر زهرا قاسمزاده در پاسخ به این پرسش که آینده این موج ویلاسازی چگونه خواهد بود میگوید: این موج شروع شده و ادامه خواهد داشت. وقتی یک طبقه اجتماعی در سطح بالاتر جامعه، فرهنگی را از خود بروز میدهد بقیه افراد نیز خواهناخواه تمایل پیدا میکنند که از آن فرهنگ خاص پیروی کنند. حتی اگر نتوانند به پای آن طبقه اجتماعی برسند اما برای این که بهاصطلاح از قافله عقب نمانند و نشان بدهند در مسیر رشد و پیشرفت هستند ممکن است به این موج بپیوندند و درنتیجه، این پدیده گسترش مییابد.
طبقه متوسط جدید در جامعه ما در حال رشد است و تمایل دارد هویت لوکس و مصرفگرایانه خود را به نمایش بگذارد. ویلاسازی و سبک زندگی خاص آنها نمادی از تلاش این قشر است تا جایگاه خود را تثبت کنند و نشان دهند از طبقات پایین فاصله گرفتهایم.
عوامل مؤثر
محمدجواد بیگزاده، پژوهشگر و دانشجوی دکترای معماری در گفتگو با گزارشگر روزنامه اطلاعات با اذعان به این که اصولا ساختوسازهای با کاربریهای خاص مانند ویلاسازی به قانون عرضه و تقاضا بستگی دارد، میگوید: وقتی تقاضا برای ویلا افزایش یابد، قیمتها نیز افزایش خواهد یافت. در نتیجه ویلاسازی به یک فعالیت سودآور برای سرمایهگذاران بدل میشود و آنها را به ساخت ویلاهای جدید سوق میدهد.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا طراحی ویلا صرفا تابعی از سلیقه مالکان است یا دلالتهای فرهنگی، اقتصادی یا اجتماعی خاصی پشت انتخاب سبک معماری ویلاها وجود دارد توضیح میدهد: به نظرم این موضوع فقط به سلیقه مالک خلاصه نمیشود، بلکه به عوامل متعددی بستگی دارد. اول از همه، فرهنگ و تاریخ هر منطقه بر روی سبک معماری آن منطقه تأثیر زیادی دارد؛ مثلا در شهرهای کویری که بافت تاریخیشان زنده است، ویلاها ممکن است به سبک سنتی با حیاط مرکزی و بادگیر ساخته شود یا در مناطق سرسبز شمال، ویلاهای مدرن با پنجرههای بزرگ و نمای باز، طرفدار دارد. خیلیها هنوز به معماری سنتی با حیاط و حوض علاقه دارند و این معماری برای آنها حس نوستالژی و آرامش دارد، بنابراین به سمت این سبکها میروند.
عامل مؤثر دیگر، وضعیت آبوهوای هر منطقه است. بهعنوان مثال در مناطق گرم و خشک، ویلاها طوری طراحی میشود که خنک بمانند ولی در مناطق سرد به عایقبندی و گرمایش توجه بیشتری میشود.
شرایط اقتصادی هم تأثیرگذار است؛ مثلا در مناطق گرانقیمت، ویلاهای لوکس با مصالح گران و طراحیهای خاص بیشتر طرفدار دارد. در هر حال، عرضه و تقاضاست که نقش مهمی را ایفا میکند. هر سبک معماری که بهتر به فروش برود سازندهها همان سبک را ادامه میدهند.
شبکههای اجتماعی هم بر سبک معماری بسیاری از ویلاها اثرگذارند.
از نظر اجتماعی، بعضیها ویلای خود را طوری طراحی میکنند که به دیگران نشان دهند چه جایگاه اقتصادی و اجتماعی دارند؛ مثلا ویلای لوکس با مصالح و تزئینات گرانقیمت و طراحیهای عجیبوغریب میسازند، برای این که بگویند صاحب آن از طبقه بالای جامعه است.
کلبه سوییسی در قلب ایران!
بیگزاده میگوید: متأسفانه امروزه بهویژه بهدلیل عدم مراجعه بسیاری از افراد به طراحان و معماران حرفهای و صاحب دانش و تجربه و بینش معمارانه، سبکهای معماری به سمتی التقاطی رفته و هرکس هرجا هرچه که دلش بخواهد میسازد! البته عدم وجود قانون منظر شهری و عدم کنترل شهرداریها و دهیاریها نیز دست کارفرمایان را باز گذاشته تا هر سبکی که خواستند را اجرا کنند.
او میافزاید: مدتی پیش، کارفرمایی از من طرح یک ویلا را خواست. طبق روال به او گفتم که ابتدا باید تحلیل سایت را انجام بدهم و بعد نمونههایی از ویلاها را بررسی کنم و مسائلی از جمله تعداد افراد خانوادهای که قرار است از آن استفاده کنند و این که چه خصوصیات اخلاقی دارند، نمودار و ارتباط فضایی، کانسپت پلانها و نماها و مصالح و اصول معماری ایرانی هماهنگ با بافت و پوشش منطقه را مدنظر قرار دهم اما کارفرما گفت فقط میخواهم این ویلا آنقدر لوکس باشد که هرکس میبیند انگشت به دهان بماند. بعد عکس چند ویلا در سوئیس را به من نشان داد و گفت میخواهم این شکلی باشند! در حالی که به هیچ عنوان کلبههای سوئیسی با بافت طبیعی و فرهنگی و تاریخی آن منطقه همخوانی نداشت .