به روز شده در
کد خبر: ۱۷۹۱۹

قتل عام انسانیت

صحنه مواجه‌شدن دکتر آلاء النجار، پزشک فداکار فلسطینی با پیکرهای سوخته ۹ فرزند خود، سکانسی از یک فیلم غم‌انگیز نیست، بلکه نمونه‌ای از واقعیت فاجعه‌باری است که همه مردم غزه میان مرگ وجدان و انسانیت در جهان با آن دست و پنجه نرم می‌کنند.

قتل عام انسانیت
شهروند

روزنامه شهروند در گزارشی نوشت:

صحنه مواجه‌شدن دکتر آلاء النجار، پزشک فداکار فلسطینی با پیکرهای سوخته ۹ فرزند خود، سکانسی از یک فیلم غم‌انگیز نیست، بلکه نمونه‌ای از واقعیت فاجعه‌باری است که همه مردم غزه میان مرگ وجدان و انسانیت در جهان با آن دست و پنجه نرم می‌کنند.روز شنبه خبر شهادت ٩فرزند یک پزشک فلسطینی در بیمارستان ناصر در خان‌یونس واقع در جنوب نوار غزه، ازجمله اخبار دردناک از رنج غیرقابل تصوری بود که مردم این باریکه در سایه نزدیک به دو سال جنگ نسل‌کشی رژیم اشغالگر علیه آنها میان سکوت شرم‌آور جامعه بین‌المللی متحمل می‌شوند.

٩آرزویی که یکباره خاموش شدند

جمعه‌شب، در یک لحظه پیکرهای ٩خواهر و برادر که فرزندان دکتر آلاء النجار و دکتر حمدی النجار، دو پزشک وظیفه‌شناس فلسطینی که همانند همه پزشکان غزه در سخت‌ترین شرایط به مسئولیت خود در رسیدگی به مجروحان و بیماران عمل می‌کنند، به بیمارستان ناصر، جایی که مادرشان مشغول خدمت به زخمی‌ها بود، وارد شد,٩فرزند از ١٠فرزند این خانواده مانند همه کودکان غزه، بدون اینکه گناهی داشته باشند مورد اصابت موشک ارتش جنایتکار دشمن قرار گرفتند و درحالی‌که آرزوهای کودکانه خود را زیر آوارها دفن کرده بودند، از این دنیا رفتند. آنها تنها ٩جسم نبودند، بلکه ٩زندگی بودند، ٩خنده، ٩آرزو، ٩آینده و...جمعه‌شب مادر این کودکان در مجتمع پزشکی ناصر در خان‌یونس زمانی که با خستگی، گرسنگی و تشنگی و دلی پر از غم و رنج عرق از پیشانی کودکان زخمی برمی‌داشت و خون‌های روی صورت آنها را پاک می‌کرد، نمی‌دانست که قرار است شاهد بدترین فصل زندگی خود باشد.

رنج رنج‌ها...

ساعت ٨شب بود که پیکرهای سوخته تعدادی کودک که در حمله وحشیانه ارتش صهیونیستی به خانه‌ای در قیزان النجار در خان‌یونس زنده زنده در آتش جان داده بودند، به مجتمع پزشکی ناصر رسید، این صحنه مشابه صدها صحنه‌ای بود که کادر پزشکی غزه هر روز می‌بینند، اما یک چیز توجه دکتر آلاء را به‌خود جلب کرد؛ تکه‌پارچه‌ای که او به‌خوبی می‌شناخت و روی صورت یکی از کودکان انداخته شده بود.این پزشک وظیفه‌شناس فلسطینی که مادر ده فرزند بود، با قدم‌های لرزان به پیکرهای سوخته‌ کودکانی که وارد بخش اورژانس شده بودند نزدیک شد، پارچه را کنار زد و نفس‌نفس‌زنان فریاد کشید: «این یحیی است، پسرم». او سپس به‌سمت سایر پیکرها دوید و سعی کرد چهره فرزندانش را که زیر بمباران کاملاً سوخته بودند تشخیص دهد و از آنجا بود که متوجه عمق فاجعه شد و فرزندان خود را که امید زندگی‌اش بودند، یکی پس از دیگری صدا زد: «راکان، رسلان، جبران، حوا، ریوان، سیدین، لقمان و سیدرا...”، تصور چنین لحظه‌ای برای هر مادر که نه، برای هر انسانی وحشتناک و غیرقابل تصور است، اما این صحنه‌های هولناک تبدیل به بخشی از زندگی پررنج همه مردم غزه شده است و در این میان پزشکانی که به‌خودشان اجازه نمی‌دهند از پا بیفتند، بزرگ‌ترین رنج‌ها را متحمل می‌شوند.دکتر حمدی النجار، پدر این کودکان با جراحات وخیم در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان بستری شده است و نمی‌داند که چه‌بلایی بر سر فرزندانش آمده است، تنها دهمین فرزند آنها یعنی آدم به‌شکلی معجزه‌آسا توانسته است تاکنون زنده بماند که البته او هم بین مرگ و زندگی دست و پا می‌زند.

درد بزرگ پزشکان فداکار غزه

کادر پزشکی مجتمع پزشکی ناصر همانند همه بیمارستان‌های غزه به پذیرش روزانه ده‌ها تن از پیکر شهدا که اغلبشان کودک هستند، عادت دارند اما شاید تصور نمی‌کردند که روزی همکار وفادارشان را ببینند که در راهروهای بیمارستان از هوش رفته است و از شدت غم فریاد می‌زند. این فاجعه، رنج بزرگی را که پرسنل پزشکی غزه متحمل می‌شوند آشکار می‌کند؛ جایی که رژیم وحشی صهیونیستی تنها مستقیماً پزشکان غزه را هدف قرار نمی‌دهد بلکه خانواده‌های آنها را هم در بانک اهداف خود قرار داده است.مطمئناً داستان دکتر آلاء نجار و فرزندانش که یکباره قتل‌عام شدند، یک رمان غم‌انگیز نیست؛ بلکه فصل جدیدی از رنج بی‌پایان غزه است، جایی که هیچ‌کس نمی‌تواند از آتش و مرگ در امان بماند، نه پزشکان، نه کودکان و نه حتی رؤیاهای یک مادر. دکتر آلاء تنها فرزندانش را از دست نداد، بلکه بخش بزرگی از وجود او برای همیشه از دست رفت.اتفاق وحشتناکی که برای دکتر آلاء النجار، متخصص اطفال در بیمارستان التحریر در مجتمع پزشکی ناصر افتاد، فریاد کاربران در شبکه‌های اجتماعی و فعالان حقوق‌بشری را بالا برد و آنها گفتند؛ «اتفاقاتی که در غزه می‌بینیم صحنه‌ای از یک فیلم غم‌انگیز نیستند، بلکه واقعیت تلخی هستند که هر روز تکرار می‌شوند»فایز ابوشماله، دانشگاهی و نویسنده فلسطینی با انتشار پستی در این زمینه نوشت: در غزه چیزها و حوادث باورنکردنی وجود دارند که قوانین طبیعت را به چالش می‌کشند. دکتر آلاء نجار، سال‌ها فرزندان خود را پرورش داد و آنها را برای آینده‌ای امن آماده کرده بود. او با عشق مادرانه و امید به آینده، نام‌های زیبا و متمایزی برای فرزندانش انتخاب کرده بود، اما هرگز تصور نمی‌کرد با فشار دادن دکمه موشکی توسط یک نظامی ارتش وحشی صهیونیستی قرار است همه این رؤیاها نابود شود.

سقوط انسانیت و وجدان جهان

معاذ ضاهر، روزنامه‌نگار فلسطینی نوشت: این فاجعه در غزه بخشی از یک سلسله طولانی از جنایاتی است که هر روز غیرنظامیان به‌ویژه کودکان غزه را میان سکوت بی‌شرمانه بین‌المللی و بی‌عملی اعراب هدف قرار می‌دهد، اما آنچه داستان دکتر آلاء را دلخراش‌تر می‌کند، این است که او یک پزشک بود؛ یعنی آخرین خط دفاع در برابر مرگ، اما مرگ از داخل خانه‌اش او را غافلگیر کرد، اتفاقی را که برای او افتاد، نمی‌توان یک حادثه دردناک توصیف کرد و این اتفاق شاهدی زنده از یک سقوط اخلاقی وحشتناک در سیستم جهانی است که استانداردهای دوگانه مقابل انسان‌ها دارد و بین خون انسان‌ها براساس جغرافیا تبعیض قائل می‌شود.یوسف شرف، دیگر روزنامه‌نگار فلسطینی که او هم همه خانواده خود را در جنایات وحشیانه صهیونیست‌ها علیه غزه از دست داده است، در مورد این فاجعه گفت: دکتر آلاء دیروز مادر ٩فرزند بود، اما امروز دیگر مادر هیچ‌کس نیست، همه آنها رفتند درحالی‌که تکه تکه شده بودند و حتی چیزی از چهره زیبایشان باقی نمانده بود تا مادرشان آنها را نوازش کند، آنها بدون خداحافظی رفتند و دکتر آلاء که زندگی خود را وقف نجات جان کودکان زخمی غزه کرد، همه زندگی‌اش را زیر آوار بمباران از دست داد.این روزنامه‌نگار فلسطینی افزود: این مادر نیازی به تسلی ندارد، بلکه باید به انسانیت در جهان تسلیت بگوییم؛ انسانیتی که مرده، وجدانی که در برابر این جنایات مرده و ساکت مانده است.وائل دحدوح، خبرنگار شبکه الجزیره که او هم فرزندش را از دست داده است، گفت: چه‌قدرتی می‌تواند این‌همه درد را تحمل کند و چگونه می‌توان این خیانت دنیا را فراموش کرد؟!!لحظه وحشتناکی که دکتر آلاء با دیدن پیکرهای سوخته ٩فرزند خود تجربه کرد، خلاصه‌ای از وضعیت همه مردم غزه است؛ جایی که وظیفه بشردوستانه با فقدان، مقاومت با صبر و زندگی با مرگ در هم آمیخته شده است، این صحنه‌ای است که زبان مقابل آن قاصر می‌شود، صحنه‌ای که تاریخ فراموش نخواهد کرد، صحنه‌ای که همچون لکه ننگی بزرگ بر پیشانی بشریت و وجدان جهان و همه کسانی خواهد ماند که مدعی انسانیت بودند، اما با دستان خودشان انسانیت را کشتند.

 

برچسب ها

ارسال نظر

آخرین اخبار