پیشنهادهای متناقض ترامپ
اگر ایران بتواند با امریکا به توافق برسد، شر اروپاییها و مکانیسم ماشه را هم کم کرده است من گزینه جنگ و درگیری علیه ایران را کلا منتفی میدانم

روزنامه اعتماد گفتگوئی را با علی جنتی منتشر کرده است:
ترامپ چه بسته پیشنهادی را به تهران ارسال کرده است؟ برای بسیاری از ایرانیان این پرسش واجد اهمیت بسیاری است و در خفا و آشکار تلاش میکنند از ابعاد گوناگون آن مطلع شوند. گمانهزنیها و شایعات بسیاری در این زمینه دست به دست میشود. برخی ادعا میکنند، ترامپ وعده غنیسازی در یکی از جزایر ایرانی را مطرح کرده! برخی دیگر از ادعاها حاکی از آن است که ترامپ خواستار جمعآوری کامل ظرفیتهای هستهای شده و... اخبار رسمی اما حاکی از آن است که بسته پیشنهادی ترامپ که از سوی مقامات عمانی راهی تهران شده، ابهامات و تناقضات بسیاری دارد. در بخشی از این نامه درخواست تشکیل کنسرسیوم مطرح و در فراز دیگری تعلیق غنیسازی ایران برای یک بازه زمانی مشخص طرح شده است! علی جنتی، تحلیلگر مسائل سیاسی و دیپلماتیک، اما معتقد است مهمترین بخش از پیشنهادهای ترامپ شامل ایجاد کنسرسیوم است. پیشنهادی که ایران مخالفت بنیادینی با آن ندارد، اما خواسته ایران، غنیسازی در خاک ایران است. بخش دیگری از پیشنهادها، اما پیشنهادهای شفاهی مقامات عمانی است که خواستار تعلیق غنیسازی برای یک دوره 3ساله شدهاند! ایران اما اعلام کرده دوشنبه پاسخ نامه ترامپ را میدهد. پاسخ نامهای که در آن راهحلی برای پاسخگویی به مطالبات دو طرف گنجانده شده است. «اعتماد» سراغ علی جنتی رفته تا ضمن واکاوی 5دور مذاکرات دوجانبه ایران و امریکا تحلیلی از مهمترین پیشنهادها مطرح شده ارائه کند. جنتی معتقد است: «اگر ایران بتواند با تعلیق برخی فعالیتهای هستهای خود توافق با امریکا را محقق کند، هم شر اروپاییها و مکانیسم ماشه را کم کرده و هم مطالبه رفع تحریمها را محقق ساخته است.»
درباره مذاکرات دو جانبه ایران و امریکا در این بازه زمانی با توجه به تجربیات قبلی از مذاکرات برجامی و قبل از آن چه میتوان گفت؟چه عواملی دو کشور را مجاب کرده که با هم گفتوگو کنند؟
ایران و امریکا هر دو مایل به توافقی پایدارند. اما هر دو در راستای منافع خود چنین دورنمایی را دنبال میکنند. روشن است که هدف اصلی ایران برداشتن تحریمها است. امریکا اما هم به دنبال اعمال هژمونی خود در منطقه است، هم تلاش میکند منافع همپیمانان خود که عضو شورای همکاریهای خلیج فارس هستند را محقق کند. این کشورها خواستار امنیتی پایدارند تا بتوانند طرحهای توسعهای خود را دنبال کنند. از سوی دیگر با توجه به اینکه امریکا در استراتژی امنیت ملی خود، ابتدا چین را بزرگترین تهدید میداند و سپس روسیه و نهایتا ایران را، لذا از دل مذاکرات با ایران تلاش میکند خیال خود را از خاورمیانه آسوده کرده و بعد رو در روی چین در جنوب شرقی آسیا بایستد.
نحوه کنشگری کشورهای منطقه در این سمت از مذاکرات توجهها را به خود جلب کرده. کشورهای منطقه امروز خواستار توافق ایران و امریکا هستند و گفته میشود در این زمینه به اجماعی هم رسیدهاند. این اجماع تا چه اندازه به تحقق توافق احتمالی کمک میکند؟
نمیدانم واژه «اجماع» تا چه اندازه گویای واقعیتهای منطقهای است. ولی قطعا کشورهای منطقه خواستار توافق ایران و امریکا هستند. اما این علاقهمندی ناشی از منافع خود آنهاست نه دلسوزی برای ایران. این کشورها عموما به دنبال توسعه اقتصادی هستند. از طرفی این کشورها در طول 45 سال گذشته، ایران را مهمترین تهدید خود میدانستند. شخصا شاهد بودم که رهبران برخی از این کشورها در دیدار با مسوولان ایرانی، رسما اعلام میکردند «ما از شما میترسیم و شما را تهدید میدانیم!» امروز این کشورها برای رفع تهدید به دنبال انعقاد توافق با ایران هستند. متاسفانه سالهاست که پروژه امنیتیسازی ایران دنبال شده و ایران به جای اسراییل به عنوان یک تهدید منطقهای معرفی میشود. برخی کشورهایی که قبلا حاضر به بردن نام اسراییل نبودند به دنبال عادیسازی روابط با این رژیم هستند و ایران را به عنوان تهدید و دشمن معرفی میکنند! آنچه کشورهای حاشیه خلیج فارس در سفر ترامپ مورد توجه قرار دادهاند، این است که تا حد امکان جنگ و درگیری پیش نیاید. چون همه این کشورها آسیب میبینند. اما این کشورها کماکان مایلند ایران درگیر مشکلات اقتصادی و اجتماعی و از روند توسعه دور باشد. در زمان رژیم پهلوی، عربستان رقیب منطقهای ایران بود. بر اساس سیاست دوستونه نیکسون، امریکاییها تلاش میکردند منطقه را با کمک ایران و عربستان اداره کنند. امروز اما سایر کشورهای منطقه هم رقیب ایران شدهاند. امارات، قطر و حتی عمان، تلاش میکنند از منظر اقتصادی با جذب سرمایههای خارجی، نیروی انسانی متخصص و ورود فناوریهای پیشرفته بر ایران برتری داشته باشند. این کشورها حتی در جریان خرید ادوات نظامی هم به دنبال این برتری هستند. بنابراین تلاش این کشورها برای توافق ایران و امریکا در راستای منافع خودشان است.
چرا این طور فکر میکنید؟ فکر نمیکنید تلاش این کشورها برای توافق ایران و امریکا اثرگذار باشد؟
ببینید، ترامپ از نظر شخصیتی و خودشیفتگی که دارد حتی کشورهای اروپایی را نیز از مذاکرات خارج کرده. برای ترامپ موضوع مهم، سود اقتصادی بیشتر است. او به دنبال دریافت پول بیشتر است تا در صحنه داخلی ایالات متحده برای خود دستاورد بسازد.
یکی از موضوعات مهم در مذاکرات ایران و امریکا مساله زمان توافق است. ترامپ اعلام کرده مذاکرات نباید فرسایشی شود، در عین حال گرهها و معادلاتی در گفتوگوهای ایران و امریکا وجود دارد که حل آنها به زمان بیشتری نیاز دارد. این تفاوتها باعث شده برخی تحلیلگران پیشنهاد یک توافق مقدماتی و کلی را بدهند تا در فرصت مناسب روی جزییات کار شود. یک چنین توافق کلی به نفع ایران است یا امریکا؟
باید بدانیم که ترامپ به دنبال نمایش توافق است نه توافق. در دولت اول ترامپ هم او تلاش میکرد با رییسجمهور ایران سر یک میز بنشیند تا در یک جلسه روی برخی مسائل به توافق کلی برسند. نهایتا هم اعلام کند با ایران به توافق رسیده و گِرهی که همه روسای جمهور قبلی امریکا نتوانسته بودند را باز کرده است! هدف اصلی او دریافت جایزه صلح است. روشن است که مسائل هستهای ایران به اندازهای پیچیده شده که نیاز به مذاکرات طولانی و زمان کافی دارد. مگر اینکه دو طرف روی اصولی به توافق برسند که چنین امری بعید است. 5دور مذاکره انجام شده اما هنوز دو طرف روی اصول کلی به توافق نرسیدهاند. دو طرف خطوط قرمز خاص خود را دارند. امریکا میگوید ایران نباید غنیسازی داشته باشد، ایران هم دستیابی به غنیسازی را خط قرمزش معرفی کرده. توافق کلی، اصولا به نفع ایران نیست. هرچند ممکن است بخش کوچکی از تحریمها را بردارد اما درگیری ایران با تحریمها ادامهدار است. از طرف دیگر روی حرفهای ترامپ هم نمیتوان حساب باز کرد. طی همین چند ماه اخیر، ترامپ در سخنرانیها، توییتها و اظهاراتش، صحبتهای متفاوت و متضادی را مطرح کرده است. یک روز خوشبینانه از توافق قطعی با ایران صحبت میکند، روز بعد با اینکه میداند ایران نخواهد پذیرفت باز هم صریحا میگوید ایران باید غنیسازی صفر درصدی داشته باشد! همچنین بررسی رفتار ترامپ با ایلان ماسک روشن میکند که ترامپ تا چه اندازه دمدمی مزاج است. ماسک 250میلیون دلار برای ریاستجمهوری ترامپ هزینه کرده بود و ترامپ بارها از او تعریف و تمجید کرده بود. اما امروز دو طرف برای هم شاخ و شانه میکشند. در مورد ایران هم این آشفتگی در مواضع روشن است. ویتکاف از ابتدا اعلام کرد مشکلی با غنیسازی 3.67درصدی ایران ندارد و تنها خواستار عدم دسترسی ایران به سلاح هستهای است. اما ترامپ زیر حرف ابتدایی خود زد.
برای عبور از این چالشها طرحهایی هم از سوی دو طرف یا میانجیها مطرح شده است. مثلا طرح ایجاد کنسرسیوم هستهای با شرکت کشورهای منطقه یا توقف مقطعی غنیسازی از سوی ایران. از این طریق میتوان موانع را پشت سر گذاشت؟
شایع است که وزیر خارجه عمان پیشنهادی شفاهی به طرف ایرانی داده است تا ایران برای اعتمادسازی مدتی غنیسازیاش (مثلا 3سال یا کمتر و بیشتر) را متوقف سازد. اما نامهای که اخیرا وزیر خارجه عمان تقدیم کرده، طرح مکتوب امریکاییهاست. بر اساس گفته گروه مذاکرهکننده ایرانی در این طرح هم ابهامات و هم تناقضات فراوانی وجود دارد. جایی میگوید غنیسازی باید به صفر برسد، در بخش دیگری ادعا میکند غنیسازی را برای چند سال تعلیق کنید! در بخش دیگر تقاضای تشکیل کنسرسیوم دارد. اگر قرار است کنسرسیوم تشکیل شود تعلیق چه معنایی دارد؟ البته بحث کنسرسیوم در زمان رژیم شاه هم از طرف امریکاییها مطرح میشد. اساسا دلیل به نتیجه نرسیدن این کنسرسیوم از سوی ایران این بود که امریکا میخواست سایر کشورها را در آن دخیل کند.
فکر میکنید امروز امکان تشکیل کنسرسیوم هستهای مانند آنچه در اوپک تجربه شده، وجود دارد؟
من شنیدهام بحث کنسرسیوم در مذاکرات ابتدایی از سوی ویتکاف به صورت شفاهی مطرح شد. ایران به صورت اصولی مشکلی با ایجاد این کنسرسیوم منطقهای ندارد مشروط بر اینکه غنیسازی در ایران انجام شود. امریکا اما با این خواسته ایران موافقت نکرده است. امریکا مایل است مکانیسم غنیسازی را از ایران خارج سازد یا نظارت بسیار شدیدی را اعمال کند.
اگر فرض کنیم که دو کشور بتوانند معادله غنیسازی را حل کنند و به توافق احتمالی برسند، موضوع کنشگری ایران در سطح منطقه در دوران پساتوافق اهمیت بیشتری پیدا میکند. برخی معتقدند امریکا به دنبال مهار چندجانبه با مشارکت ایران، عربستان، ترکیه و... است. در این خصوص چه نظری دارید؟
اگر فرض بگیرید همه مشکلات ما و امریکا بر سر مساله هستهای حل شود. یعنی امریکا همه تحریمها را بردارد و ایران هم مطالبات امریکا را پاسخ بدهد، در این صورت ایران مایل است روند بهبود مناسبات ارتباطی خود با کشورهای منطقه را تسریع کند. اما ایجاد یک نظم جدید منطقهای بین ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس به نظرم دور از دسترس است. قبلا هم طرحهایی چون طرح هرمز، طرح مودت و... از سوی آقای ظریف به کشورهای منطقه داده شد، اما استقبالی از آن نشد. تنها در صورتی که ایران به عنوان یک کشور عادی در چارچوب نظم جهانی قرار بگیرد از مقاومت صحبت نکند و خصومت عیانی با اسراییل نداشته باشد میتوان تصویری از مشارکت گروهی در منطقه را داشت. حتی معتقدم در برخی موارد امریکا ایران را به عربستان هم ترجیح میدهد. خاطرم هست در دوره مذاکرات برجامی طی مذاکراتی که ظریف با طرف امریکایی داشت، آنها عملا به ایران گفته بودند در صورت توافق، جایگاه رفیعتری را به ایران اختصاص میدهند.
به نظر میرسد هر زمان که ایران به رویکردهای دیپلماتیک متوسل میشود، انزوای اسراییل بیشتر شده و ایران مناسبات فراگیرتری را در سطح منطقه ایجاد میکند.
بیش از 3دهه است که اسراییل تلاش میکند ایران را به عنوان تهدید صلح و امنیت منطقه و جهان معرفی کند. چه زمانی که ایران مذاکره میکرد و چه زمانی که مذاکرهای نداشت، این تلاشها ادامه یافت. در همین مذاکرات ایران و امریکا روشن است که لابی اسراییل فعالتر شده تا مذاکرات ایران و امریکا به بنبست برسد. آنها رسما اعلام میکنند با هر توافقی با ایران مخالفند، ایران به دنبال سلاح هستهای است و باید تاسیسات هستهای ایران نابود شود. حتی در مذاکرات دور پنجم در ایتالیا اسراییل، 2وزیر خود را فرستاد تا با ویتکاف ملاقات کنند. در دوره اوباما و بایدن هم همین کارها را میکردند. اما انزوای امروز اسراییل ناشی از جنایاتی است که در غزه و فلسطین صورت میدهد. حتی کشورهای اروپایی هم از اسراییل انتقاد کرده و دولت فلسطینی را به رسمیت میشناسند. اسراییل روزانه دهها زن و مرد و کودک و جوان و پیر را میکشد. این رژیم از طریق گرسنه نگه داشتن مردم تلاش میکند غزه را خالی کند. اینکه ترامپ اولین سفر خود را به عربستان و کشورهای عربی تخصیص داد به خاطر مسائل اقتصادی است. مجموعا در جریان سفر به عربستان، امارات و قطر ترامپ تفاهم سرمایهگذاری 3.2 تریلیون دلاری منعقد کرده است. البته به نظرم اینها تفاهم است و تا اجرا شدن راه زیادی دارد. فقط قراردادهای منعقده است که امکان تحقق دارد. ترامپ برای عرصه داخلی به این اخبار اقتصادی خوشایند نیاز دارد. کشورهای عربی هم برای بقای خود به حمایت امریکا نیاز داشتند.
به صورت کلی درباره مذاکرات چه تحلیلی دارید نسبت به توافق خوشبین هستید یا نه؟
غیر قابل پیشبینی است. برخی تحلیلها حاکی از آن است که هر دو کشور مایل به توافق هستند. ایران رفع تحریمها و امریکا هم امنیت منطقه را طلب میکند. از سوی دیگر با توجه به مواضع ضد و نقیضی که مقامات امریکایی اتخاذ کردهاند، خوشبینیها کاهش یافته است. امریکا تصور میکند ایران به دلیل تضعیف مقاومت، ضعیفتر شده و امریکا میتواند نظرات خود را به ایران تحمیل کند. از سوی دیگر تیمی که در کنار ترامپ حضور دارند، از رادیکالترین عناصر ضد ایرانی هستند. مسوول شورای امنیت ملی امریکا، رییس «سیا» وزیر خارجه و...همگی وابستگی شدیدی به اسراییل دارند و وجه مشترک آنها ضد ایرانی بودن آنهاست. این طیف معتقدند که تحریمهای ایران زمانی باید برداشته شود که ایران تسلیم شود. لابی صهیونیستها در امریکا هم بسیار قوی است و فشار شدیدی به ترامپ وارد میکنند. صحبتهای ضد و نقیض مقامات امریکایی ناشی از همین فشار لابی اسراییلی است. در کنار اینها سناتورهای جمهوریخواه و برخی سناتورهای دموکرات از تداوم تحریمهای ایران حمایت میکنند. بنابراین ترامپ تلاش میکند به یک توافق مورد علاقه خود با ایران برسد یا در غیر این صورت تحریمهای بیشتری را علیه ایران اعمال میکند. البته من گزینه جنگ و درگیری علیه ایران را کلا منتفی میدانم. هیچکدام از کشورهای همپیمان امریکا در منطقه درگیری نمیخواهند.
اروپا هم یکی از بازیگران مهم مناسبات ارتباطی ایران با غرب است. با توجه به ابزار ماشه و اسنپبک که در اختیار اروپاست این نقش کلیدیتر هم شده. روابط ایران با اروپا را چطور ارزیابی میکنید؟
روابط ایران و اروپا در بدترین شرایط خود طی سه دهه گذشته قرار دارد. آنها مدام تهدید میکنند که مکانیسم ماشه را راهاندازی میکنند. گزارش اخیر آژانس در خصوص پایبند نبودن ایران به تعهداتش ناشی از فشارهای اروپاست. برخی معتقدند این تلاشها مقدماتی است برای تهیه گزارش به شورای امنیت سازمان ملل. اگر این مکانیسم تصویب شود مشکلات دهه 90 به شکل شدیدتر باز میگردد. تحریمهای قطعنامه 1922سازمان ملل به مراتب سنگینتر از تحریمهای امریکاست. ایران باید مراقب عدم بازگشت این تحریمها باشد. در این شرایط معتقدم اگر ایران بتواند با تعلیق برخی فعالیتهای هستهای خود به نوعی به توافق با امریکا برسد، شر اروپاییها را هم کم کرده است. مگر اینکه پشت پرده توافقی میان امریکا و اروپا صورت گرفته باشد که هم ایران تسلیم امریکا شود و هم اروپا کار را خود بکند و مکانیسم ماشه را راهاندازی کند.