به روز شده در
کد خبر: ۲۴۴۸۹

وقت آتش‌بس داخلی است

آتش‌بس با اسراییل در شرایطی که بخش زیادی از پیش‌بینی‌های این رژیم درباره تبعاتش برای حمله به ایران ناکام ماند، ایران را در موقعیت مناسبی از نظر موازنه قدرت در منطقه تثبیت کرده است.

وقت آتش‌بس داخلی است
اعتماد

علی مجتهدزاده در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت:

آتش‌بس با اسراییل در شرایطی که بخش زیادی از پیش‌بینی‌های این رژیم درباره تبعاتش برای حمله به ایران ناکام ماند، ایران را در موقعیت مناسبی از نظر موازنه قدرت در منطقه تثبیت کرده است. دو اتفاق مهم در طول این جنگ 12 روزه رخ داد که متفاوت از ارزیابی اولیه دشمن به نظر می‌رسید؛ اول اینکه ایران نشان داد توان نظامی لازم برای پاسخگویی متناسب به تجاوزهای دشمن را دارد. اما نکته دوم و مهم‌تر رفتار عمومی جامعه بود. اسراییل و حامیانش سال‌ها تلاش برای سوار شدن بر شکاف‌های اجتماعی ایران و تشدید آنها را به عنوان یک پروژه استراتژیک در قبال کشورمان پیگیری می‌کردند و تا حدودی به این تصور رسیده بودند که همزمان با حمله نظامی به ایران می‌توانند به نفع خود شورش‌هایی در داخل ایجاد و کار کنترل شرایط جنگی را برای دولت و حاکمیت سخت‌ کنند. در عمل اما چیزی که رخ داد کاملا عکس این بود. جامعه ایران به شکل کم‌سابقه‌ای به‌رغم همه گلایه‌ها، اختلاف‌نظرها با حاکمیت و شکاف‌های تعمیق شده در دو دهه اخیر تقریبا به صورت یکدست علیه این تجاوز موضع گرفت و مهم‌تر اینکه رفتار عمومی مردم هم آرامش‌بخش شرایط کشور بود. اکنون بعد از پایان این تجاوز و اعلام آتش‌بس به نظر می‌رسد سرمایه اجتماعی در ایران قدری مسیر فرسایشی خود را تغییر داده و روند مثبت‌تری گرفته است. حداقل در بعد اتحاد ملی این موضوع به وضوح قابل رویت است. چیزی که اکنون کشور به معنای جمع حاکمیت و جامعه سخت نیازمند آن است، تثبیت این سرمایه اجتماعی و مسیر صعودی آن می‌باشد. بعید نیست در آینده دوباره مخاطراتی متوجه کشور شود. حتی اگر چنین هم نشود برای سیر عادی امور مدیریت کشور، افزایش سرمایه اجتماعی در ایران یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است. در چنین شرایطی اعلام یک آتش‌بس داخلی، به معنای توقف تنش‌ها، سرکوب‌ها و تقابل‌های میان دولت و ملت، نه‌تنها یک انتخاب اخلاقی، بلکه ضرورتی استراتژیک برای حفظ منافع ملی و بقای کشور است. فقدان چنین چنین تصمیمی آسیب‌هایی بزرگ به کشور وارد می‌کند و از همین رو این اقدام برای مقابله با فشارهای خارجی و تهدیدات داخلی حیاتی است. واقعیت این است که ما در این جنگ با دو صحنه از رفتارهای اجتماعی مواجه بودیم که دو پیام مهم برای ما دارند. وقتی این دو پیام را در کنار هم تحلیل کنیم متوجه می‌شویم که اعلام یک آتش‌بس داخلی تا چه اندازه ضرورت دارد. از یک سو ما دیدیم که بخش زیادی از تخاصم و تجاوز صورت گرفته ناشی از مجموعه وسیعی از خیانت‌های داخلی بود.

چرا باید یک نیروی داخلی یا یک شهروند به خاک و ملت خود خیانت کند؟ نقطه اشتراک اکثر خیانت‌های داخلی در طول تاریخ از بین رفتن حس تعلق خاطر شهروندان بوده است. حسی که عامل آن طرد و به حاشیه راندن شهروندان در حوزه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و حتی امنیتی است. درست در همین نقطه است که نگاه امنیتی به صورت افراطی به جامعه خود می‌تواند تبدیل به عاملی ضدامنیتی شود. متاسفانه می‌دانیم حجم خیانت‌ها و جاسوسی توسط برخی عوامل داخلی آنقدر گسترده بوده که نشود آن را به یک استثنا تقلیل داد. به صراحت می‌توان گفت که شاید دو دهه قبل چنین امکان گسترده‌ای برای منحرف کردن بخشی از شهروندان به اقدامات خیانتکارانه علیه کشور وجود نداشت و ما با پدیده‌ای متأخر مواجه هستیم که محصول شرایط است. اما از سوی دیگر در بطن عمومی همین جامعه رفتاری کاملا متین و میهن‌پرستانه را می‌بینیم که قابل ستایش و تقدیر است. 

این دو وجه از رفتار جامعه اصلا متناقض نیستند و قبول یکی باعث رد دیگری نمی‌شود. اتفاقا باید این دو نوع رفتار را نشانه‌شناسی و تحلیل کرد و در چشم‌انداز پیش روی حکمرانی ایران لحاظ نمود. در واقع ما با جامعه‌ای طرف هستیم که در سطح عمومی و کلان آن به ‌شدت قابل اعتماد و مطمئن است و ضرورت‌های نگاه امنیتی به آن بسیار بیجا به نظر می‌رسند و در مقابل وضعیتی که متاثر از همین نگاه‌های امنیتی و دوگانه‌ساز در جامعه به «خودی» و «غیر خودی»، زمینه خیانت را به مسیر گسترش برده است. 

اکنون در این شرایط بازبینی اساسی نسبت به احقاق حقوق ملت طبق همین قوانین موجود یک ضرورت اساسی است. اندکی بصیرت کافی است که به ما بفهماند خطر خفته برای موقعیت‌های احتمالی پیش رو در زیر پوست جامعه ایرانی کجاست و با چه روشی می‌توان این مخاطرات را رفع و حتی از دل آنها نقاط قوت ملی بیرون کشید. سرمایه اجتماعی ایران پس از تجاوز رژیم اسراییل افزایش یافته اما این افزایش هنوز در نسبت بین حاکمیت - ملت تجلی عملی نداشته است. تثبیت و افزایش این سرمایه ایجاد شده در گروی تغییر رفتار عمومی حاکمیت است. مردم در 12 روز جنگ به خوبی نشان دادند به‌رغم بی‌مهری‌ها و بی‌توجهی‌های صورت گرفته تا چه اندازه قابل اعتماد هستند رفتاری امن و مطمئن در شرایط بحران از خود بروز می‌دهند.

اکنون ما در این مقطع نیازمند افزایش سریع و جدی قدرت ملی خود هستیم که بسیار فراتر از بحث جنگ‌افزار و توان نظامی است. مجموعه حاکمیت باید با درایت و تدبیری سریع، رویکردی متفاوت نسبت به جامعه را در پیش بگیرد و از این مسیر امتیاز تقویت قدرت ملی را برای مقاطع و مخاطرات احتمالی دریافت کند. خلاصه اینکه ما در این جنگ هم به واسطه فعالیت‌های گسترده خیانتکارانه زنگ خطر ادامه رویکرد عمومی فعلی را شنیدیم و هم با رفتار متین عامه مردم پیام ضرورت اعتماد و اطمینان به این جامعه را دریافت کردیم.

 

برچسب ها

ارسال نظر

آخرین اخبار