تاملی بر مساله اتباع خارجی پس از جنگ 12 روزه
تجربه جنگ 12 روزه رژیم اسراییل علیه ایران به خوبی نشان داد که عدم کنترل ورود اتباع بیگانه از مرزهای کشور و نبود سازوکاری برای کنترل فعالیتهای آنها در داخل کشور و سکونت آنها در مناطق مختلف شهرها و روستاها چه بلاهایی میتواند بر امنیت کشور ما وارد سازد.

روزنامه اعتماد در یادداشتی نوشت:
تجربه جنگ 12 روزه رژیم اسراییل علیه ایران به خوبی نشان داد که عدم کنترل ورود اتباع بیگانه از مرزهای کشور و نبود سازوکاری برای کنترل فعالیتهای آنها در داخل کشور و سکونت آنها در مناطق مختلف شهرها و روستاها چه بلاهایی میتواند بر امنیت کشور ما وارد سازد. این تبعات و آسیبها فقط به شرایط جنگی محدود نمیشود و حتی به شرط دفع همه خطرات از ناحیه دشمنان مساله اتباع میتواند هویت ملی کشور را با چالشهای جدی مواجه کند. اما پرسش این است که ریشه این غفلت، مسامحه و خوش خیالی در مساله اتباع خارجی در چیست؟ در پاسخ باید به دو رویکرد حاکم بر سیاستگذاریهای گذشته و تداوم آنها به رغم هشدارهای لازم اشاره نمود: «رویکرد پذیرش گرا: این رویکرد نه تنها حضور اتباع و مهاجرین خارجی را تهدید تلقی نمیکند بلکه آن را به عنوان فرصتی برای حل برخی مسائل اجتماعی ایران میداند. این رویکرد در میان برخی نخبههای سیاسی و مذهبی کشور، حامیان جدی دارد.
رویکرد پذیرشگر را میتوان در دو نحله فکری متفاوت، جای داد: نحله اول، «نحله امت گرایی» است که تعریف قانونی متداول از هویت ملی و مرزهای جغرافیایی را نمیپذیرد و تابعیت را از منظر «ایدئولوژی امت واحده اسلامی و شیعی» مینگرد. از جمله، علمالهدی، امام جمعه مشهد، در حمایت از حضور این اتباع معتقد است بسیاری از مفاخر و بزرگان تاریخی ایران، متعلق به کشور افغانستان است! همچنین امیر حسین ثابتی، از نمایندگان مجلس نیز چند سال پیش در حمایت از حضور پناهجویان افغان در ایران نوشته بود: «مرگ بر آن مرز و معیاری که مرا به خاطر به دنیا آمدن در سرزمینی که در آن عراقچی و ظریف و روحانی و بنی صدر و... به دنیا آمدهاند، آشنا با آنها میداند اما شیرمردان فاطمیون را چون چند کیلومتر آن طرفتر به دنیا آمدهاند غریبه با من حساب میکند. # مرگ_ بر_ ناسیونالیسم # امت_ واحده». نحله دوم فکری، « کارکردگرایی جمعیتی» است که به تقلید از سیاستهای جمعیتی برخی کشورهای اروپایی و حوزه خلیج فارس مطرح شده است.
از جمله «سعید لیلاز» نظریهپرداز متعلق به «حزب کارگزاران سازندگی»، بهترین راهحل بحران جمعیتی ایران را پذیرش مهاجر از افغانستان میداند. اما واقعیتهای جنگ 12 روزه خط بطلانی بر این دو نحله فکری در حمایت و پذیرش اتباع خارجی بود.
عطش نمایش بینالمللی شدن: در میان سیاستگذاران ما عطشی عجیب به نمایش بینالمللی شدن وجود دارد. به واسطه این عطش، اتباع خارجی جاسوس در پوشش محقق، پژوهشگر، دانشجو، و حتی طلبه دینی میتوانند وارد کشور شوند که کمتر کسی به آنها مشکوک شود. ماجرای کاترین شکدم از شاخصترین این نوع نفوذها بود. بر این اساس، درباره همایشهای بینالمللی چند روزه، پذیرش دانشجو و طلبه دینی از کشورهای دیگر و نمایش مسلمان شدن خارجیها در ایران و فراهم نمودن شرایط زندگی آنها در کشور باید تدابیر امنیتی زیرکانهای به کار بست که زمینه جاسوسی برای بیگانگان فراهم نشود. این نوع جاسوسها به راحتی میتوانند نقش بازی کنند و خود را علاقهمند به تشیع جا بزنند و به صورت رایگان در برخی نهادها مشغول یادگیری زبان فارسی شوند. به راحتی و با احترام و تکریم میتوانند با هر فرد صاحب منصبی دیدار و گفتوگو کنند و بعدها خاطرات و تحلیلهای خود را از پشت پرده برخی نهادهای کشور به صورت مستند ارایه نمایند؟! جاسوسی با هزینه ایران و بر علیه ایران! در شرایط کنونی، به واسطه خیانتهای صورت گرفته در جنگ 12 روزه، افکار عمومی خواستار اخراج اتباع بیگانه غیرقانونی از ایران است اما باید با کنترل خشم عمومی جلوی نگرش نژادپرستانه و خصمانه را گرفت. این موضوع علاوه بر تضاد با نگاه انسانی و دینی، تبعات بسیار بدی برای جامعه چند قومیتی ایران به همراه دارد و ممکن است دوقطبیهای خطرناکی را در داخل کشور و کشورهای همسایه ایجاد کند و آتش تنشهای قومیتی را شعلهور کند که کنترل آنها بسیار دشوار خواهد بود. «سیاست همسایگی ایران» نیازمند بازنگری بر اساس مساله اتباع و مهاجرین است. در این سیاست، علاوه بر بهرهگیری از علم و تکنولوژی روز برای کنترل مرزها، توازن اقوام مختلف کشورهای همسایه در بستر وضعیت سیاسی و اجتماعی آنها باید مورد توجه قرار بگیرد. چراکه در نتیجه بر هم خوردن این توازن، موج مهاجرت اقوام و گروههای اجتماعی که در کشور بومی خویش از امنیت برخوردار نیستند، به کشور ایران افزایش خواهد یافت. کمک به «تثبیت نظامهای سیاسی کشورهای همسایه و بهبود اقتصاد آنها»، منافعی دو طرفه برای ایران و این کشورها به همراه دارد و بازگشت مهاجرین به کشور خود در بستر این ثبات، قابل تحقق است